سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انتخابات ریاست جمهوری دوره ی دوازدهم نیز به پایان رسید. هردوره از انتخابات در ایران ویژگی ها ونکته های مخصوص به خود داردکه شایسته است مردم و مسؤولان به آن توجه نمایند؛ از جمله:

یک- رأی مردم درهر انتخابات – چه برای انتخاب رئیس جمهور یانمایندگی مجلس - فقط برای همان موضوع است نه چیز دیگر. شایسته نیست رأی آن ها را به چیزهای کلی تر ومهم تر گره بزنیم؛ چون رأی مردم گاهی پیامی دارد که باتفسیر بعضی ها درتناقض قرار می گیرد و این مصادره کردن رأی ممکن است در اصل رأی دادن مردم تأثیر منفی بگذارد.

دو- آزاد نبودن فعالیت های حزبی درایران به معنای واقعی، باعث شده آن ها قدرت و آمادگی لازم برای ورود به عرصه های مهمی مانند انتخابات را نداشته باشند. تنها حزبی که در این دوره باشناسنامه وسوابق طولانی وارد میدان رقابت ها شد، حزب مؤتلفه بانمایندگی آقای میرسلیم بود. صرف نظر از بقیه ی احزاب، باید از این حزب باسابقه پرسید درمدت طولانی فعالیت خود چه می کرده که تاکنون توانسته فقط برای یک بار و آن هم به همین اندازه در انتخابات ظاهر شود؟


سه- اصولگرایان وبنیادگرایان در دور نهم و دهم ریاست جمهور بدون داشتن برنامه ومهره ی معتبر، فقط با ایجاد هیجان درمردم و تخریب بعضی مهره های مهم سیاسی توانستند رأی بیاورند، اما این بار دست شان ازهمیشه خالی تر بود. مهم ترین نماینده شان آقای رئیسی بود که به حق می توان گفت جز انتقاد از دولت، چیزی برای ارائه نداشت. حتی آقایان میرسلیم وهاشمی طبا درگفتگوها و مستندهای خود دارای مختصری اطلاعات از وضعیت کشور و برنامه هایی – هرچند ناقص و بخشی – اماخوب وقابل اجرا بودند، اما تمام ادعاها و وعده های آقای رئیسی فقط درجزوه ای جمع شده بود که هیچگاه محتویات آن آشکار نگردید.

چهار- باعنایت به این که آقای رئیسی ازنظر برنامه و اطلاعات پایین ترین فرد دربین کاندیداها بود، جای بسی پرسش است که چگونه توانست به چنین رأی بالایی دست یابد؟ آن ها که در شکل گیری دولت های نهم و دهم توانسته بودند ازفردی گمنام، ناتوان ونامتعادل رئیس جمهوری به ظاهر محبوب بسازند، این بار – علیرغم سنگ تمامی که گذاشتند - تیرشان به سنگ خورد. باشدکه پندگیرند.

پنج- آقای روحانی – هرچند همه ی فلش های حرکت به سوی خطر و سقوط را برگردانده بود، اما - ازنظر اقتصادی و البته بعضی زمینه های دیگر کاری نکرده بود که مردم نتایج آن را ملموس و درحد ادعا بر روی سفره و زندگی روزمره ی خود احساس کنند، با این حال بیش تر از دورقبل رأی آورد. شاید بعضی دلایلش به استقرار او در دولت برمی گشت و این که مردم – براساس سنت پیشین خود - خواستند دور دوم او را نیز بسنجند؛ اما این ها همه ی دلایل نبود. رأی مردم به آقای روحانی می تواند هشداری باشد برای افراد، ارگان ها و رسانه هایی که تنها توجه شان به مردم فقط کشاندنش به پای صندوق رأی است و این که پس از انتخابات – تعارف گونه - او را پیروز اصلی خطاب کنند، اما به خواسته ها وگرایش های او وقعی نهند ومتولی مآبانه اهداف خود را در هرانتخابات بجویند.

شش- بحران سیاسی سال88 برای مردم تلنگری بود که به بسیاری ازحقایق دست یابند، مجموعه ی اندیشه های موجود درکشور وحامیان هرکدام رابشناسند و ازهیجان زدگی و احساساتی شدن در رأی دادن - مقداری - دور شوند. شاهد این ادعا رویکرد مردم درانتخابات های برگزار شده درسال های 92،94 و 96 برای انتخاب ریاست جمهوری، نمایندگی مجلس شورا وخبرگان رهبری بود. البته نمی توان ادعا نمود مردم پس از این هیچگاه در انتخاب خود اشتباه نمی کنند، اما انتخابات اخیر نشان داد آن ها مسیرشان را - تاحدّی - یافته وارزش انتخابات – که تنها دستاورد دموکراتیک این کشور است – را دریافته اند.

هفت- گاهی دقت نمی کنیم ویا عمداً نمی خواهیم بپذیریم که همه ی کاندیداهای یک انتخابات، ازکانال ها وفیلترهای لازم عبور کرده و مورد اعتماد نظامند. بنابراین فقط طرح ها وبرنامه های شان است که به رأی مردم گذاشته می شود، نه شخصیت وصلاحیت شان. ده ها سال است رفتار ناپسندی درما مردم ایران شکل گرفته که همیشه یک کاندیدا را سیاهِ سیاه و دیگری را سفیدِ سفید می بینیم و براساس ارزش های دینی ومذهبی- آن هم باقرائت های ناقص رایج - درباره ی افراد وکاندیداها ومسائل سیاسی قضاوت می کنیم. هرچند چنین تفکری به تبع رفتارها وسخنان سران نظام و درطی سال های طولانی شکل گرفته ونهادینه شده، اما به نظر می رسد این رویه ی غلط باید تصحیح شود تا هرسال و هردوره ی انتخاباتی، عده ای از انقلابیون به بیرون ازقطار انقلاب پرتاب نشوند و هر رئیس جمهوری، بعد از دوره ی مسؤولیتش – همانند بقیه ی رئیس جمهورها- به فردی ضدانقلاب، ضدنظام و همدست بیگانگان تبدیل نگردد.

هشت- مردم ایران به دلیل سابقه ی طولانی زندگی درسایه ی سیستم های دیکتاتوری، حتی پس از پیروزی انقلاب نیز فردمحور بوده اند و اندیشه ها را به مدد اشخاص می شناختند ومی شناسند، اما درسال های اخیر رشحاتی ازتغییر درآن ها پیدا شده و به نظر می رسد تاحدی دریافته اند که اگر می خواهند از آسیب های زمانه دور بمانند، نباید اشخاص را ملاک پیروی از یک اندیشه قرار دهند؛ زیرا اشخاص همواره درحال تغییرند وگاهی درمعرض انواع فساد انحراف. بی شک اشخاص را باید بامحک اندیشه ها شناخت نه اندیشه ها را به وسیله ی اشخاص. امام علی(ع) درسخنی بی نظیر فرموده: «انّ الحق لایُعرف بالرّجال. اِعرف الحقّ تُعرَف اهله/ هماناحق به شخصیت ها شناخته نمی شود. خودِحق را بشناس تاپیروان آن را بشناسی»(محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج 3،ص 1238). اشتباه محض است اگر بیندیشیم چون آقا یاخانم فلان سخنی را فرموده پس الزاماً درست وقابل پیروی است. اگر قرار است برپایه ی ارزش های دینی وانقلابی زندگی کنیم، ناچاریم دین وانقلاب رافارغ ازپیروی کورکورانه از اشخاص وجریان های مدعی و به مدد مطالعه، انصاف، تحلیل و دوری از تعصب بشناسیم و به آن پایبند باشیم.

نه- طبق اصل 115قانون ساسی، رئیس جمهور باید ازمیان رجال سیاسی ومذهبی انتخاب شود. با وجود چالش هایی که تاکنون درباره ی این اصل صورت گرفته، هیچ تعریف و توضیح روشنی ازسوی شورای نگهبان درمورد مفهوم "رجل سیاسی" ارائه نشده است. باتوجه به این خلأبزرگ و اساسی، شاید بتوان حداقل ویژگی های تخصصی یک رجل سیاسی را این گونه برشمرد که وی باید:

الف) اصول ومبانی دیپلماسی را بداند.

ب) سابقه ی مؤثر درسِمت های بالای سیاسی داشته باشد.

پ) ازقدرت مدیریت وتدبیر امور کلان برخوردار باشد.

باعنایت به ویژگی های حداقلی بالا می توان گفت نه تنها اکثر کاندیداهای محترم این دوره، که اکثر رؤسای جمهور قبلی نیز ازصفت "رجل سیاسی" برخوردار نبودند واین نقصی است که باید آن را در ارگان های مختلف جستجو کرد. شایسته نیست نقصی چنین بزرگ ده ها سال در عصه ی سیاسی کشورخودنمایی کند و متولیانش نه تنها دست روی دست بگذاند و کاری نکنند، بلکه از آن ابزاری برای برداشت های مختلف و استفاده های سیاسی وجناحی بسازند.

ده- بهترین عکس العمل درمورد عملکرد صداوسیما نسبت به مخالفان ومنتقدان بعضی سیاست ها – به ویژه هنگام انتخابات - فقط سکوت وسلام است؛ مخصوصاً سنگ تمام این "بنگاه رسانه ای جناحی" درشبکه های مختلفش برای یکی ازکاندیداهای محترم این دوره از ریاست جمهوری.

پرسش اساسی این است که چرا فقط یک بنگاه رسانه ای انحصاری درکشور وجود دارد وچرا رئیس جمهور یک مملکت نه تنها فاقد تریبون برای ارئه ی برنامه ها وگزارش ها و ارتباط بامردم خود است، بلکه مدام موردحمله وتخریب رسانه ای قرار می گیرد که اصرار دارد خود را به صفت "ملی" متصف نماید. ملت در انتخابات اخیر ثابت نمود که بین او و رسانه ی منتسب به او هیچ قرابت و سنخیتی وجود ندارد.

یازده- باوجود همه ی کاستی ها ومشکلاتی که مردم ایران دراستفاده ازشبکه های اجتماعی دارند، اما الحق نقش آن ها درافشاگری فسادها واطلاع رسانی های انتخاباتی را نباید ازنظر دور داشت. هرچند وجود این شبکه ها بعضی مسؤولان را می آزارد و بامنافع شان درتضاد وتقابل است، اما بهتر است، هم مسؤولان باگشادگی سینه آن را تحمل کنند و هم مردم بکوشند برای این ابزار کارآمد، کاربری مفید، منصف، متقی ومعتدل باشند واز آن برای اهداف بالاتر و والاتر بهره بجویند.

دوازده- مردم تاحدی به این نتیجه رسیده اند که فقط مشکلات اقتصادی خودشان وشعارهای بدون پشتوانه ی کاندیداها -که برای عوامفریبی از این نقطه ضعف مردم استفاده می کنند- نباید ملاک رأی دادن شان باشد. رئیس جمهور نیز باید به این نکته ی اساسی توجه داشته باشد که مردم درتنگنای شدید اقتصادی اند. آمارهای مثبت هرچند طلیعه ی رشد وتوسعه است، اما برای کسانی که سال ها است باجنگ وتحریم وتضییع، روزگار می گذرانند وهر روز شاهد پژمردگی شکوفه های امید خود در کویر انواع بحران ها و سوء مدیریت ها هستند، نان شب نمی شود و موتور بنگاه های تعطیل شده را به کار نمی اندازد.

سیزده- هرچند محرومیت درکشوما هنوز درحدی است که دغدغه ی بسیاری از خانواده ها است و هر وعده ی پوپولیستی یا مارکسیستی و یا چپ مذهبی که با استفاده از این نقطه ضعف مردم داده شود – هرچند افزایش مقدار کمی از یارانه ی نقدی باشد – فریبنده است، اما این انتخابات نشان داد که زمان آرایش دادن لشگر محرومان علیه رقیب وخوردن نان و بردن رأی ازکنارشان گذشته است. هرچند رنگ محرومیت هنوز وجود دارد و هیچ دولتی نتوانسته کاری برای این درد بی درمان انجام بدهد، اما رنگ آگاهی مردمان تغییر کرده است.

چهارده- مردم همیشه در این کشور مظلوم بوده اند، اما قانون اساسی شان ازهمه مظلوم تر است. قانون اساسی از زمانی که تصویب شده، به ابزاری در دست عده ای تبدیل گردیده که هرجا برای تأمین منافع شان لازم بدانند از آن استفاده می کنند و درغیر این صورت درجیب سیاست بازی های خود پنهان می کنند و کاری با آن ندارند. رئیس جمهور مجری قانون اساسی است و باید در اجرای آن اهتمام بلیغ داشته باشد و در این راه با هیچکس و هیچ ارگان فراقانونی مماشات نکند. طبق اصل 113 قانون اساسی، «پس‏ ازمقام‏ رهبری‏ رئیس‏ جمهور عالی ترین‏ مقام‏ رسمی‏ کشور است‏ و مسئولیت‏ اجرای‏ قانون‏ اساسی» را به عهده دارد. لذا شایسته است جهت اجرای هرچه بهتر این مسؤولیت «هیأت نظارت بر اجرای قانون اساسی» را - که اولین‌بار در آذرماه 1376 و باحکم آقای خاتمی، رئیس جمهور وقت تشکیل شده بود - دوباره به صورت جدی احیا کند.

پانزده- اندیشه ای که در انتخابات های اخیر – درپست های ریاست جمهوری، نمایندگی مجلسین شورا وخبرگان رهبری و شوراهای شهر و روستا - توسط مردم برگزیده شده، باید:

اولاً- قدر این اقبال مردمی را بداند وشب و روزش را برای رفع مشکلات جدی آن ها صرف نماید. مردم به عنوان شهروند دریافته اند که حقوقی برگردن مسؤولان خود دارند وباید مطالبه نمایند و دراین راه باهیچ شخص و ارگان ونهادی عقد اخوت نبسته اند که درهرشرایطی پیرو آن ها باشند. ملاک پیروی شان صداقت وخدمت وقانونمداری است.

ثانیاً- برای اجرای برنامه هایش کادرسازی کند تا دستش درآینده ازمهره های مؤثر،قابل اعتنا ومردمی خالی نماند.

به امید سربلندی ایران عزیز

(2/3/96)




تاریخ : جمعه 96/3/12 | 1:21 عصر | نویسنده : سیدحسن حسینی | نظر