• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : بصيرت
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + علي 

    با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شيخ الرئيس حسن آقاي عباسي کبير(ادام الله ظله العالي)
    من پوستم کلفت تر از اين حرف هاست که با اين نقدها ناراحت بشوم. فقط دوست دارم مطلبم هرچند ضعيف است منصفانه نقد شود. با اين حال همين که نظرات ما را نقد مي کنيد همين خودش احترامي است که به مطلب بنده و بنده گذاشته ايد. بهتر از اين است که ما مطلب و کلي اطاله جات بيان مي کنيم و بعضي از دوستان نظر هم نمي دهند.
    مؤيد و منصور و مسعود باشيد انشاءالله.

    سلام بر علي عزيزم!

    ظاهراً بدجوري بهت برخورده ها. ولي نه اين جور نيست. محيط وبلاگ جاي کلاس گذاشتن و از موضع بالا حرف زدن نيست بلکه جايي براي تبادل مطلب و اطلاعات است. حال هر کسي بر اساس ذوق و سليقه خودش.

    در ضمن خيلي اين مطالب را به دل نگير. اين ها حباب روي آب است که به مرور مي ترکد.

    + علي 

    با سلام خدمت جناب آقاي عباسي(حفظه الله)
    اولاً ها اي هادارام پادارام که گفته يعنـــــــــي چه؟!
    ضمناً منتظر اين جوابيه از سوي دوستان بودم. چرا؟!! چون همان جوابي که در ذيل فرموديد که حکومت چنين و چنان مي کند را خودتان بر سر نظر بنده آورديد. يعني اول با کلمه اي که فرموديد(هادارام پادارام) بنده را به نوعي تکفير فرموديد و ...
    اگر اين حالت طبيعي است پس بايد به بقيه هم اين حق را بدهيد که در مقابل نظر مخالف اينگونه رفتار کنند و نظر مخالفشان را رد کنند(يا به تندي يا مثل شما با لطافت!) که اين در همه حکومت هاي دنيا مخصوصاً طرفداران آنها با درصد هاي مختلف وجود دارد. اما اگر اين حالت غيرطبيعي است و بايد مانند معصومين عليهم السلام با نقد دشمنان هم با مدارا و احترام پاسخ گفت و جواب داد، که ما در عمل دوستان چيزي نمي بينيم و جوابيه شما براي اين حقير از موضع بالا نوشته شده است!
    با عرض پوزش از پرچانگي و هادارام پاردارم گويي ام!!


    سلام!

    علي جان! پراکنده گويي که سهل است ، هادارام پادارام گويي کرده اي. البته با عرض معذرت.

    در ضمن غلط املايي خود را اصلاح بفرمائيد: ناسره درست است نه ناصره.

    ديگر اين که منظور از آرامش ، سکوت مطلق نيست بلکه عدم ايجاد التهاب به ويژه از جانب حکومتگران است تا آنان که نظر ديگري دارند در فضايي آرام و سالم حداقل بتوانند نظراتشان را بدون انگ خوردن به گوش ديگران برسانند و بعد هم تکفير نشوند ، متهم نگردند ،و عليه آنها به وسيله شانتاژهاي تبليغاتي که در اختيار دولتيان و حکومتيان است ، جوسازي نشود و راهپيمائي نکنند. اين است آن آرامشي که در سخنان مي آيد نه سکوت و خفقان و ...

    پايدار باشي عزيز دلبندم!

    + علي 

    با سلام.
    فرموده ايد: «مطمئناً ساخته شدن مسجد هاي ضرار! سربرآوردن طلحه ها وزبير ها! برافروخته شدن آتش فتنه ازسوي پيش کسوتان انقلاب! طنين اندازشدن سازهاي مخالف ازسوي نخبگان، فرارمغزهاي طالب بصيرت و... با فضاي يک جامعه ي بصير همخواني ندارد».
    دقيقاً به همين خاطر است که بزرگان ما نداي «هل من بصير؟!» و «اين عمار!» سر مي دهند.
    ضمناً به نظر بنده بصير بودن بيشتر از اينکه نياز به ابزار آلاتي مثل: رسانه هاي بي طرف و فضاي دموکراتيک و ... داشته باشد بستگي به خود افراد دارد و چيزي است در مايه هاي حکمت. وگرنه خيلي از مسئولين بلندپايه ما هستند که اخبار از زير دستان آنها رد مي شود ولي بي بصيرت تر از يک روستاي روشن ضميري هستند که با پاکي جان و هوشمندي، سره را از ناصره تشخيص مي دهد البته رسانه خوب هم بي تأثير نيست! و اگر اينطور بود مسئولين بي بي سي بصيرترين افراد بودند!
    خدا خود فرموده که شما بندگي کنيد تا من درهاي حکمت را به روي شما باز کنم.
    يک ضمناً ديگر اينکه لزوماً دموکراسي به معناي آنچيزي که در غرب عنوان مي شود نيست!! در اسلام و حکومت اسلامي ما خطوط قرمز بيشتري نسبت ديگر حکومت ها داريم: مطالبي که ضداخلاقيات و شبهات مضره و.. جولان دهند جايشان در روزنامه ها و انظار عموم نيست.(لطفا نظرات بنده را با واقعيات امروزي مقايسه نکنيد و به آن مستقل نگاه کنيد)
    آزادي انديشه وبيان دو مقوله سواي از هم اند. آزادي بيان بسيار محدود تر است از آزادي انديشه که حد و مرز خاصي ندارد. شما نمي توانيد با هر نيتي شبهه اي مطرح کنيد و نقدي بکنيد. هر سخن جايي و هر نکته مکاني دارد.
    ملاک هايتان براي سوق جامعه به صلاح و اصلاح گنگ و کلي گويي است: مگر مي شود احزابي که مخالف هم فکر مي کنند در فضاي آرام فعاليت کنند؟! بالاخره در جامعه اي مثل ايران که مردم پيگير مسائل سياسي اند اين اختلافات به جامعه رسوخ مي کند و مردم را درگير خويش مي سازد. آن هم در جامعه ما که 85 درصد واجدين شرايط مثلاً در يک انتخابات شرکت مي کنند(جداي از نتيجه).
    چتر متولي گري دولت ازسر تشخيص وانتخاب مردم برداشته شده وبه شعورشان احترام گذاشته شود يعنــــي چه؟!!
    به نظر مي آيد مطالب زياد از حد سربسته و در عين حال شفاف است!!
    البته فرهنگ پرسشگري و پاسخگويي را خوب فرموده ايد!
    با عرض پوزش از اينکه پرگويي و پراکنده گويي و اطاله گويي کردم!!

    + يك دوست 

    تشنه اي! مي دانم، اما جان من لب ترمکن/ در طبق، زهر هلاهل، جاي شربت مي برند

    چشم بگشا و ببين؛ با کشتي کين و نفاق/ روي درياي محبت، بار نفرت مي برند

    بر وقايع با مهارت چاشني هاي دروغ/ مي زنند و تلخي از طعم حقيقت مي برند


    سلام

    چند نکته:

    1 - بصيرت در نگاه آقايان يعني فهمِ صحيحِ راهِ درست يا به فرمايش شما تشخيص سره از نا سره در پيچيدگي هاي زمانه.

    2 - در سطر 54 گفته ايد نتايج به دست آمده واقعي! است. اين شايد در گذشته اين گونه بوده است ولي امروزه که عصر ارتباطات است و امور دنيا با تبليغات مي گذرد ، نتايج به دست آمده حتي اگر واقعي هم باشد به دست من و شما آن ها را نمي رسانند بلکه با بزرگ نمايي و بلکه سياه نمايي و بالاتر وارونه نمايي مسائل تحويل ما مي دهند و مي بيني که اين گونه هم دارند بر جهان حکومت مي کنند. نمونه اش: جنگ عراق و افغانستان و موضوع هسته اي ايران. لذا امروزه نبايد غصه صداقت و حقيقت گويي آنان و دروغگويي خودمان را بخوريم چون همه دارند به نوعي دروغ مي گويند و کارشان را پيش مي برند. مهم باور اين اکاذيب توسط مخاطبان عوام اين آقايان است که بحمدالله محقَّق است و جاي نگراني نيست.

    3 - از سطر 116 به بعد خيلي زود برخي ناهنجاري ها را به انقلاب رسانده و تبديل کرده ايد. اگر اين گونه بود که بايد حداقل پارسال ما شاهد يک دگرگوني اساسي در جامعه مي بوديم. حقيقت اين است که يک نسل و به تبع آن نسل هاي پيرو توان ايجاد دو انقلاب را در دوره حيات خود ندارند.

    4 - در سطر 28 گفته ايد بايد به سه سؤال اساسي پاسخ دهند ولي در توضيح ، چهار سؤال را آورده ايد. داستان زائيدن ديگ ملا نصرالدين است؟!

    5 - با پوزش فراوان يکسري اغلاط و اشتباهات تايپي وجود داشت که برايتان ليست مي کنم تا اصلاح بفرمائيد. بماند که اقدامات ويرايشي تقريباً اصلاً صورت نگرفته است.

    سطر 26 (و) که اگر اضافه است.

    سطر 38 (سووال) و 123 (مسوولان) به جاي ؤ ، واو گذاشته ايد.

    سطر 46 آموزشو پرورش به هم چسبيده است ، جدايش کنيد!

    سطر 61 سياستگزاريها(ي) جا مانده است.

    سطر 68 بمي رسانند (ب) اضافه است.

    سطر 117 و اين در حال(ي) جا مانده است.

    سطر 120 پي(ش)کسوتان جا مانده است.

    سطر 122 يا (با) به اصل بصيرت اضافه است.

    6 - با همه اين اوصاف اين يکي از بهترين مطالبي بود که در باب بصيرت مطالعه کردم . دست مريزاد! جزاک الله خير الجزا. کاش امثال شما در جامعه ما فراوان بودند. البته نمي دانم اگر کارها دستتان بود چگونه از آب در مي آورديد ولي خدائيش خوب مي گوئيد و مي نگاريد.

    پاسخ

    سلام! از يادآوري هاي مشفقانه ي شما سپاسگزارم.ويک نکته راکوتاه توضيح بدهم که پژوهش باکتاب ومقاله -که منتشرشده ودراختيار همگان قرارمي گيرد- متفاوت است. نتايج پژوهش درهيچ جاي دنيا به سادگي منتشر نمي شود.
    + رها 
    چون استبداد توانايي حکومت بر عقل ندارد پس حکومت آن بر جهل ممکن است!


    سلام

    پس چرا هيچ کس جواب اين بي بصيرت رو نميده؟!