سلام بر علي آقاي دلسوز!
در منطق گفته اند: قياس بايد در شرايطي صورت بگيرد که از هشت جهت بين دو چيز شباهت وجود داشته باشد. لذا اگر بناست مقايسه اي صورت بگيرد ، بايد بين دو کشور که وضع مشابهي در دوره پهلوي داشته اند ، انجام شود نه بين دو دوره کاملاً متفاوت. زيرا به عنوان پاسخ مقدر گفته خواهد شد که اگر ما هم حکومتمان استمرار داشت خيلي بهتر و بيشتر از شما در امور عمراني و صنعتي و زيرساختي پيشرفت ميکرديم و چه بسا شما در اين مدت بسيار عقب مانده ايد! نشانه اش؟ همين کشورهايي که زمان ما عقبتر از ما بودند اما در همين مدت مشابه از شما جلو زده اند ؛ مثل مالزي و کره جنوبي. فراموش نکنيم که استارت صنعتي شدن در اين سه کشور ؛ يعني ايران و مالزي و کره جنوبي تقريباً همزمان زده شد و چه بسا ايران ، زودتر. (ايران زودتر از کره جنوبي ، پيکان را مونتاژ کرد!) لذا قياس در اين قبيل امور گر چه براي اقناع عوام مطلوب است اما علمي نبوده و باعث نوعي خودفريبي ميشود ؛ زيرا هيچ حکومتي به ويژه حکومتهايي که بر اساس محوريت خودحق انگاري شکل ميگيرند ، از خودانتقادي به شدت پرهيز مي کنند و همواره همه چيز را در دوران حکومت خود گل و بلبل مي بينند و اگر کاستي هم باشد ، آن را گردن کارشکنان و دشمنان داخلي و خارجي مي اندازند. پس! بي خيال مقايسه شويد.
يک نکته جالب:
مدتي پيش ، به مناسبتي ، مقايسه اي بين دستاوردهاي پس و پيش از انقلاب شده و پيامک کرده بودند که يکي از دستاوردهاي پس از انقلاب ، موبايل و تعداد خط واگذاري بود که در دوره پهلوي خائن خودفروخته صفر! بود و در دوره درخشان! جمهوري اسلامي n تا! مي بينيد؟ عوام خوب پر ميشوند اما .... از حکومتي که بناست بر مدار حق و حقيقت و حقانيت مشي کند ، انتظار ديگري ميرود.
با همه اين اوصاف ، از اين که هنوز پايبند آرمانهاي امام هستيد - در شرايطي که بسياري از مدعيان راه و خط امام نه تنها از آن فاصله گرفته اند که آن را به بوته فراموشي سپرده اند - مغتنم است و جاي اميدواري و تبريک. پس! مبروک! مبروک!