سلام..بله جناب آقاي رجايي پيام مطلب و شما را گرفتم .. به خاطر همين در ادامه به نوعي بيان کرده ام که بايد شرايط زمان را سنجيد و مقايسه کرد آن زمان و اين زمان را.. اسلام يزيد را و اسلام ناب محمدي را..به نظر اين مقايسه ها که باب شد و طلحه ها و زبيرهاي زمان که خون مردم را در زمان زماداريشان در شيشه کرده بودند به تريج قبايشان برخورده و قصدشان اين است که اين نوع قياس هاي مع الفارق را در جامعه باب کنند تا افکار عمومي را به انحراف بکشند..کي بود کي بود ما نبوديم!! موفق باشيد
سلام...اينکه کسي افاضه اي بي عقلانه نموده خيلي مهم نيست که شما مطلبي به اين مفصلي برايش مرقوم بفرماييد... يزيد کجا مورد تاييد عموم مسلمين واقع شده.. ولي از باب يک شبهه به نظرم خيلي روشن است که يزيد در باسوادتر از پدرش معاويه بود نه مثل او بنيادگرا تر بود و کارش اصولي تر! ولي از فرمايشات خود حضرت اباعبدالله اينطور بر مي آيد که اين فرد باعث رواج فساد در جامعه مسلمين شده است و خودش و اطرافيانش گناه علني مرتکب مي شدند به طوري که در مختارنامه هم مشخص است رويه اي بيشتر از اسلام نمانده و مردم حق را به جاي ناحق برداشت کرده بودند... وعلت ديگر خروج ايشان از مکه به قصد کوفه درخواست مردم از ايشان بوده است براي تشکيل حکومت اسلامي که مانند پدر بزرگوارشان اين درخواست را از مقدمات تشکيل حکومت مي دانستند... و دلايل مختلف بيشمار ديگر.. عزت زياد