با سلام و خسته نباشي و قبولي طاعات. پيرامون مطالبي که فرموديد نکاتي به نظرم آمد که با عرض پوزش عرض مي نمايم:
1- وجود افراد بد حجاب لزوماً باعث فساد و روابط نامشروع نمي شود آن هم در مملکت ما که امکان اين روابط نسبت به ساير ممالک کمتر است و متشرع بودن و تقيد به شرعيات افراد هم مانع اي کار مي شود.
همانطور که در مقاله فيتيش عرض شد، بد حجابي يا بي حجابي بر روي افراد مختلف بيشتر تأثيرات و مضرات روحي و وراني دارد. بر عکس جوامع غربي که به دليل فرهنگشان سريع تر به انحرافات عملي جنسي! منجر مي شود تا جايي که هر کس براي خود يک شريک جنسي داشته و خود را در اين باب به زحمت هم نمي اندازد!
2- آزادي روابط جنسي در غرب علت و دليل اصليش بي حجابي و ولنگاري در پوشش و رفتار افراد است که به فرهنگ آن جوامع نيز بر مي گردد.
3- به نظر بنده زنا يک امر اجتماعي است تا فردي. زيرا باعث بر هم خوردن کانون خانواده ها، بي حيايي هاي اجتماعي، ناسالم شدن نسل ها(که ما به ان معتقديم) و ... مي گردد.
4- فرموده ايد بي حجابي بازخورد اجتماعي ندارد که جاي تعجب دارد! آيا جامعه اي که جوانان پاک آن با هر عمق و منش مذهبي با انواع و اقسام جلوه گري ها، خود نمايي ها و صحنه هاي مهيج جنسي از جنس مخالف روبرو مي شود جامعه سالمي خواهد بود يا جامعه اي که هرگونه از اين تهييجات در آن وجود نداشته و بالعکس با مظاهر و آموزه هاي ديني که از سوي همه نهادهاي فرهنگي به جامعه القا مي شود روبرو مي باشد؟ اينکه يک حق مانند رعايت حجاب جنبه حقوقي نداشته باشد مانع از رعايت آن نمي شود.
5- مسلمان و غيرمسلمان در اعتقادات خود آزادند ولي نمي توانند با اعمال و گفتار خود باعث تشنج و خدشه بر اعتقادات و افکار ديگري شوند و با روح و احساسات ديگراي بازي کنند!
6- داشتن حجاب در کشورهاي غربي چه مشکلي براي جوانان آن ها ايجاد خواهد کرد؟! آيا جز باعث حفظ حريم خانواده و.. مي ش.د؟ آيا اجبار به نداشتن حجاب و لاقيدي که خود غرب به نتيجه اي غيراز آن اعتقاد دارند جنبه سياسي ندارد؟!
7- آيا شما مي توانيد حجب و حيا را به جامعه تريق کنيد و حجاب و پوشش مناسب را که اين نيز بخش مهمي از آن است را از آن برداريد که آثار بسيار مهم در القاي حجب و حيا به جامعه دارد؟
8- مسئوليت فرهنگ سازي در امر حجاب با همه دستگاه هاي فرهنگي از جمله: آموزش و پرورش، صداوسيما، سينما و ... مي باشد که متأسفانه نسبت به اين امر کوتاهي بسيار و حتي منفي عمل مي نمايند. حال که نيروي انتظامي هم بار فرهنگي و ارشادي و هم بار انتظامي اين موضوع را(با همه نواقص آن) به دوش مي کشد آيا سزاوار است که اينگونه برخورد شود؟
در پايان نيز بيان اين نکته الزامي به نظر مي رسد که نبايد کوتاهي ها و کم و کاستي هايي که در اجرا و انجام اين اصل اساسي اسلام در طول اين 30 سال شده باعث گردد تا ما اين طرح را به کلي متوقف نماييم. بلکه هم بايد با انجام فعاليت هاي فرهنگي به فکر تزريق اين فرهنگ به جامعه باشيم و هم با کارهاي انتظامي و جلوگيرنده مانع از سوء استفاده سودجويان فرهنگي گرديم. الله اعلم.
مؤيد باشيد.