جانا به غريبستان چندين به چه مي ماني؟
باز آي از اين غربت تاچند پريشاني؟
صد نامه فرستادم،صد راه نشان دادم
يا نامه نمي خواني يا راه نمي داني!
بازآ که در آن محبس، قدر تو نداند کس
با سنگدلان منشين، تو گوهر اين کاني!
شعر از مولوي
دلنوشته زيبايي بود.آرزومندم هميشه پيروز باشيد.