• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : هلال و استهلال
  • نظرات : 1 خصوصي ، 2 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + علي 

    با سلام و خسته نباشيد.
    تشکر مي کنم از مطلبي که آورده ايد و تشکر فراوان از آقاي عباسي که نقد فرمودند عالمانه و روشنگرانه!
    مؤيد باشيد.

    سلام!

    عيدتون مبارک!

    ضمن همسوئي با شما در غالب مطالب مطروحه و پذيرش اکثر مطالب ، تذکر چند مورد ضروري به نظر رسيد.

    اول - (سطر دوم)ادعاي اين که "تاکنون از نظر دانش و فناوري به هيچ دستاورد ويژه اي در اين زمينه - کره ماه - دست نيافته اند" واقعاً ادعاي بدون دليل و بلکه غير عالمانه است. فقط ميتوان گفت: حاشا به کرمت!
    دوم - (الف) سطر دوم) ادعاي اين که "در هيچ يک از منابع روايي زحمت اين کار به دوش فقها گذاشته نشده است(!!!)" را خود استقصا کرده ايد يا از صاحب نظري پرسيده ايد يا از باب اين که ادعا مؤونه ندارد و کسي در اين مملکت نمي پرسد چرا؟ اين سخن را فرموده ايد؟

    سوم - (ب) سطراول) ادعاي اين که "استهلال عملي احتياطي و نسبتاً پسنديده است" جاي بسي تعجب است. استهلال از امور بسيار مؤکّد و با استحباب بسيار فراوان است که از قضا جزو مغفولات مسلمانان است.

    چهارم - (1 - ب) جايگاه عقل در امور کلي است نه امور جزئي. جايگاه عقل را در امور فقهي موهون نکنيد. لطفاً!

    پنجم - (پ) ادعاي اين که "باور کنيد درک حکمت اين تفاوت غير علمي بسيار مشکل است" ظاهراً از بنيان استواري برخوردار نيست. اين نيز يک مسألهء فرعيهء شرعيه است. مگر شما به اين همه اختلاف فتاوا در مسائل و احکام ديگر به ديدهء ترديد مينگريد؟ حق فقيه ميدانيد که به آنچه عندالله رسيده است ، ملتزم باشد. مشکل در حساسيتهاي بي مورد ما بر روي برخي مسائل ؛ نظير: نکاح از هر نوع آن ، موسيقي ، حجاب و استهلال است و الّا اگر به احکام به يک ديده نگريسته شود ، خواهيد ديد که اين موضوع نيز حساسيت برانگيز نخواهد بود.

    ششم - (ث) 29 يا 30 روز بودن ماههاي قمري نيز از همان دستاوردهاي علميِ نجوميِ مورد اشارهء شما است. چرا بيمورد نسبت به آن معترضيد؟ بي دليل به مسائلي که به نوعي جنبهء شرعي دارند ، گير دادن ، نشانهء فرهيختگي نيست. با پوزش فراوان. البته من نيز مانند شما استهلال را در عصر کنوني امري علمي دانسته و آن را خارج از حيطهء کاريِ علما و فقها ميدانم (اما نه به سبک و سياق شما) مخصوصاً اگر بدانيم که در همه چيز قول آنان موجه و مبناي عمل همگان است ؛ مثل خسوف و کسوف و ... (که نماز آياتش را فقها واجب دانسته اند) الا در استهلال آنهم فقط در رمضان و شوال.

    هفتم - (1 - ح) سؤال: چرا يک مسألهء شرعيِ فرعي تا اين حد برايتان مهم شده است؟ قاعدتاً اگر خمير مايه اي از فقه پويا يا گويا يا علمي گرايي در شما باشد که هست ، نبايد تا اين حد خود را گرفتار اين مسأله بکنيد. شايد بتوان گفت که من و شما نيز گرفتار همين معضل خود ساخته شده ايم منتها از آن طرف. مشکل ، رفتار خود نگرانه و خود انگارانه است.

    هشتم - (خ) پاراگراف2 سطر1) علم الأبدان صحيح است نه علم اللبدان. ضمن اين که ظاهر روايت گوياي اين حقيقت است که اين دو علم ارتباط وثيقي با دنيا و آخرتِ جوامع و بشر دارد و چه بسا ساير علوم تا اين درجه در کمال دنيوي و سعادت اخرويِ بشر مدخليت نداشته باشند و الّا چنان که فرموده ايد: دين به دنبال نفي هيچ نوع علمي نيست.

    در پايان ، از باب مَن لم يشکر المخلوق ، لم يشکر الخالق ، ناسپاسي است اگر از مقالهء عالمانهء شما کمال تقدير نشود. من به سهم خود از آن استفاده کرده و حظ وافر بردم. اي کاش عالمان و متوليان امور ديني ما نيز تا اين حد سعهء وجودي و علمي داشتند و جامع نگرانه به امور ديني ميپرداختند.