• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : رسيدن به سرعت نور
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام و صد درود!
    اول - اسوه شدن شرطش و اقتضائش ، مشابهت و سنخيت و عينيت است و الا چگونه ميتوان از اسوه ، الگوگيري کرد؟ لذا قرآن نيز تصريح مي کند که: قل إنّما أنا بشرٌ مثلُکُم ... فکرش را بکنيد امام حسين-ع- را که دور از دسترس ماست ، آيا ميتوان او را اسوه خويش در زندگي قرار داد؟
    دوم - از آدم تا خاتم ، در قرآن ، به دليل همين وجه بشريِ پيامبران ، هر جا آنها مرتکب اشتباه رفتاري يا تاکتيکي شده اند ، مورد سرزنش قرار گرفته اند. و اين به ما مي نماياند که آنان به عنوان اسوه ما در راه پرپيچ و خم زندگي ، چونان ما هستند منتها با عنايتي بيشتر و مسئوليتي فزونتر.
    سوم - راه معنوي چونان راه مادي و فيزيکي نيست که با مقياس سرعت نور يا صوت يا راه شيري سنجه کنيم. اسوه هاي مورد نظر کساني بودند که آمده بودند تا با دستگيري بشريت و راهنمايي او ، او را تا حد امکان و توفيق هر يک از آدميان به ميزان ظرفيتش بالا بکشند. و اين بالا کشيدن و بالا رفتن و در جا زدن و حتي عقبگرد کردن مانع از ادامه و استمرار حرکت معنوي خود آن بزرگواران نيست تا ما نگران حال آنان شويم که بمانند تا ما در جا نزنيم و در راه نمانيم يا بروند و آن وقت بر سر ما که رهرو آنانيم و آنان اسوه ما ، چه خواهد آمد؟
    فراموش نکنيم فرمايش زينت پرستندگان ؛ امام ساجدان را که فرمود با قرآن که باشم مخالفت جن و انس مرا بيمناک نمي کند. و اين البته به مفهوم نگران نشدن اين اسو? راه نسبت به رهروان نيست بلکه گوياي آن است که ميتوان اسوه بود و بي رهرو و خود ، ره رو!
    پاسخ

    سلام و هزار صد درود! اول و دوم : اگر واقعا شرط اسوه بودن ،" مشابهت و عينيت و سنخيت" است با وجود اين همه وجه شبه ، پس تمايز آنها با سايرين ازکدام حيث است ؟ اگر آنها اينقدر با ما شبيه هستند و وجه تمايزي از سايرين ندارند" عنايت بيشتر به آنها و سپردن مسئوليتي فزونتر" به آنان از سوي هرکس که باشد ناعادلانه است و قطعا خداوند به غير عدل رفتار نميکند.سوم و چهارم : قطعا تعابير سبل ، سبيل، صراط و ... که در ادبيات قرآن به کار رفته ، حکايت از وجود راهي دارد که روندگانش با يکديگر طبيعتا فاصله ميگيرند و اينکه امام سجاد عليه السلام تنها همدم خود را به هنگام جدايي از بقيه روندگان قرآن ميداند ، دليل بر احتمال وقوع فاصله طولاني بين ايشان و ديگر روندگان اين مسير است و عجيب هم نيست که در آن زمان همراهي در آن وادي به جز قرآن نمي يابند چرا که به تعبير نبي مکرم اسلام "قرآن و اهلبيت " " لن يفترقا حتي يردا علي الحوض " هستند .اگر قبول کنيم که قرآن از اهلبيت جدا نميشود ، پس آنگاه که قرآن با وجود گرامي امام سجاد عليه السلام در هر نقطه اي از مسير حق همراه هست ، يقينا ديگر با احدي همراه نخواهد بود مگر اينکه آن رونده همپاي امام سجاد باشد و يا اينکه براي توجيه اين موضوع کلام پيامبر را تشبيه و استعاره بدانيم .اگر کسي هم همپاي امام سجاد باشد که بايد صاحب آن "عنايت فزونترو مسئووليت بيشتر" هم باشد و اگر به او نداده باشند به او هم ظلم کرده اند.