• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : اگر دشمن از ما تعريف کند... (2)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام
    البته اگر بخواهيم با محک يا به قول برخي با شاخص امام به مسائل نگاه کنيم (نه آنچه که واقع مطلب است) بايد اذعان کنيم که آقاي سروش محلاتي به عمد يا به سهو خود را به آن ور زده اند تا از اين طريق يا امام را به نوعي تطهير کنند و بگويند که نه بابا امام که مشمول اين حرفها قرار نميگرفت و (البته با توجه به فرمايشات خود ايشان!) و يا خواسته اند از باب به در ميگم تا ديوار بشنوه ، امام را به ظاهر تطهير ميکنند اما وقتي با دادن کد حرفشان را ميزنند ، ديگر سوا کردن ندارد. هر کس را شامل شد ، بايد مخاطب قرار داد. بادمجا نيست که به دلخواه آن را سوا کني و اين را در توبره قرار دهي.
    کيست که نداند امام از همان ابتدا و به دنبال مرزبندي با ليبرالها و ملي-مذهبي ها سوءظن عجيبي نسبت به نوع تفکر اينها پيدا کرد. با مراجعه به صحيفه در مي يابيد که امام از همان سالهاي ابتدائي سنگ خود را با اين عده وا کرده بودند. داستان لايحه قصاص و خطاب مسلم هم نبود امام(خطاب به مصدق-رهبر جبهه ملي) که فراموشمان نشده و يا نامه مفصل کذائي به وزير کشور وقت(جناب آقاي محتشمي پور) که از هيچ اتهام و نسبتي نسبت به اين گروه دريغ نکرده بود را هم که يادمان نرفته است و يا نامه 1/6 به آقاي منتظري هنگام عزل ايشان از قائم مقامي را هم حتماً به خاطر داريد که باز هم همه آن اتهامات را تکرار کرده بودند. البته امام يک ويژگي داشت که وقتي به نتيجه اي ميرسيد ديگر ملاحظات را کنار ميگذاشت و کاري به فلسفه بافيهاي متداول در بين سياسيون نداشت و اي کاش همه اين گونه بوديم. خودمان بودي نه سايه مان!
    نکته ديگر: درست است که امام درشاکله فکري و اخلاقي خود بين اخاص و افکار تمايز قائل بود اما فراموش نکنيم که افکار را افراد نمايندگي ميکنند و وقتي فکري تخطئه ميشود به صورت اتوماتيک افراد واجد آن هم تخطئه و بلکه جامعه فاقد عقلانيت و اخلاق ، تخريب ميشوند. لذا ميبينم که از اول انقلاب به دليل مواجهه امام با برخي گروهها ، آنها نتوانسته اند سر بلند کنند(مرگ سياسي _ اجتماعي)