تأسف است که برخي خود را عقل کل ميدانند(همان چيزي که براي ديگران نمي پسندند و تمام مشکلات را از عقل کل دانستن رقيب ميدانند اما خود در مقام فکر و عمل همان راه را طي مي کنند) و داراي سوابق علمي بالا و مدارک و مدارج والا اما از ادب و منطق بي بهره اند.
ميپرسم: آيا با چنين منطق و رويکرد و ديالوگي انتظار تأثير و پذيرش هم داريد؟ مطمئناً خواننده اين سطور خود به وزانت و يا عدم برخورداري از متانت دو گويش مذکور پي ميبرد.
خدا را خدا را در فکر و عمل در نظر داشته باشيد و نپنداريد چون فکر ميکنيد درست فکر ميکنيد پس فکرتان درست است و طرف مقابل به بيراهه ميرود.
هشدار که چه بسا باطل نرمخو سخنش بر جان مينشيند اما حق درشتخوي ره به جايي نميبرد.
و نيز اين کلام الهي که: يحسبون أنّهم يُحسِنون صُنعاً
آقاي رضايي کلامش صواب يا ناصواب حداقلي از منطق و ادب را بهره ميبرد اما برخي ...!!!؟؟؟
ختام کلام اين کلمات الهي است که:
مؤمنان آنانند که سخنان را ميشنوند و بهترين را انتخاب ميکنند.
و نيز:
ما با چنين ادبيات بي ادبانه اي مباد که مشمول اين کريمه واقع شويم که: فأين تذهبون؟ به کجا چنين شتابان؟!