سلام..با تشکر فراوان.. قضيه مثل اون زنيست که بچه مريضش را به حرم حضرت ابوالفضل صلوات الله عليه آورد و با حالت طلبکارانه حاجت خواست و گرفت و بچه اش را سالم به خانه برد و آن عالم ديني را که چهل روز به حرم آمده بود و حاجت نگرفته بود هاج و واج ماند که اوضاع به چه منوال است!!!؟؟ بحث به جاهاي خوبي رسيد که مي توان دو نتيجه گرفت.. 1- لايکلف الله نفساً الا وسعها2- منبعد از اين کسي از باصطلاح خواص حق ندارد به دليل اينکه خودش اعتقادي به اين مسائل ندارد به اعتقادات مذهبي مردم گير الکي بدهد! و آنان را عوام و خود را خواص و دانشمند بنامد.. چون ملاک توجه خداوند و ائمه اطهار صلوات الله عليهم است.
با سلام و تشکر از هميت شما در روشنگري اين بحث.به نظرم عدم قطعيت سند براي حضور و وجود ايشان خيلي دور از ذهن نيست.. مهم اينجاست که اين وجود "لاوجود" چگونه حاجت ميدهد؟!آيا مي توان به هر بهانه و به هر موجود و ماده اي توسل خالصانه بکنيم و حاجت بگيريم؟!.. به نظرم اگر بحث به اين سمت گرايش پيدا کند و چارچوب آن مشخص شود نتيجه بهتري خواهيم گرفت.. موفق باشيد