سلام بر حميد عزيزم!
از مطلب شيوايت کمال استفاده را بردم. لُبِّ مطلب را گفته اي و حق مطلب را ادا کرده اي. ولي شايد تذکر يکي دو مطلب ضروري به نطر برسد که با کسب اجازه و البته با شرمندگي خدمتتان معروض ميدارم.
اول - نوع استلال به اين که "اگر برگزاري پررنگ مراسم از چنين اهميتي برخوردار بود ميبايست امام عسکري(ع) براي معصومين ... ميگرفت" به نظر ميرسد ناتمام است. البته اصل قضيه مورد شک نيست بلکه نوع دليل آوردن ، مورد مناقشه است ؛ زيرا ميتوان به اين استدلال چنين پاسخ داد که ايشان در حصر و معسکر بودند و اصلاً به همين دليل به ايشان عسکري ميگويند. آن وقت چگونه انتظار داريد ايشان ولو بر اين عقيده هم بوده باشد بر آباء و اجداد گرامش مراسم تعزيت بگيرد؟! ضمن اين که بنا بر آنچه که وارد شده ايشان نسبت به امامان قبلي کمترين ارتباط فيزيکي را با مردم داشته اند که شايد به جهت آماده سازي مردم جهت غيبت طولاني مدت امام آخرين بوده باشد. بنا بر اين ، اين استدلال را بي خيال شويد بهتر است.
دوم - در تعريض به اين مطلب که "يکي ديگر از جلوه هاي توقف ... برپائي حرمهاي پرشکوه ... است" ميگويم: نبايد در بررسي امور اين چنيني از مقوله تعظيم شعائر غافل ماند. همان گونه که نبايد از تعريف شعائر متناسب با هر دوره غفلت کرد. در ضمن در عين اين که پذيرفتني است که به احتمال بسيار زياد عنايت به تجميل مساجد و قصور و حتي مشاهد مشرفه از عواقب اختلاط مسلمانان با روميان و ايرانيان بوده و فرهنگ آراستگيِ خارج از حد متعارف که در عهد امويان و سپس عباسيان باب شد ، پس از راهيابي مواليان به دربار آن حاکمان بوده است ، نبايد فراموش کرد که اين صرفاً اختصاص به شيعيان ندارد و برادران اهل سنت هم کمابيش پا به پاي شيعيان در آراستن مساجد خويش چه بسا پا را فراتر گذاشته باشند.
سوم - اگر از منظر قرآني بخواهيم به اين مسأله بنگريم ، در آيت قرآني آمده است که "خذوا زينتکم عند کل مسجد" برخي ميگويند: يعني زينتهاي خود را برگيريد. ولي عده اي ديگر ميگويند: يعني زينتهاي خود را به همراه خود کنيد. حال اگر مفهوم دوم را بپذيريم به اين مفهوم خواهد بود که در هنگام حضور در مسجد آراسته باشيد. در اين صورت شايسته نيست که بگوئيم مصلّين آراسته باشند و مساجد از آراستگي بايسته برخوردار نباشد. البته باز تأکيداً ميگويم که افراط در آراستگي به ميزان تفريط در آن نکوهيده است و قابل انکار هم نيست که زياده روي هائي ميشود اما به نظر ميرسد نبايد خيلي نسبت به اين قبيل مسائل حساسيت هاي بيمورد از خود نشان داد.
نکته اي نيز در کامنت آقاي رجائي ديدم که دريغم آمد بي پاسخ بگذارم. ايشان فرموده اند" اين نوع اعمال و کارها قطعاً هيچکدام مورد تأييد آن بزرگواران نيست" بنده از ايشان ميپرسم: مگر شما با ايشان در ارتباط هستيد يا از جانب ايشان نمايندگي داريد که اين طور قاطعانه و با ضرس قاطع از جانب ايشان ادعاي عدم تأييد از ميکنيد؟! با اين عبارت ياد تأييديه حاج منصور ارضي از محسن طاهري در يکي از انتخابها افتادم که گفته بود: امام زمان هم قطعاً از ايشان راضي است و ايشان را تأييد ميکند! مي بينيد! افراط فقط از آن طرف نيست. به بهانه دلسوزي و اصلاح هم ميشود افراطي بود چيزي که اصلاح طلبان را بيچاره کرد همين افراط آنها در اصلاح طلبي و اصلاح گري بود. فاعتبروا يا أولواالألباب!