سفارش تبلیغ
صبا ویژن


«فقه» در متون دینی مسلمانان به دو معنا به کار رفته است:

الف) معنای کلی: یعنی شناخت کلیت دین و تفقه در امور دینی اعم از اعتقادات، اخلاق و احکام، با مراجعه به علومی مانند فقه (در معنای جزئی)، فلسفه، کلام، تفسیر و عرفان؛ که به آن فقه اکبر می گویند.

ب) معنای جزئی: شناخت احکام شرعی فرعی و توانایی در استنباط این احکام از متون و منابع فقهی (افتاء)؛ که به فقه اصغر مشهور است.


آن چه در حوزه های علمیه به طور عموم و شایع به آن پرداخته می شود، فقه اصغر است. البته ممکن است در کنار آن، عده ای از طلاب، خود به خواندن تفسیر، فلسفه یا عرفان بپردازند و یا در برخی مدارس، مباحث کلامی و فلسفی – آن هم در حد آشنایی جزئی طلاب با این علوم - تدریس شود، اما سیستم آموزشی حوزه به هیچ عنوان برنامه ای برای آموزش این علوم ندارد. گفتنی است حوزه های علمیه و فقهای بزرگوار هیچگاه روی خوش به فلسفه و عرفان نشان نداده و هنوز هم نمی دهند.


این که حوزه های علمیه و فقهای فقه اصغر چقدر در روزآمد کردن فقه اصغر، ارتقای سطح آن نسبت به سده های پیشین و گشودن گره های فقهی از زندگی مؤمنان موفق بوده اند، بحثی به درازای مثنوی هفتاد من می طلبد، اما مشکل دیگر حوزه های علمیه این است که:

یک) از طلاب دروس مقدماتی تا مجتهدان عظام، همه خود را متولی تمامی دین می دانند و هرجا بحثی در باره ی مباحث کلامی، قرآنی، تفسیری، فلسفی، عرفانی، حقوقی، سیاسی، تاریخ اسلام و... پیش می آید، فقط خود را صاحب نظر پنداشته و دیگران را با چوب تحقیر و تهدید و تکفیر می رانند.

دو) آن چه از کتاب های فقهی وروایی فرا گرفته اند را وحی منزل می دانند و با هر انتقاد، نواندیشی و تحول گرایی به شدت می ستیزند و این ستیز را - با تبدیل کردن به یک نبرد ایدئولوژیکی - به میان توده های متدین می کشانند تا بهتر بتوانند افکار عمومی را علیه مخالفان و منتقدان خود بشورانند.

(25/4/97)

 




تاریخ : یکشنبه 97/8/20 | 7:12 عصر | نویسنده : سیدحسن حسینی | نظر