• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : محمد (ص) ، پيامبري که بايد از نو شناخت!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حميد 
    سلام.
    روح آموزه هاي اسلامي با انگاره «تفاوت خَلقي و خُلقي» پيامبر گرامي اسلام سازگاري ندارد. آنچه از آيات قرآن استنباط مي شود تصريح و تأکيد پيامبر اسلام و همچنين تمام فرستادگان الهي بر فقدان چنين تفاوت و تمايزي است. آنان همانند تمام انسان ها از اين قابليت ذاتي و فطري برخوردار بوده اند که طريق تکامل انساني را بپيمايند و البته اين هزاران انسان که لياقت و افتخار رسالت و نبوت الهي را به دست آورده اند کساني هستند که در اين راه تکامل، پيشرو بوده اند. پس تمام آنها اسوه هاي جامعه انساني هستند؛ و به دليل آن که پيامبر گرامي اسلام، در اين راه پيشتاز همگان است، به مرتبه «خُلق عظيم» رسيده و «اسوه حسنة» بشريت تا ابد قرار گرفته است. انبيا و سفراي الهي تنها زماني به عنوان رسول و نبي برگزيده شده اند که در مسير تکاملي خود، به اين قله صعود کرده اند، و ديگر نمي توان عنوان پارتي بازي خدا را براي آنان به کار برد زيرا آنان در يک رقابت کاملا آزاد به اين مقام رسيده اند. بر اين اساس، انگاره «تفاوت ذاتي و خَلقي» پيامبر، به پارتي بازي شبيه تر است زيرا وقتي گوهر وجود آنان را متفاوت از گوهر ساير آدميان بدانيم و امتيازات ويژه اي براي وي قائل شويم ديگر مراتب وجودي و تکاملي آنان، نمي تواند در برابر جامعه بشري قابل فخر و مباهات باشد چنان که عبادت فرشتگان نيز از روي انتخاب ايشان نيست، اگرچه موجوداتي نوراني و معنوي هستند. پس وجهي ندارد که بر طبل تفاوت بکوبيم. و نکته آخر آن که بر اساس اين رويکرد، وحي الهي و تلقي آنان از جانب انبياي خدا، به عنوان تفاوتي جزئي و در حد يک مکالمه تلفني نخواهد بود؛ بلکه دريافت وحي الهي، جايگاه عظيمي است که ثمره تلاش روحي و معنوي انبياي الهي براي باقي ماندن و استقامت در مسير تکامل انساني و صعود به اين قله از طريقي صعب العبور است و اوج مقام و جايگاه معنوي که يک انسان مي تواند به آن برسد را نشان مي دهد. به راستي چرا معصران انبياي الهي با آنان مخالفت کرده و دريافت وحي از سوي خدا را براي ايشان غيرممکن مي دانستند؟ آيا غير از اين است که آنان پيامبران الهي را مانند خود انساني معمولي مي دانستند، و البته خود انبيا نيز ادعاي متفاوتي در اين زمينه نداشته اند.
    پاسخ

    سلام مجدد ! منظور من در سد کردن راه بقيه بشر از طرف خدا براي آيندگاني بود که هنوز نيامده اند ، با توضيحي که شما داده ايد احتمال اينکه کساني از نبي اکرم در مقاماتش جلو بزنند در بعد از دوره ايشان وجود خواهد داشت ( حداقل در تصور) و فکر نميکنم اين موضوع را هم شما بپذيريد ،البته اگر امکان وقوع اين امر را محتمل بدانيد مطالبتان مقبول است و ليکن اشکالي که با قبول اين نظريه رخ ميدهد اين است که اصولي مثل خاتميت نبي اکرم زير سوال خواهد رفت .اگر صلاح بدانيد با مقاله اي از شما مجموعه اين گفتگوها به صفحه اصلي وبلاگ بيايد تا دوستاني بيشتري نظر بدهند . در مورد نظر کساني که هم عصر با پيامبران بوده اند هم مطلبي که فرموده ايد خيلي استدلال محکمي نيست ، در يک جامعه استاد دانشگاه و نابغه و وزير و وکيل و جاسوس سيا و مرجع تقليد و آدم بداخلاق و آدم خوش اخلاق و... از نظر خلقت ظاهري شبيه همند و ممکن است يک آدم عادي فرقي بين خود و استاد دانشگاه نبيندو بالاتر اينکه مراقبتهاي قبل از تولد انسانها که والديني رعايت کرده اند و برخي رعايت نکرده اند به چشم بسياري از افراد نميايدو قطعا آنهايي هم که تغذيه اشان از حرام بوده شش انگشتي به دنيا نيامده اند و به دنيا نخواهند آمد،اينکه معاصران پيامبران هم همين نگاه را داشته اند ، چيز پيچيده اي نبوده و آنها به قول مولوي کار نيکان را قياس از خود ميگرفتند . در آخر هم بگويم که منظور من از تفاوتهاي خلقي اين نيست که بگويم پيامبران سايه نداشته اند و يا مثلا بول و غائطشان فلان.. احساس ميکنم حرفهاي مهمتري وجود دارد. صلاح دانستيد پيشنهاد ورود به صفحه اصلي سايت را اجرايي فرماييد .ارادت!