• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : مسجد جمکران ؛ افسانه يا واقعيت؟!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + جميد 
    علي آقاي عزيز به اين عبارت که نوشته ايد توجه کنيد: «تا باشد از اين بدعت ها در دين؛ که جماعتي از سراسر کشور ياد آن حضرت را در يک روز معين به گوش عالم برسانند». اين دقيقا همان بزنگاه انحراف است که در کامنت قبلي به آن اشاره کردم. خيلي وقتها نيتهايي که ظاهر دين مدارانه و خيرخواهانه دارد، شالوده انحرافات بزرگ را پديد مي آورد. دقت کنيد که اگر مقاله آقاي عباسي را مبنا قرار دهيم: دروغ و پندار باطلي سنگ بناي مسجدي گرديده که منتسب به امام معصوم بوده و گفته شده آن حضرت خود، دستور ساخت آن را داده و تازه نوع خاصي از نماز را هم براي آن تعيين کرده است. من و شما مي پذيريم که اگر مکاني را اختصاص دهند تا به صورت روزانه يا هفتگي، شيعيان در آن جمع شوند و مولاي خود را صدا بزنند، هيچ ايرادي ندارد؛ حتي اگر اين مکان يک مسجد باشد. اما اگر به دروغ گفته شود که خود امام معصوم دستور ساخت مسجد را در مکان خاص صادر کرده و براي آن مناسک آئيني مشخصي را تعييين کرده است، هر چقدر هم که در آن اعمال خير انجام شود، اساس آن باطل و ناحق است. و خشت اول که نادرست گذاشته شد، به مرور زمان، تا ثريا اين ديوار کج خواهد بود. يهودياني که سالها در مدينه انتظار ظهور پيامبر آخرالزمان را مي کشيدند، چرا با آن حضرت درافتادند؟ آيا غير از اين بود که او را با پندارها و توهماتي که در طول صدها سال ساخته بودند، همسان نمي ديدند؟ آنها هم از شامات به حجاز آمده بودند و به صورت مرتب، و با دلي پردرد، ولي خدا را صدا مي زدند و انتظار مي کشيدند و «صداي خود را به گوش عالم مي رساندند!» اما از اين غافل بودند که خشتهاي اوليه اعتقاد و رفتار خود را کج نهاده اند و اين اساس و بنيان نادرست، آنان را به کلي از روح حاکم بر آموزه هاي ديني جدا کرده است؛ در حالي که خود را پيرو دين حق مي دانستند. پنداري که شما آن را تأييد کرده و مي گوييد تا باشد از اين بدعتها باشد، همان خشتي است که مي تواند فرهنگ يک جامعه را در دراز مدت دگرگون کرده و از اساس منحرف کند؛ و اگر جامعه اي به اين مرحله برسد، راست کردن کردارشان بسيار سخت خواهد بود.