سلام
بستگي دارد ما از انتظار چه انتظاري داشته باشيم. آنچه ما را دچار سر در گمي کرده است ابتلا به روزمرّگي و عادت به روز را به شب رساندن و شب را به روز رساندن و صرفاً دنبال دو لقمه نان در آوردن است. اگر نگرش ما به انتظار ، انقلابي باشد در آن صورت منتظر آمدن فردي به نام منجي براي نجاتمان نخواهيم بود بلکه با فراهم کردن شرايط بهانه ها را براي تأخير از او و خدا ميگيريم تا براي شکل دهي به يک جامعه آرماني و ايماني آخرين ذخيره الهي بيايد. و به قول برخي نبايد منتظر قهرمان بود تا نجاتمان دهد بلکه بايد خود به يک خرد جمعي برسيم تا با آمدن منجي او فقط فرماندهي کند. و در واقع در چنين شرايطي بشر به چنان عقلانيت جمعي ميرسد که منتَظَر بشر دغدغه اي از اين بابت نخواهد داشت که مبادا باز عقبگردي صورت بگيرد. اين است آن گمشده که بسياري را به کژراهه کشانده است.
توصيه ميکنم کتاب يا نوار انتظار مکتب اعتراض دکتر شريعتي مطالعه يا استماع شود تا معلوم گردد که انتظار در عصر غيبت به معناي دست روي دست گذاشتن و چه کنم چه کنم نيست بلکه خودسازي انقلابي و با ابزارهاي متناسب با هر عصري و با اعتراض به شيوه ها و رفتارها به جنگ حاکمان ستمگر رفتن است.