• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : مسجد جمکران ؛ افسانه يا واقعيت؟!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حميد 
    سلام. ممنون از مطلب عالمانه و محققانه اي که پيرامون مسجد جمکران ارائه کرديد. قرآن کريم در آيات متعدد، تکرار مي کنم در آيات متعدد، به نقش عالمان يهود در تحريف آموزه هاي دين الهي و بهره برداري از آنها در راستاي مطامع و هواهاي نفساني خود، اشاره کرده است. يقينا قصد قرآن از اين تکرار و تذکرات چندين باره، ذکر داستان و وقايع تاريخي نيست؛ بلکه هشداري است براي پيروان دين اسلام، که مراقب باشند تا پيروي از هوا و هوس، روح حاکم بر آموزه هاي ديني را از حقيقت و اصالت دور نکند. يقينا بسياري از اين هواهاي نفساني، رنگ و لعاب خيرخواهي و تظاهر به خداخواهي هم دارد؛ اما باطن آن و ثمره آن انحراف از دين است. متأسفانه قشري گرايي و مشغول شدن به ظواهر، که در قرآن به قوم يهود نسبت داده شده، ديرزماني است که دامان مسلمانان را نيز آلوده کرده، و مدتهاست که مناسک آئيني را بي توجه به روح و هدف آنها، مقصد و غايت خود قرار داده ايم. نمونه اش بازخورد همين دو مطلب پژوهشي برادر عزيزمان جناب آقاي عباسي است. در مورد داستان رقيه دختر امام حسين، و داستان مسجد جمکران، کساني هستند که مي گويند: حالا چه اشکالي دارد؟ خوب اصل و اساس ندارد که نداشته باشد، مگر بد است که همين داستان رقيه، بهانه اي باشد براي گريه بر مصايب امام حسين؛ يا مگر ايرادي دارد که مسجد جمکران، بهانه و جايگاهي باشد براي مناجات با امام عصر؟! به اينگونه استدلال، چگونه مي شود جواب داد؟ آيا غير از اين است که ظواهر و مناسک براي ما مهمتر از روح و هدف دين داري و تعبد شده است؟ آيا پيامبر اسلام که اسوه حسنه براي ماست، از ماجراي مرگ فرزندش ابراهيم، که ناخواسته موجب اين شايعه شد که خورشيد در مرگ او عزادار و سياه پوش گرديده، نميتوانست استفاده کند؟ اما او سکوت نکرد و درمقابل اين باور مبتني بر توهم باطل ايستاد؛ هرچند رواج اين شايعه در مدينه با نيت مقدسي صورت گرفته بود. حال چه بايد گفت درباره مسجدي که بر اساس يک توهم و پندار باطل و دروغ بنا گرديده است. اين جاست که من حتي بر خلاف فرمايش برادر عزيزم جناب آقاي عباسي که گفته بود کسي با اصل جمع شدن در اين مسجد مشکلي ندارد، معتقدم مادامي که پشتوانه بناي اين مسجد همان پندار باطل باشد و همان ايده خرافي تبليغ مي گردد و به دروغ به امام عصر منتسب مي گردد، اصل تجمع در آن، نيز درست نيست. آيا امام زمان راضي است که با يک توهم و پندار نادرست، مکاني را به دروغ به او نسبت دهند و کلام دروغي را به او منتسب نمايند، و احساسات ديني و مذهبي مردم را در طول سالها به بازي بگيرند؟ امامي که ما مي شناسيم و اسلامي که ما آموخته ايم اين رويکرد را نفي مي کند. و همين امامي که اين دروغها را به او منتسب مي کنند، در هنگام ظهور و در يک اقدام فرهنگي، بسياري از مساجد و اماکني را که به نام دين، اما بر بنياني نادرست و موهوم بنا گرديده، ويران خواهد کرد. آن وقت است که بسياري از همين عالماني که عمري آرزوي ديدار آن امام را داشتند در مقابلش مي ايستند و اسلام او را نفي مي کنند.