• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : سيره سياسي امام خميني و برداشتهاي مختلف از آن (1)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    يک سؤال:

    اين شئونات را فقط براي امام قائليد يا به عنوان يک نظريه براي هر ولي امر و امامت امت و ولايت فقيه و در اصل براي هر حاکم اسلامي هم همين نامحدودي اختيارات را قائل هستيد؟ چون به نظر ميرسد دلدادگي بيش از حدّتان نسبت به امام طبق حديث شريف شما را يُعمي و يُصِمّ کرده است. فکر ميکنم اگر واقعاً به اين مسائلي که ميگوئيد اعتقاد جازم و راسخ داشتيد اکنون در برخي مسائل قفل نمي کرديد و نعل وارونه نمي زديد ؛ حتي در امور مشابه.

    نکته:

    تا مقوله انديشه و عمل را نتوانيم از يکديگر تفکيک کنيم صحبت از اين قبيل مباحث آب در هاون کوبيدن است. سلّمنا ميپذيريم که امام در انديشه اش مرادش از مطلقه ، استبداد و ديکتاتوري نبوده است ، آيا واقعاً ميتوانيد ادعا و اثبات کنيد که در عمل نيز به ديکتاتوري منجر نشده است؟ ميدانيد که ديکتاتوري يعني اين که کسي مطلبي را ديکته کند و ديگران سمعاً و طاعه گوش کند و بپذيرد و اجرا نمايد. فکر نمي کنيد امام هم به مرور به دنبال توسعهء سلطه و قدرتش - حال به هر دليل ؛ يا به علت شخصيت کاريزماي امام يا اقتضاي شرايط سياسي و اجتماعي يا اقتدار معنوي و سياسي - و در سايهء همان نظريهء ولايت مطلقه به تک گوئي و تک روي دچار شده بود؟ نگاهي به تصميمات و دستورات امام حتي از قبل از پيروزي نهضت در برخورد با مسائل و وقايع و رجال سياسي گوياي همه چيز است. اگر منصف باشيم مي پذيريم که انسان غير معصوم را نبايد در تصميماتش مطلق العنان گذاشت ؛ زيرا به اسم مصلحت و انواع و اقسام دلسوزيها که وقتي آخرش را ميبيني در خوشبينانه ترين حالت ترجيح خواست فردي را ميبينيم ، به خودکامگي ميرسد. أعاذناالله من شرور أنفسنا. مطالب ديگري نيز هست که حوصله اش نيست. عزت زياد.