وبلاگ :
کميل
يادداشت :
چالشهاي فرهنگي، اقدامات فرهنگي
نظرات :
0
خصوصي ،
10
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
وبگرد
متشکرم
من هم کمي سردرگمم..
توي اين زمانه رنگارنگ ميخواهم بچه هايم درست تربيت بشوند....
يکي از مشکلات ما اينه که در جامعه ما و کل جهان
ارزشها
بر خلاف ادعاي عموم
وارونه
تعريف شده
......... و لذا وقتي مطلبي را به بچه هايم ياد مي دهم و جامعه آن را ارزش نمي داند...زحمت من و امثالهم دوچندان ميشود يکي از مقوله ها حجاب دخترم است..
.و کم نيستند موارد.....
نميدونم چرا ما استفاده درست از ابزار را به بچه ها ياد نمي ديم.....بچه فسقلي ها هم موبايل دارند!! .....
نمي دانم قديمي ها هم به اندازه ما زحمت داشتند..... احتمالا خود را به سختي نيداختند ..چون نوه هايشان بچه سالار شدند...
خشت اول
کج بوده.
....
به اميد اينده روشن جهانم....
ممنون که وقت مي گذاريد
پاسخ
سلام. شايد خوب باشه اگر مثل قرآن که آيات رو به محکم و متشابه تقسيم کرده و خدا مي فرمايد که هر وقت توي متشابهات سر در گم شديد، آن ها رو بر اساس محکمات فيصله بدهيد، ما هم ارزش هاي اجتماعي حاکم بر زندگيمون رو طبقه بندي کنيم. ببينيد، در کل مقوله ارزشها، يک امر فرهنگيه؛ توي جامعه اي مثل ايران که فرهنگش تا حد زيادي برآمده از آموزه هاي دينيه، خوب اصول حاکم بر ارزشهاي اون هم ديني خواهد بود. اما اين، همه ي فرهنگ نيست. بخش زيادي از فرهنگ جوامع هم که در قالب سبک زندگي جلوه گر ميشه بر اساس شرايط زماني و مکاني هر جامعه اي مي تونه متغير و متفاوت باشه. آنچه از يک پدر يا مادر براي تربيت فرزند، انتظار ميرود و امکان پذير هم هست، اينه که اصول کلي حاکم بر زندگي انساني در چارچوب نظام معنايي ديني را آموزش بدهد. و الا در بقيه موارد، هر نسلي بايد فرزند زمان خويشتن باشه، نه فرزند زمان کودکي والدينش. در مسأله اي مانند پوشش دختران هم، والدين متعهد بايد اهميت و نقش عفت و حياي يک زن و اثر آن در سرنوشت فردي و اجتماعي انسان را آموزش بدهند. اما تحميل نوع خاصي از پوشش، هيچگاه به صورت کلي و مطلق در هيچ جامعه و نسلي از بشر پذيرفته نخواهد بود. حالا اگر ما نوع خاصي از پوشش و حتي رنگ خاصي رو بهتر مي پسنديم، و برامون در سبک زندگي که فراگرفتيم به عنوان حجاب برتر جا افتاده، لزوما نميتونه مورد پسند نسل بعدي هم باشه؛ و فاجعه اون وقتيه که اين برداشت رو به دين هم منتسب کنيم. همين مسأله و رويکرد رو ميشه در سطح انتظارات فرزندان از والدين (که مراتب فرزندسالاري بر اساس آن تعيين ميشه) مورد توجه قرار داد که باز هم جزء ارزشهاييه که تا حد زيادي مربوط به سبک زندگي ميشه، و بخش زيادي از اون جزء ارزشهاي متغير اجتماعيه نه جزء ارزشهاي ثابت. سطح دسترسي افراد جامعه و خصوصاً کودکان و نوجوانان به ابزار و امکانات عصري، مثل تلفن همراه، اينترنت، ماهواره و شبکه هاي تلويزيوني هم در همين چارچوب قابل ارزيابي خواهد بود. پس اگر جزء آن دسته از والديني هستيم که هنوز هم از وظيفه تربيت فرزندانمون رفع يد نکرده و احساس مسئوليت مي کنيم، براي اثرگذاري بهينه بر فرزند، و همچنين براي رهايي خودمون از سردرگمي و تحير، بهتره که اصول کلي و الفباي زندگي سالم ديني رو فارغ از ارزشهاي عصري و الگوهاي گذراي اجتماعي، به اونها آموزش بدهيم. بدين ترتيب، اونا خودشون راه درست زندگي رو پيدا ميکنن. موفق باشيد.