البته يک چيز ديگر هم هست و آن هم اين که گاهي برخي بيسوادها براي پوشاندن بيسوادي خود دوست دارند مسأله را آسان کنند. لذا در صدد پاک کردن صورت مسأله بسياري مسائل بر مي آيند. مثل علي محمد باب بيسواد که خود را در لباس عالم جا زده بود و ادعاي نيابت و بعد باب امام عصر و سپس باب الله را داشت ، براي حل معضل عدم اطلاع خود از صرف و نحو عربي ميگفت: صرف و نحو در غل و زنجير بود من آنها را آزاد کردم!!! ضمن اين که هر علمي ميتواند حجاب باشد و همگان بايد مراقب حجاب شدن دو کلمه سواد قديم و جديد باشيم.
يکي از مشکلات جامعه امروزي ما به ويژه آنها که به اصطلاح رويکرد اخلاق محورانه به مسائل دارند ، اين است که نسخه را براي ديگران ميپيچند و براي خود نسخه اي شفابخش ارائه نمي کنند. و اين است درد اصلي و مزمن جامعه امروزي ما.

قلمبه سلمبه

وقتي به علوم مذهبي و حوزوي نگاه کاسب کارانه حاکم شود، وقتي درس اخلاق از حوزه ها رخت بربندد و مدرک گرايي و نگاه شغلي حاکم شود، وقتي استفاده از کلمات و جملات قلمه ثلمه و عربي و... نشانه سواد و فضيلت گردد، وقتي اين نوع ادبيات وسيله تفاخر و خودبزرگ بيني شود، و... آن وقت به قول امام خميني: علم مي شود حجاب اکبر!

علي همه رو مثل خودش ميبينه که تو قمه و تو خونواده روحاني بزرگ شده و با خوزه علميه... سر و کار داره و ... اوه خيلي چيزاي ديگه.

سلام..
البته اين قضيه براي کساني که از کلمات انگليسي هم استفاده مي کنند صادقه.. ولي خب در مورد روحانيون که بايد ارتباط مردمي داشته باشند بهتره که کلمات قابل فهم باشه.. ضمن اينکه اين کلمات هم مي تونن بعد از مدتي در بين مردم جا باز کنند.. مويد باشيد