• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : محمد (ص) ، پيامبري که بايد از نو شناخت!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حميد 
    سلام بر آسيدمجيد عزيز و گرامي.
    اتفاقا من فکر مي کنم در مواردي که شما به آن اشاره کرديد، توجه و تأکيد و تکيه بر مشترکات بسيار هم خوب است. اگر پيامبر اسلام بر جود و سخا، بر نوع دوستي، بر امانت داري و کلا بر مکارم اخلاق تأکيد کرده است، در واقع به اموري توجه داده که سازگار با فطرت سليم انساني است؛ و اگر حاتم طائي يا مادر ترزا و يا هر انسان ديگري در بعضي از اين ابعاد خوش درخشيده اند و ما رفتار آنان را در حوزه اي خاص، خوب مي دانيم و خوب درک مي کنيم به خاطر همنوايي آن الگوي رفتاري با فطرت انساني و خدادادي ماست که تمام اديان آسماني هم ما را به توجه به آن و عامل بودن به آن متذکر شده اند. ما چرا بايد پيامبر را يک چيز متفاوت بدانيم؟ او هم انساني است مانند همگان که در اثر تلاش روحي و همنوايي با مطالبات فطري و انساني اصيل، به مرحله اي مي رسد که از طرف خدا مأموريت پيدا مي کند تا بقيه انسان ها را (هر کدام به ميزان تلاش و ظرفيتشان) به اين راه فرابخواند و در اين راه ثابت نگهدارد. حال، بسياري از انسان ها ممکن است در اين راه وارد شوند (يا از طريق دعوت اديان، و يا از هر راه ديگري) اما مهم پايداري و باقي ماندن ايشان در اين راه است که البته با مناسک ديني، تضمين بيشتري حاصل مي شود. و اين همان هزينه اي است که شما اصطلاح گران فروشي اديان را براي آن به کار برده ايد. اما در واقع مانند هزينه اي است که بابت گارانتي و وارانتي کالاها در بازار دريافت مي شود. و مشتري آينده نگر و زيرک اين هزينه را به آساني پذيرفته و مي پردازد. بنابراين، نه پيامبر چيز متفاوتي از ساير انسانهاست؛ و نه کالايي که عرضه مي کند ناشناخته و عجيب و غريب است؛ بلکه آن چه ارائه کرده است براي همگان ملائم با طبع است و سازگار با فطرت.
    پاسخ

    عرض سلام و ارادت حميد آقا، ممنون که وقت خوبي گذاشتيد و انشاالله از اين گفتگو به معرفت بيشتري از مقام نبي اکرم دست پيدا کنيم، اين روزها من هستم و سوالات فراوان ، کمکم کنيد ! آيا واقعا پيامبر به تعبير شما يک چيز متفاوت نيست و تعاليمش هم چيزي ناشناخته براي فطرت بشر به ارمغان نياورده ، اگر سازگاري تعاليمش با فطرت ، به معناي شناخته شده بودن تعاليمش براي همه ابناء بشر است و خودش نيز شايستگيهاي روحي را بدون هدايت الهي و بر مبناي فطرتش پيدا کرده و شايستگي يافته که ديگران را به راهي که خودش فطرتا پيدا کرده رهنمون شود ، واقعا ديگر چه نيازي به ارتباط با وحي الهي داشته است ؟ آيا ارتباط با وحي فقط قوانين ارث و ديات و احکام ماکولات حلال و حرام را براي او به ارمغان آورده که دست و پاگير فطرت زلالش شود ؟ اصلا اگر اينگونه است پيامبر ما حداقل از نظر زماني در سخاوت بايد پيرو حاتم طايي باشد و در اين راه اسوه نيست ! از اين تعاليم فطري ، کدام تعاليم بوده که نه تنها انبيا ، بلکه همه انسانهاي خوب عالم بر آنها تاکيد نداشته باشند ؟ کدام انسان عاقلي در طول تاريخ يتيم نوازي و سخاوت و صفاتي اينگونه را تمجيد نکرده که براي معرفي و اقامه آنها نيازمند بعثت رسول خاتم باشد؟ به نظرم ما نيازمند تدبري قرآني در آياتي همچون قل انما انا بشر مثلکم يوحي الي... هستيم ، به نظر ميايد معناي مثلکم چيزي سواي ترجمه هاي لفظ به لفظ باشد. به نظر ميايد منظور آيه اين نيست که او از همه ابعاد مثل شماست و فقط يک تلفني اضافه تر( وحي الهي) به او زده شده است ، اگر او بشري مثل ما بود قطعا واجد تمجيد لعلي خلق عظيم نميشد، مگر همه ابناء بشر و يا اوحدي از آنها واجد چنين صفتي هستند ؟ اگر او و تعاليمش تماما فطري است ، پس احتمالاکساني خواهند بود که بتوانند از او پيشي بگيرند و اينجا معناي اسوه بودن او چه ميشود ؟ مگر اينکه خداوند به دليلي شبيه پارتي بازي راه جلو زدن از او را براي بشر مسدود کرده باشد !اينها سوالاتي است که اين روزها ذهن مرا مشغول خود کرده و احساسم اين است که آن وجود عزيز به طور جدي تمايزاتي خَلقي و خُلقي از همه ابناء بشر و حتي انبياء پيش از خودش دارد . دست ياري ميطلبم.