دوست عزيز! از ما نيز بر تو باد سلام و صد درود
ضمن تشکر از انتقاد و تذکر جنابعالي، خدمت انورتان بگويم که؛ اولاً: تعريف و بيان حسن و امتيازات يک شخصيت مطرح و تأثير گذار، ولو ملحد و کافر، ربطي به خودباختگي و خودشيفتگي ندارد. اتفاقاٌ جلال آل احمد مخالف سر سخت خودباختگي نسبت به غرب بود. ثانياً: شايد حالت خودباختگي و خود شيفتگي، با اون معني و مفهوم و نظر شما، در من باشد! اما نه نسبت به جلال و جمال و کما! بلکه ممکن است نسبت به امام خميني باشد. ثالثاً: اصلاً فراتر از زمان و مکان بودن انديشه و نظر کسي، ربطي به مسلماني و دين و ايمان و اعتقاد و... ندارد! توانايي ذهني و خدا دادي و تلاش و ممارست فردي او را به اين مقام رسانده، حال مي خواهد جلال باشد يا جمال و کمال، و يا... پس بنده از روي عشق و علاقه و تعصب به اين سه بزرگوار نگاه نکردم. فقط خواستم نقل خاطره اي کرده باشم و در ضمن برداشت خودم را از اين رفتار و کردار امام موسي صدر بگويم و بس.
در رابطه با بخش دوم مطلبتان «نگاه پاک...»، کاملاً موافقم.
سلام
دوست، شايد هم دوستان گرام!
عالمان و بزرگاني همچو امام موسي، يا در مرتبه و جايگاه ديگر، امثال جلال آل احمد، به نوعي فراتر و خيلي جلوتر از زمان خود بودند. نظر و عملشان بالاتر از زماني و مکاني عادي بود. اصلاً در وادي اذهان کوچک و خود بين و کوته بين من و تو نبودند که فقط توان ديدن جلوي پا خويش را به زور داريم! اصلاً مسائل جنسي و سکس (خارج از عرف و حلالش) در مخيله ي آنان خطور نمي کرده که بخواهيم به اين عمل و ارتباط امام موسي اشکال و ايراد بگيريم و ...
امثال امام موسي صدر هم اگر مثل بقيه فکر مي کردند و عمل مي نمودند، بايد در گوشه خانه، يا فوقش در حجره و مدرس مي نشستند و... نه اينکه در جايي مثل لبنان آن مي کردند که يکي از نتايجش «امل» و «حزب الله» است. حيات شيعه در لبنان مديون امام موسي صدر است و... رعايت اخلاق اسلامي و انساني، حفظ کرامت بشري، تحمل بعضي ناملايمات براي رسيدن به اهداف الهي بالاتر، همه و همه در اين برخورد اما صدر به وضوح نمايان است.