وعيکم السلام درابتدابايدبه استحضارشما برسانم که که بيان تاريخ واقعي سبب عبرت گرفتن ازگذشته براي شناخت مسيرحقيقي آينده است وبدين جهت قرآن درذکر تاريخ انبياء وسلاطين اصراردارد، وبه يقين بانقل اين تاريخ نه لوط زنده مي شود ونه قومش ونه نوح ونه قبيله وخاندانش . آنچه امروزبيان تاريخ سقيفه رابيشترازگذشته ضرورت مي بخشد، وجودهمين نگراني هايي است که شما نيزبه برخي ازآن اشاره فرموديد:پوشاندن رداي ولايت وحکومت برقامت کسي بدون هيچ اصل عقلي وشرعي واجتماعي، ساختن چهره اي خشن وبي منطق وخونخوارازدين اسلام، برداشت خودکامه وجعلي ومصلحت جويانه روزانه ازاسلام وقرآن، پذيرش حاکمان شکم باره وعياش وجعل اسلام زروزور وتزوير وتغييرروح جهادوکوشش وتلاش وپايداري به روحيه راحت طلبي، اسراف وتبذير، وتهي وبي مغزکردن دين . امروزبه بهانه وحدتي کاذب به پنهان کردن حقايق مهم تاريخي مانندسقيفه معتقديم، وازوحدت صادقي که باشناخت واقيات تاريخي ومباحثه عالمانه بوجودمي آيد، خودرامحروم وگاهي آنقدرازخودبيگانه شده ايم که براي فرارازرنج دانستن حقيقت تاريخ را همانگونه که برايمان رقم زده اندپذيرفته ايم .سقيفه به شهادت مورخين بزرگ حتي اهل سنت ومستشرقين معروفي چون لامنس يک برنامه مدون وطراحي شده اي بودکه توانست خلافت راازنبوت جداوتمام عقده هاي قريشرا که تاآخرين نفس وآخرين توان مبارزه باپيامبر(ص) مبارزه کرده وبه کرات موردلعن خدا ورسول قرارگرفته بودندوهرگزاسلام درقلبشا واردنشده بود، به يمن طراحي زيرکانه درسقيفه وانتصاب ابوبکروطراحي بي نقص شورا توسط خليفه دوم(بسيارزيرکانه برايخلافت عثمان طراحي شده شده بود)، سرنوشت دنياي اسلام رابدست گيرندودرکمترازچنددهه اسلام اموي که ترجمه وتفسيرشجره خبيثه درقرآن بود، موفق شدفکروانديشه واميال خودرادردنياي اسلام غالب نموده وهمانگونه که بزرگانشان بي پرده مي گفتند که حکومت مانندتوپي بودکه بني هاشم ازماگرفتند ومابايدآنرامحکم نگه داريم و وحي وبهشت وجهنمي درکارنبودبود، وامروزآثاراينانديشه وافکاررادردنياي اسلام بيشترشاهديم .