با سلام
چون مطلب به نوعي پاسخ به همه دوستانِ نظر دهنده (کامنت گذار) است، به صورت کامنت مجزا نوشتم.
1ـ به قول مدير محترم وبلاگ، نقادين گرام! اصل و اساس مطلب «آسيب...» را ول کرده به حاشيه گير داديد!
2ـ ضمن ابراز خوشحالي، اميدوارم دوستاني که دوستدار کامنت و نقد و نظر هستند، خوب ارضاء شده باشند و ديگه...
3ـ با توجه به متن «مدحي2» آقاي رضائي به نقل از (ک،ي،ه،ا،ن) و فرمايش ايشان در کامنت اين صفحه که «اگر کسي مطلبي را در وبلاگ قرار مي دهد، حتماً نظراتش به آن مطلب نزديک است و در حد خود از آن دفاع نيز خواهد کرد و آن را از دغدغه هاي فکري خود مي داند.» از ايشان خواهش مي کنم، دوستانه و برادرانه که؛ براي معرفي خود و فکر و انديشه خود لطف کنيد از هر کس و ناکس، از هر کتاب و نشريه (رسالت، ايران و...) مي خواهي تأييديه بيار و استدلال بکن! الّا از همان که، حتي بردن نامش چندش آور است.
4ـ ضمن پوزش از مدير وبلاگ، جناب آقاي رضائي! خواهشاً اگر هم مطلبي از جايي نقل مي کنيد، اسامي خاص را از متن حذف نماييد تا وبلاگ کميل را در گناه اتهام زني شريک ننماييد. دأب جمع دوستان کميل بر نام بردن و اتهام زني نيست! کيهان از اين ادعاهاي واهي زياد مي کند، شما چرا؟
5ـ آقاي رضايي! انتظار نداشته باشيد مطلبي که شما نوشته يا توزيع مي کنيد، خوانندگان تجزيه و تحليل نمايند! اين کار به عهده ي نويسنده است.
سلام! 1- اين که حميد آقا فرمودند «باغ تفرج است وبس» آيا يعني اين که «ميوه نمي دهد به کس»؟ اگر اين گونه باشد، مطلبش شايسته ي خواندن نيست. 2- مطلبي که يادداشتي را مي طلبد يا بايد متعلق به شخص گذارنده ي مطلب باشد. در غير اين صورت اگر چالش ونقدي بر مطلب ايجاد شود چه کسي پاسخگو خواهد بود؟ وياموضوع مطلب به گونه اي باشد که بتواند چون ذغالي - هرچند نيم مرده - کرسي آزاد انديشي مجازي را ولرم نمايد. مطالبي که فعلاً در وبلاگ وزين کميل گذاشته مي شوديا عاريتي است ويا آنقدر بديهي است که نيازي به کامنت ندارد. البته بايد اذعان نمود که هرکامنت – صرف نظر از موضوع آن- مي تواند براي گذارنده ي مطلب مايه ي دلگرمي بوده و فضاي وبلاگ يا سايت را گرم تر نمايد.
مطلب مفيد و خوب را بايد بازنشر داد. چه از خودت باشد چه از ديگري. من نميدانم بعضي چه اصراري دارند که الا و لابد حتماً بايد مطلب بازتوليد و تراوش ذهن و علم خود نويسنده وبلاگ باشد؟ ظاهراً گرفتار آمدن در چرخه امور اداري آن هم در ايران اسلامي برخي را - نيز - گرفتار موازي کاري يا بدتر از آن تکرار کاري و بسيار کاري هاي نوعاً بي ثمر کرده است. بنگريد ببينيد چند درصد از مطالب وبلاگها مفيد و علمي هستند بعد ...!
در عين حال حق معنوي صاحبان برخي آثار ، مطلب درخور توجهي است. هر چند از امثال آقاي رجائي بعيد است که در عين متابعت تامّ از امام راحل - که حق معنوي براي آثار و تأليفات قائل نبودند و حتي اجازه چاپ آثار را بدون اجازه صاحب اثر ميدادند - اين گونه از حقوق معنوي نويسندگان نوشتجات نوعاً غير علمي و غير عالمانه دفاع مي کنند! به نظر ميرسد ما اغلب ژست روشنفکري ميگيريم و دنبال اصلاح واقعي امور نيستيم! چنين مباد.