اگر جامعه در دست مديران لايق و کاربلد بود ، وضعيت جامعه ما اين نبود تا براي هر مشکل خودساخته اي مردم را از سوءاستفاده دشمن بترسانند و راه اشتباه خود را با ترساندن مردم از دشمن که غالباً هم فرضي و خيالي است نه واقعي ، استمرار بخشند.
راستي تقوا و تدين جز تعهد است؟ و تعهد جز تخصص؟ و تخصص جز کار را به کاردان و کاربلد سپردن؟(شايسته سالاري) و آيا روحانيت و مديران کنوني در بسياري از مناصبي که متصدي آن هستند ، تخصص و تبحر دارند؟(چرا بايد روحانيان در همه امور ، در حالي که هيچ سررشته اي در اغلب امور ندارند ، نظر داده و دخالت کنند؟ اين بي تقوايي نيست؟ بي تقوايي فقط مختص عوام و مخصوص چند گناه فردي دهان پر کن است؟!) يا در اين سي و اندي سال اين عدم تخصص خود را که عين بي تعهدي است ، با فريب مردم به أنحاء مختلف و با حربه ولايت خودساخته لاپوشاني کرده اند!؟
هذه شقشقة فانهدرت
سلام.من فکر مي کنم که منظور ايشان اين نبوده که ما پيگير مشکلات نباشيم و رفع نيازهاي مردم انجام نشود اي هر چيز ديگر از اين دست.حرف ايشان يعني اينکه در برابر فشارهاي خارجي خم بر ابرو نرانيم و جلوي تحريم ها سرفرود نياوريم و آخ نگوييم و مشکلات را خودماني حل کنيم و.. البته ايشان خودشان از کسانيست که حضور زيادي در مردم دارند و وقت زيادي را با مردم مي گذرانند و فکر مي کنم تقاضاي مردم از مسئولينشان همين باشد نه اينکه مالي که دارند را نخورند يا در ملک شخصي خود ننشينند و غيرو. مؤيد باشد.