• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : شايد آغازي براي قهرماني هاي بي حاشيه
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + عليمحمدي 
    سلام، از علي آقا و جناب فاضل عزيز متشکرم. بنده بهتون قول مي‌دم اگر بيست سال تمام اين توجه و عنايت که الآن به فوتبال در ايران است رو به برخي رشته‌هاي ورزشي ديگه منتقل کنيم و اون ورزش مثلاً واليبال يا بسکتبال را همين اندازه مهم تلقي کنيم و مورد توجه اقتصادي و رسانه‌اي بقول شما بيش از حد قرار بدهيم باز هم آنگونه فوتبال مورد توجه قرار گرفته اون ورزش نمي‌تواند اينگونه رشد کند و مورد پسند مردم واقع بشه همانگونه که در کشوري مثل هند و پاکستان و يا حتي آمريکا عليرغم سرمايه‌گذاري زياد فوتبال نمي‌تونه مورد توجه باشه. فسادها در فوتبال در ايران همچون فساد در ساير امور در ايران است که بحث طولاني مي‌طلبد. شادي‌هايي که شما آن را افسارگسيخته مي‌دانيد يک معلول است. آيا مردم شادي‌هاي‌شان کم است؟ و آيا راه شادکردن مردم فقط منحصر در قهرماني در فوتبال است که اينگونه ولنگار شادي مي‌کنند؟ آيا شادي کردن را به مردم‌مان ياد نداده‌ايم آنگونه که عزاداري کردن را به آنان آموخته‌ايم و نهادينه کرده‌ايم و ... و در پايان اينکه چرا نمي‌توانيم مثل کشور برزيل از ظرفيت اين همه استعداد در کشور استفاده کنيم؟
    + علي 

    با سلام..
    با تأييد فرمايشات آقاي عليمحمدي.. فوتبال به عنوان همگاني ترين ورزش و سهل الوصول ترين ورزش و پرطرفدارترين ورزش در ايران قطعاً از ظرفيت هاي بسياري براي کسب قهرماني و جايگاه برخوردار است .. اينکه چرا ما از اين ظرفيت استفاده نمي کنيم و فقط جنبه مادي آنرا مد نظر مي گيريم و رشد ورزشي آنرا پيجو نيستيم.. ديگر به مديريت ورزشي و جديداً سياسي! کشور در اين باب برمي گردد... شايد دليلش بي حاشيه و کم حاشيه بودن ورزش هاي ديگر مثل واليبال و بسکتبال و کشتي باشد... ولي ضعف مديريتي در اين ميان حرف اول را مي زند.

    + عليمحمدي 
    سلام و متشکر از تحليل شما. البته جور ديگه هم ميشه نگاه کرد. ببينيد ظرفيت‌هاي فوتبال از ورزشهاي ديگه بالاتره ولي ما نتوانستيم به درستي از آن بهره بگيريم و استفاده کنيم؛ ظرفيت‌هاي اقتصادي فراوان، ظرفيت‌هاي فرهنگي فراوان، ظرفيت‌هاي اجتماعي گسترده و ... شما فرض کنيد اگر تيم ملي فوتبال قهرمان جام ملت‌هاي آسيا مي‌شد، آيا شادي‌ها به همين يک شب يا چند ساعت ختم مي‌شد يا روزها اين شادي‌ها ادامه پيدا مي‌کرد؟ مطمئناً اين اندازه بي‌روح نبود و صد البته ميدانيد که چه روحيه‌اي به جامعه تزريق مي‌شد و چه نشاط اجتماعي ايجاد مي‌کرد و چه تواني به مردم مي‌بخشيد. شما که به مباحث جامعه بيشتر آشنا هستيد. البته مي‌توان در اين باره بيشتر از اين گفت و شنيد.
    پاسخ

    جناب آقاي عليمحمدي عزيز سلام. ممنون از توجهتون به اين مطلب. ببينيد شما همانند بسياري ديگر از كساني كه ميخوان فوتبال رو به صورت علمي تحليل كنن، مدعي هستيد كه ظرفيت هاي اين رشته ورزشي از ساير رشته ها بيشتره، اما اين ادعا جاي تأمل داره و نميشه به اين راحتي اون را پذيرفت. اون هم يك ورزشي است در كنار ساير رشته هاي ورزشي كه با توپ سر و كار دارن. اما متأسفانه بها دادن بيش از اندازه به اون، سبب شده كه متوليان ورزشي ما اين توهم رو پيدا كنن كه واقعا خبريه. و همين توجه اقتصادي،‏سياسي و رسانه اي بيش از حد، سبب شده كه اانواع فسادها در عرصه فوتبال بروز كنه كه البته مختص ايران هم نيست. همون شادي هاي افسار گسيخته اي هم كه در پي پيروزي هاي اندك فوتبال ملي ايران شكل مي گيره، خودش از مصاديق فساد مورد نظر منه. چرا كه با افزايش سطح انتظارات اجتماعي، جمع و جور كردن افسردگي جمعي ايرانيان در پي شكست هاي متداول و معمول فوتبال، كار سختي است. خلاصه اين كه بايد در اين مقوله هم اندازه را نگهداريم كه اندازه نكوست!
    + علي 

    با سلام.
    به نظر من اينکه اين قضيه يه مشکل اساسيه يه واقعيته هم براي کشور ما و هم براي کل دنيا..
    ولي اين هم يه واقعيته که 40درصد مردم ما حداقل درگير فقط فوتبال و قرمز و آبي هستند و به اين جهت ناخودآگاه فضاي ورزشي کشور
    به سمت اين ورزش ميره. اينکه مي فرمايين مشکلات اخلاقي و سياسي و فرهنگي در اين ورزش زياد وجود داره هم به اين دليله که چون اين ورزش يک جامعيت در کشور داره هرگونه تغييرات فرهنگي، اخلاقي و... بر اين ورزش هم اثر ميگذاره..

    پاسخ

    سلام به علي آقاي گل. اگر آماري كه گفتيد درست باشد، همان هم در گير و دار جريانات فرهنگي و فرهنگ سازي، و خصوصا تبعيت از فرهنگ رايج جهاني، به وجود آمده است. من هم واقعيت تب يا بيماري فوتبال در جامعه ايراني و جهاني را مي پذيرم؛ اما سخن بر سر اين است كه چرا بايد اين طوري باشد؟ مگه به ما چي داده كه اون را بالاتر يا بهتر بدونيم. حالا فرض كنيم كه چهل درصد مردم اونو مي خوان؛ آيا هزينه ملي ما هم در فوتبال،‏ به اندازه چهل درصد از هزينه هاي ورزشي كشوره يا بيشتره؟‏و مي دونيم كه خيلي بيشتره.