• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : مسجد جمکران ؛ افسانه يا واقعيت؟!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + علي 
    سلام..
    ممنون از دقت نظر و هميت شما. البته ما شنيده بوديم اينطور سخت گيري ها در پيدا کردن منابع يک خبر در احکام و واجبات بيشتر مرسوم است نه در يک حادثه تاريخي که مشهور شده و خيلي از بزرگان هم بر آن عقلاً صحه گذاشته اند.. و همانطور که خدمتتان عرض کردم خيلي از حوادث تاريخي ممکن است اتفاق بيافتد که رجال معتبر تاريخي از آن مطلع نشده و يا نشنيده اند و اين دليل بر عدم وقوع آن نيست. در اينطور مسائل خود ائمه در سيره خود ما را به عدم سختگيري توصيه کرده اند تا باعث دور شدن عوام از دين نشود. البته به شرطي که صدمه اي به اصول و فروع دين وارد نشود و بدعتي نباشد و خرافاتي ترويج پيدا نکند. مأجور باشيد
    + علي 
    سلام..
    بله درست مي فرماييد بايد مي گفتم ابداع نه بدعت!
    ضمن اينکه نمي دانم صحت و سقم يک مطلب و روايت از چه راه هايي اثبات مي شود.. آيا همان ادله اربعه است يا خير؟! ولي آيت الله شيخ مرتضي حائري همانطور که گفتم عقلاً اين مسئله را قبول کرده بود و ديگر علما نيز که در کتاب هاي خود نقل کرده اند هم قطعاً از اين راه به اثبات رسيده اند.. الله اعلم. ماجور باشيد
    پاسخ

    مسائلي که جنبه تاريخي دارند ، راه پذيرششان مستندات تاريخي است نه عقلي. جاي بسي تأسف است که فردي نظير آشيخ مرتضي به جاي رويکرد علمي و استنادي به يک مسأله تاريخي ، چنين مطلبي را که جز اقناع نفس خويش هيچ دليل ديگري نمي تواند داشته باشد ، گفته اند. البته اگر گفته باشند!
    + عليمحمدي 
    سلام و تشکر از جناب عباسي، زحمت کشيديد. انشاء الله اين بخش نظرات هم هميشه فعال و پررونق باشد. اينجا هم خيلي قابل استفاده است.
    + جميد 
    علي آقاي عزيز به اين عبارت که نوشته ايد توجه کنيد: «تا باشد از اين بدعت ها در دين؛ که جماعتي از سراسر کشور ياد آن حضرت را در يک روز معين به گوش عالم برسانند». اين دقيقا همان بزنگاه انحراف است که در کامنت قبلي به آن اشاره کردم. خيلي وقتها نيتهايي که ظاهر دين مدارانه و خيرخواهانه دارد، شالوده انحرافات بزرگ را پديد مي آورد. دقت کنيد که اگر مقاله آقاي عباسي را مبنا قرار دهيم: دروغ و پندار باطلي سنگ بناي مسجدي گرديده که منتسب به امام معصوم بوده و گفته شده آن حضرت خود، دستور ساخت آن را داده و تازه نوع خاصي از نماز را هم براي آن تعيين کرده است. من و شما مي پذيريم که اگر مکاني را اختصاص دهند تا به صورت روزانه يا هفتگي، شيعيان در آن جمع شوند و مولاي خود را صدا بزنند، هيچ ايرادي ندارد؛ حتي اگر اين مکان يک مسجد باشد. اما اگر به دروغ گفته شود که خود امام معصوم دستور ساخت مسجد را در مکان خاص صادر کرده و براي آن مناسک آئيني مشخصي را تعييين کرده است، هر چقدر هم که در آن اعمال خير انجام شود، اساس آن باطل و ناحق است. و خشت اول که نادرست گذاشته شد، به مرور زمان، تا ثريا اين ديوار کج خواهد بود. يهودياني که سالها در مدينه انتظار ظهور پيامبر آخرالزمان را مي کشيدند، چرا با آن حضرت درافتادند؟ آيا غير از اين بود که او را با پندارها و توهماتي که در طول صدها سال ساخته بودند، همسان نمي ديدند؟ آنها هم از شامات به حجاز آمده بودند و به صورت مرتب، و با دلي پردرد، ولي خدا را صدا مي زدند و انتظار مي کشيدند و «صداي خود را به گوش عالم مي رساندند!» اما از اين غافل بودند که خشتهاي اوليه اعتقاد و رفتار خود را کج نهاده اند و اين اساس و بنيان نادرست، آنان را به کلي از روح حاکم بر آموزه هاي ديني جدا کرده است؛ در حالي که خود را پيرو دين حق مي دانستند. پنداري که شما آن را تأييد کرده و مي گوييد تا باشد از اين بدعتها باشد، همان خشتي است که مي تواند فرهنگ يک جامعه را در دراز مدت دگرگون کرده و از اساس منحرف کند؛ و اگر جامعه اي به اين مرحله برسد، راست کردن کردارشان بسيار سخت خواهد بود.
    + علي 

    با سلام.
    با اين حساب شما مي فرماييد تنها علماي ما و آنهم کساني که به اين چارچوب خشک و صفت وسخت دين که حتماً بايد اعمال صحت و سقمش را کليه متون معتبر(حالا کدام يک بايد ديد معتبر است!) تاييد بفرمايند معتقدند شيعه خاص علي هستند و به رستگاري مي رسند؟! و هر کس مثلاً برود در بياباني و گوشه اي و براي امام زمانش نماز و دعا بخواند بدعت در دين کرده... يا مثلاً مرقومه اي به ايشان بنويسد و در آب بيندازد حتماً خل و چل است چون طبق دستور نيست.. يا هر روز 100 صلوات براي شلامتي امام زمان بگويد راه اشتباهي رفته چون در کتب اربعه نيامده!
    مويد باشيد

    پاسخ

    علي جان! خود را به آن راه زده ايد يا ...؟!فرق است بين ابداعات با بدعتها. بدعت در دين با هر بهانه و توجيهي همواره مذموم بوده و دستور به برخورد با آن داده شده است. اما ابداعات و نوآوريها که مربوط به روشها و تاکنيکها است ، همواره بدان توصيه شده ايم. اين که گفته ميشود در زمان توقف نکنيد(متحجر نباشيد) مربوط به اين قسم دوم است و الا حتي امام زمان هم حق بدعت در دين را ندارد چه برسد به ديگران. او مي آيد تا دين نبي را که توسط ما نه تنها اجرا نشده که به واسطه خرافه ها و بدعتها به انحراف کشانده شده ، مستقيم نمايد و مو به مو اجرا کند. کاري که جد بزرگوارش در کربلا هم در شعار و هم در عمل چنين کرد: اُريد أن آمر بالمعروف و أنهي عن المنکر ألا ترون أنّ المعروف لا يُعمَل به و أنّ الباطل لايُنهي عنه؟ اُريد لطلب الإصلاح في امُة(دين) جدي و أبي... اين است که بعضي با مشاهده برخي اقدامات امام عصر با خود و در ديالوگ با ديگران ميگويند امام زمان دين جديدي آورده است؟! چون با بدعتها و خرافه ها دين را وارونه کرده و پوستين وارونه بدان پوشانده و اين گونه آن را معرفي کرده اند. ميداني توسط چه کساني؟! همان کساني که يک عمر انتظار کشيده اند اما با ظهورش مانند يهود مدينه به دليل عدم انطباق بافته ها و ذهنياتشان با امام زمان واقعي ، آنها را به رودرروئي با امامشان ميکشاند.بگذريم ... گفت: منتظران مهدي! به هوش ، حسين را منتظرانش کشتند. داستان شمر و عمر بن سعد و خوارج ميتواند عبرت آموز باشد. راستي مگر نگفته اند إعرف الحق ثم تعرف أهلَه؟ پس اين همه تقلا براي چيست؟ حق در پس رفتارها و کردارهاي خرافي و ... نيست.
    + علي 

    سلام.. اجرکم عنداالله شيخنا ممنون از اينهمه تلاشتان در روشنگري..
    من از علم رجال و حديث سررشته اي ندارم و نمي دانم با اين ترتيب سند و کتاب معتبري هم در نزد علما وجود دارد يا نه!؟ ولي نکاتي ديدم به نقل از آيت الله شيخ مرتضي حائري(ره) که بد نيست به آن اشاره کنم.. ايشان مرقوم فرموده اند: الف: داستان مربوط به يك نفر نيست؛ جمعيت مردم و همراهي يكي(اين نشان مي دهد که قضيه خواب نبوده و در بيداري بوده). ب) جايي دور از شهر و در وسط بيابان، جايي نيست كه مورد جعل يك فرد جمكراني بشود. ج) نوعاً مردم عادي به واسطه خواب، يك امامزاده معين مي‌كنند و مسجد از تصور مردم عادي دور است. د) اين مسجد اگر روي احساسات و علاقه به حضرت صاحب‌الامر(عج) بنا شده باشد، مي‌بايست سراسر توسل به آن بزرگوار باشد و حال آنكه به مسجد جمكران شهرت يافته، نه مسجد صاحب‌الزمان. هـ) متن دستور امام(عج) موافق با ادله ديگر است. چون در آن هم نماز تحيت مسجد وارد شده، هم نماز صدبار «اياك نعبد و اياك نستعين» و هم تسبيح حضرت فاطمه زهرا(س). در نهايت، استاد شيخ مرتضي حائري(ره) مي‌فرمايد: نگارنده خالي از وسوسه (علمي) نيستم و خيلي به نقليات مردم خوشبين نمي‌باشم. اما از اين امارات (نشانه‌ها) به صحت اين مسجد مبارك قطع دارم.

    جناب فاضل عزيز!
    قضيه جمکران با حضرت رقيه تفاوت دارد ضمن اينکه اگر واقعه اي داراي سند معتبر نباشد اين به اين معني نيست که اتفاق نيافتاده.. هزاران اتفاق ممکن است در اين عالم اتفاق بيافتد که رجال معتبر از آن مطلع نباشند يا در سنديت آن تشکيک کنند. ضمن اينکه خودتان کلاهتان قاضي کي مياد به خاطر رد همچين مسائلي با حضرت چپ بيافته و اصل داستان رو به خاطر فرع مرتبط با اصل زير سوال ببره؟! و دوباره ضمن اينکه تا باشد از اين بدعت ها در دين که جماعتي از سراسر کشور ياد آن حضرت را در يک روز معين به گوش عالم برسانند که اين خود نشاندهنده صدق اين عمل است. ماجور باشيد

    پاسخ

    البته بستگي دارد نوع نگاه ما به دين جگونه باشد ؛ ابزاري يا هدف؟ اگر در عالم انتزاعيات سير کنيم در آن صورت از همه چيز به عنوان ابزاري براي رسيدن به آن استفاده خواهيم کرد ولو بدعت باشد! راستي در آن صورت چه فرقي است بين ما به عنوان شيعيان پيرو پيشواياني نظير علي(ع) با اهل سنت به عنوان پيروان خليفه ثاني که در شريعت نبوي بدعت ميگذاشت و با صداي رسا ميگفت: نِعمَ البدعة ؛ چه خوب بدعتي است! و يا عالمان و پيروان دين يهود و نصارا و يا کاهنان و پيروان معبد آمون! همه يک راه را ميرويم. ميبيني؟ همه هم با يک نيت و قصد: تقرب!!! تجمع به قصد تقرب؟!
    + حميد 
    سلام. ممنون از مطلب عالمانه و محققانه اي که پيرامون مسجد جمکران ارائه کرديد. قرآن کريم در آيات متعدد، تکرار مي کنم در آيات متعدد، به نقش عالمان يهود در تحريف آموزه هاي دين الهي و بهره برداري از آنها در راستاي مطامع و هواهاي نفساني خود، اشاره کرده است. يقينا قصد قرآن از اين تکرار و تذکرات چندين باره، ذکر داستان و وقايع تاريخي نيست؛ بلکه هشداري است براي پيروان دين اسلام، که مراقب باشند تا پيروي از هوا و هوس، روح حاکم بر آموزه هاي ديني را از حقيقت و اصالت دور نکند. يقينا بسياري از اين هواهاي نفساني، رنگ و لعاب خيرخواهي و تظاهر به خداخواهي هم دارد؛ اما باطن آن و ثمره آن انحراف از دين است. متأسفانه قشري گرايي و مشغول شدن به ظواهر، که در قرآن به قوم يهود نسبت داده شده، ديرزماني است که دامان مسلمانان را نيز آلوده کرده، و مدتهاست که مناسک آئيني را بي توجه به روح و هدف آنها، مقصد و غايت خود قرار داده ايم. نمونه اش بازخورد همين دو مطلب پژوهشي برادر عزيزمان جناب آقاي عباسي است. در مورد داستان رقيه دختر امام حسين، و داستان مسجد جمکران، کساني هستند که مي گويند: حالا چه اشکالي دارد؟ خوب اصل و اساس ندارد که نداشته باشد، مگر بد است که همين داستان رقيه، بهانه اي باشد براي گريه بر مصايب امام حسين؛ يا مگر ايرادي دارد که مسجد جمکران، بهانه و جايگاهي باشد براي مناجات با امام عصر؟! به اينگونه استدلال، چگونه مي شود جواب داد؟ آيا غير از اين است که ظواهر و مناسک براي ما مهمتر از روح و هدف دين داري و تعبد شده است؟ آيا پيامبر اسلام که اسوه حسنه براي ماست، از ماجراي مرگ فرزندش ابراهيم، که ناخواسته موجب اين شايعه شد که خورشيد در مرگ او عزادار و سياه پوش گرديده، نميتوانست استفاده کند؟ اما او سکوت نکرد و درمقابل اين باور مبتني بر توهم باطل ايستاد؛ هرچند رواج اين شايعه در مدينه با نيت مقدسي صورت گرفته بود. حال چه بايد گفت درباره مسجدي که بر اساس يک توهم و پندار باطل و دروغ بنا گرديده است. اين جاست که من حتي بر خلاف فرمايش برادر عزيزم جناب آقاي عباسي که گفته بود کسي با اصل جمع شدن در اين مسجد مشکلي ندارد، معتقدم مادامي که پشتوانه بناي اين مسجد همان پندار باطل باشد و همان ايده خرافي تبليغ مي گردد و به دروغ به امام عصر منتسب مي گردد، اصل تجمع در آن، نيز درست نيست. آيا امام زمان راضي است که با يک توهم و پندار نادرست، مکاني را به دروغ به او نسبت دهند و کلام دروغي را به او منتسب نمايند، و احساسات ديني و مذهبي مردم را در طول سالها به بازي بگيرند؟ امامي که ما مي شناسيم و اسلامي که ما آموخته ايم اين رويکرد را نفي مي کند. و همين امامي که اين دروغها را به او منتسب مي کنند، در هنگام ظهور و در يک اقدام فرهنگي، بسياري از مساجد و اماکني را که به نام دين، اما بر بنياني نادرست و موهوم بنا گرديده، ويران خواهد کرد. آن وقت است که بسياري از همين عالماني که عمري آرزوي ديدار آن امام را داشتند در مقابلش مي ايستند و اسلام او را نفي مي کنند.