• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : واگويه ي خاطرات؛ يادها و نکته ها! (1)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + رجائي 

    دوست عزيز! از ما نيز بر تو باد سلام و صد درود

    ضمن تشکر از انتقاد و تذکر جنابعالي، خدمت انورتان بگويم که؛ اولاً: تعريف و بيان حسن و امتيازات يک شخصيت مطرح و تأثير گذار، ولو ملحد و کافر، ربطي به خودباختگي و خودشيفتگي ندارد. اتفاقاٌ جلال آل احمد مخالف سر سخت خودباختگي نسبت به غرب بود. ثانياً: شايد حالت خودباختگي و خود شيفتگي، با اون معني و مفهوم و نظر شما، در من باشد! اما نه نسبت به جلال و جمال و کما! بلکه ممکن است نسبت به امام خميني باشد. ثالثاً: اصلاً فراتر از زمان و مکان بودن انديشه و نظر کسي، ربطي به مسلماني و دين و ايمان و اعتقاد و... ندارد! توانايي ذهني و خدا دادي و تلاش و ممارست فردي او را به اين مقام رسانده، حال مي خواهد جلال باشد يا جمال و کمال، و يا... پس بنده از روي عشق و علاقه و تعصب به اين سه بزرگوار نگاه نکردم. فقط خواستم نقل خاطره اي کرده باشم و در ضمن برداشت خودم را از اين رفتار و کردار امام موسي صدر بگويم و بس.

    در رابطه با بخش دوم مطلبتان «نگاه پاک...»، کاملاً موافقم.


    سلام بر رجائي!
    نوعي خود باختگي و ديگر شيفتگي مفرط در کامنت پائينيتان وجود دارد. کجاي جلال که هر آن به کيش و آئيني در مي آمد ، جلوتر و فراتر بودنش از زمان و مکان فهميده ميشود؟! البته امام موسي صدر مرد بزرگي بود که خدماتش به عالم تشيع به ويژه مردم لبنان قابل تقدير و غيرقابل انکار است اما هاله قداست به دور افرادي که حال بنا به هر دليلي قبولشان داريم ، ايجاد کردن ، چيزي است که خود شما به آن در مورد ديگران باور نداريد. پس در مورد ايشان و ديگران به يک ميزان و معيار فکر کنيد و قضاوت بفرمائيد تا خداي ناکرده انگ حب و بغض بيمورد به شما نچسبد.
    و اما نگاه پاک به افراد را - و باز البته نه فقط صدر و جلال - هستم. اصل بر پاکي و برائت است مگر خلافش ثابت شود. و از خاطره مرحوم(ه) دانشور هم جز صفا و دلدادگي و خلوص چيز ديگري فهميده نميشود.
    چشمها را بايد شست ، جور ديگر بايد ديد.
    + پاسخ 

    سلام

    دوست، شايد هم دوستان گرام!

    عالمان و بزرگاني همچو امام موسي، يا در مرتبه و جايگاه ديگر، امثال جلال آل احمد، به نوعي فراتر و خيلي جلوتر از زمان خود بودند. نظر و عملشان بالاتر از زماني و مکاني عادي بود. اصلاً در وادي اذهان کوچک و خود بين و کوته بين من و تو نبودند که فقط توان ديدن جلوي پا خويش را به زور داريم! اصلاً مسائل جنسي و سکس (خارج از عرف و حلالش) در مخيله ي آنان خطور نمي کرده که بخواهيم به اين عمل و ارتباط امام موسي اشکال و ايراد بگيريم و ...

    امثال امام موسي صدر هم اگر مثل بقيه فکر مي کردند و عمل مي نمودند، بايد در گوشه خانه، يا فوقش در حجره و مدرس مي نشستند و... نه اينکه در جايي مثل لبنان آن مي کردند که يکي از نتايجش «امل» و «حزب الله» است. حيات شيعه در لبنان مديون امام موسي صدر است و... رعايت اخلاق اسلامي و انساني، حفظ کرامت بشري، تحمل بعضي ناملايمات براي رسيدن به اهداف الهي بالاتر، همه و همه در اين برخورد اما صدر به وضوح نمايان است.

    + حسرت 
    اقاي رجايي ما آي کيومون پايينه! ميشه نکات بس ظريف ديني انساني اخلاقي رفتار و عمل امام موسي صدر تو اين مطلبي که نوشين وجود داره رو بگين؟
    پاسخ

    آقاي !....
    + نکنج بيروم 
    الان شما رمان عاشقانه نوشتي؟!
    پاسخ

    آقاي!...
    + بيکار 
    آره يه نکته ديگرش اين بود که هميشه با نيما بودن! و ديگر هيچ...
    پاسخ

    آقاي!...
    + رجائي 
    آقاي محترم!
    نکته هاي بس ظريف و ژرف ديني و انساني و اخلاقي در اين رفتار و عمل امام موسي صدر وجود دارد. ظرايفي که پرداختن به آنها نيازمند چندين مقاله ي علمي و کار پژوهشي است. هدف از بازگويي اين خاطره توجه به نکته ها داشته، منتظر تحليل و بيان دوستان اهل علم و فنيم. نه اينکه ذهن خراب جنابعالي به آن متوجه شده...
    + بيکار 
    ... البته چيزي از ارزش هاي ايشان کم نمي شود چون قطعاً به چشم برادر نگاه مي کرده اند... امان از فکر خراب! واقعاً که.. باز از اين خاطرات تعريف کنيد.. جوان پسند است..