• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : مسجد جمکران ، افسانه يا واقعيت؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 1 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سيد حسين حسيني 

    جناب آقاي عباسي سلام عليكم

    بنده شمارا در طرح نظرات ومباحث تاريخي اولي وثقه مي دانم ومشتاق ادامه اينگونه مباحثم، وجاي خالي آنرا همواره احساس نموده ام،ولي ايراددرطرح مبحث نبودبلكه :1-شيوه طرح آن ونتيجه گيري شماقبل ازاتمام استدلال وتحقيق بود(كه اين شيوه مباحثه جاي بحث دارد).

    2-عرض شدكه آنچه عامه مردم را متوجه اين مسجد نموده،نقلي است درمفاتيح الجنان شيخ عباس قمي به نقل ازنجم الثاقب از كتاب كنوزالنجاح شيخ طبرسي،نه كتاب خلاصه البلدان.

    3-حسن مثله جمكراني نه فقيه است ونه محدث و... كه شمااورادر ميان رجال وراويان ومحدثين مي جوييد،كه لابديك فرد عامي اما مورد وثوق اطرافيانش بوده(شايد اگر فقيه،محدث... بودشواهد تاريخي زيادي مكتوب شده بود!؟).

    4-فعلا در جمكران مسجديست كه مشتاقان زيادي چه از سرايمان عقلي وچه اعتقاد تجربي در آن ساعتي به عبادت خداوند مي پردازند كه دراصل مناسك آن خرافه اي متصور نيست،تا برآن واژه افسانه را اطلاق نماييم.

    5-شما كه بابنده بحث نمي فرماييد،كه در مبارزه با خرافات با شما هم عقيده ام بلكه مي خواهيد باانحرافي كه (به قول حضرتعالي)عامه مردم،وجمع زيادي از خاصه، سالها به آن تمسك جسته اندصحبت نماييد،پس لازم است با برسي جامع وكامل از براهين نقلي وحتي عقلي به ميدان قدم رنجه فرماييد.

    6-هدف از گستاخي بنده در ورود به عرصه تخصص شما :اولا استفاده بيشتر از مقام علمي شماوثانياكمال مطلب ارائه شده جنابعالي بود.

    پاسخ

    سلام بر جناب آقاي حسيني از بذل توجه شما سپاسگزارم مشکل اساسي در پيوند زدن امور غيرضروري با باورهاي اصيل و اصلي اعتقادي است. قاعده اين است که اين دو از هم تفکيک شوند. در اين صورت با زير سؤال رفتن و يا حتي انکار مطلق اين قبيل مسائل دست و پاي خود را گم نمي کنيم و احساس خطر نمي کنيم که اي واويلا از سست شدن باور مردم! شيخ عباس قمي شاگرد محدث نوري است و انتظاري بيش از استادش که نقلي از حضرت امام در انوارالهداية در مورد ايشان آوردم ، نيست. کما اين که خود ايشان در عين اذعان به فقدان اسناد معتبر در مورد شخصيت رقيه با يک اما به نقل و ذکر آن پرداخته است. و باز گفته آمد که سرنخ قضيه به مونس الحزين از آثار ناپيداي شيخ صدوق(قرن چهارم)که وجود خارجي نداشته و کتب ديگر به اين کتاب موهوم ارجاع ميدهند ، برميگردد.(آن وقت شما به کتبي اشاره مي کنيد که بسيار متأخر ازاين کتاب و نويسنده اش مي باشند؟) و الا ساير کتب که ارزش استناد و ارجاع ندارند ؛ زيرا متأخرند و بايد براي فرمايشات و مکتوباتشان مدرک معتبر (و نه موهوم) بياورند که نياورده اند. از شما عجيب و کمي تا قسمتي بعيد است که در اين قبيل امور بگوئيد حسن مثله فردي ... و بعد بخواهيد مطلبي به اين مهمي!!! را به اين آساني بپذيريد. البته ميدانم چنان که گفته ام دل کندن از باورهايي که عمري با آن ها سر کرده شده ، سخت است ولو اين که اين باورها برآمده از خواب و خيال و جعل و اکاذيب باشد. هر آن چه را که جنبه تاريخي داشته باشد و راوي پشت نقل آن وجود داشته باشد و به ويژه مستند به دستور و فرمايش يکي از پيشوايان ما باشد ، لازمه اش اين است که ما رد پايش را در کتب رجالي بيابيم. در ضمن فکر ميکنيد تمام کساني که نامشان در کتب رجالي آمده است همه شان دانشمند و انديشمند بوده اند؟ نوع غالبشان کساني مانند حسن مثله کذائي بوده اند. البته اگر موجوديت خارجي داشته باشد که علي الظاهر مانند خود کتاب مونس الحزين جعلي و اختراعي توسط امثال محدث نوري است.نکته ديگر آن که ما در صدد انکار مسجد بودن مسجد جمکران نيستيم بلکه در صدد بيان اين نکته هستيم که اين مسجد معلوم نيست به دستور مستقيم حضرت ولي عصر(عج) ساخته شده باشد. و شواهد تاريخي و روائي و رجالي چنين چيزي را تأييد نمي کنند. اگر چنين چيزي ثابت شود ، در آن صورت تا اين حد بها دادن به مسجدي که در عِداد ساير مساجد است ، مشکوک مينمايد. راستي در بين عوام شايع بود که مسجد امام حسن که نزديک ترمينال قم است ، به دستور امام عسکري ساخته شده. بد نيست سري به آنجا بزنيد و ببينيد که چون براي عده اي نان و آب نداشته ، حتي از يک رسيدگي مختصر در حد نظافت و جاروب کردن هم دريغ ميشود.