سلام..در محضر بزرگان جسارت است ولي دو سه نکته به نظرم آمد در مورد مطلب خوب و مهم و درست تان عرض کنم:1- ديپلمات يک رابط در امور سياسي با ديگر ملل است. لذا ممکن است کسي سياستمدار و مطلع باشد ولي ديپلمات نباشد و برعکس!.2- در مورد تعريف انقلاب به نظرم عبارت "از راه جنبش عمومي و حرکت مردمي" در موقع انقلاب و قبل از آن مصداق دارد. لذا ممکن است کسي انقلابي بماند و فکر کند ولي اين خصوصيت او همراه با جنبش و حرکت مردمي نباشد.3- به نظرم در يک حرکت و جرياني که با انقلاب و تغيير اساسي ساختار همراه است وجود افرادي با تفکر نزديک و منطبق بر آن انقلاب در رئوس اجرايي امري بديهي و عقلانيست وليکن استفاده و مشاوره از تمامي نيروهاي متعهد و متخصص، صاحبان ايده و نقشه با هر طرز تفکر در سيستم هاي اجرايي پايين تر نيز امري بديهي و عقلاني به نظر مي رسد.4- به نظرم در شرايط کنوني جهان انقلابي ماندن و بودن امري بسيار سخت و دور از ذهن است زيرا مناسبات سياسي و اقتصادي و.. عالم را که البته ترجمان آن را در داخل نيز داريم کساني بر عهده دارند که خيلي با اين روش تفکر موافق نيستند و سعي در قرين کردن اين طرز فکر با تحجر و تندي دارند که باز هم البته در داخل با همين تعريف شناخته مي شود حتي متاسفانه در بين بعضي باصطلاح نخبگان.موفق و مويد باشيد