• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : انتخابات5 – تناسب منصب و صاحب منصب
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + علي 
    خطبه 173 نهج البلاغه: جايي که حضرت مي فرمايد:
    اي مردم سزاوارترين کس به خلافت قوي ترين مردم نسبت به آن است و داناترين آنها به ""فرمان هاي خدا"". پس اگر آشوبگري به فتنه انگيزي برخيزد از او خواسته مي شود که به حق بازگردد و اگر امتناع ورزد با او به نبرد بايد پرداخت. به جان خودم سوگند اگر قرار باشد امامت و خلافت جز با حضور همه مردم انعقاد نپذيرد هرگز راهي به سوي آن نتوان يافت [يعني هيچگاه منعقد نخواهد شد] بلکه آنها که صلاحيت راي و نظر دارند و اهل حل و عقدند حاکم و خليفه را برمي گزينند و عمل آنها نسبت به سائر مردم نافذ است و بعد از آن نه حاضران حق رجوع و نه غائبان حق انتخاب ديگري را دارند.
    2- اما در مورد حزب به اختصار عرض کنم:
    فرموديد قدرت طلبي در فطرت انسان است.. جاي تعجب دارد که "بنده" همچو فطرياتي داشته باشد.. که فطرت الله التي فطر الناس عليها و بنده را چه بر قدرت طلبي!؟... بنده کمال خواه است که جز در "بندگي" نيست... و اين مبناي اومانيستي که "قدرت طلبي" است باعث ايجاد حزب يعني ايجاد "شاخه هاي قدرت ريشه دار" در جامعه مي شود.. لذا شما در مجلس به فکر باند و حزب خود هستي.. در قوه قضاييه به فکر باند خود هستي.. در دولت به فکر باند و حزب خود هستي... اتوبوسي مي روي و مي آيي.. قانون تصويب مي کني حزبيست.. راي مي دهي حزبيست... همه چيزت حزبت است و عهدي که به خلاف بسته اي که بر خلاف منافع مردم است... و اگر مصالح مردم را بر حزبت ترجيح بدهي عهد شکني!! و بيرونت مي کنند و ذليلت مي کنند و دعوا درست مي شود... آبروبري درست مي شود و پرده دري تا باصطلاح خودشان نقد کنند و شفاف سازي کنند و قس عليهذا... آيا اينطور نيست؟!