• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : انتخابات5 – تناسب منصب و صاحب منصب
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + علي 
    پشنهادي هم دارم... بنده شيوه رهبر محوري را ترجيح مي دهم در قالبي که مخالف دين نباشد... مي تواند بدون تقدس زايي باشد.. با سيستم هاي نظارتي چند لايه و مردمي... رهبري به همراه مشاورين و مجريان در زمينه هاي مختلف.. در استان هاي مختلف... انتخاب مشاور غيراجرايي (حتي دگرانديش) قابليت اجرايي دارد... يا شوراهاي مشورتي... شوراي اقتصادي.. شوراي فرهنگي... شوراي سياسي... مثلاً 6 نفر فقيه + 6 نفر دانشمند هر علمي(به انتخاب مردم )..
    اگر خوي ديکتاتوري و قدرت طلبي مذموم است... با وجود احزاب، اين خوي بد جلوه بيشتري دارد و چه بهتر که يک ديکتاتور!! داشته باشيم تا چندين ديکتاتور و آقابالاسر و مدعي...
    تکثر آراء پدر مردم را درآورده است... حزبي که به قول شما قدرتي رسمي ندارد، نظارت نمي تواند بکند...
    به نظر بنده از نظر اسلام لازم نيست اينهمه ريشه و شاخه و سرشاخه در حکومت درست کنيم تا اينهمه باند و زير باند و پسا باند ايجاد کنيم و هر کسي "انا رجلي" سر دهد... حکومت "وحدت ساز" هم هست.. رهبري هم که خبرگان بالاي سرش است.. به فرموده اميرالمومنين... ما در اسلام دعوا نداريم.. کار حزب ايجاد دعوا است چون مبنايش قدرت است.. البته در مورد قواي مجريه و... هم راهکارهايي هست... اگر قرار باشد رهبري ديني که چند نفر عالم ديني او را انتخاب کردند ديکتاتور باشد و راه خلاف برود ديگر از اشخاص عادي توقعي نيست... البته تمام اين فرضيات در چارچوب يک قانونيست که مردم به آن قانون راي بالا داده اند و گرنه در اين زمانه هم بدون مردم حکومتي بر جاي نمي ماند... با عرض پوزش..مويد باشيد