• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : آيا خدا براي ما کافي نيست؟!...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بچه شلوغ 
    بنازم به علي آقا که با اين آيات کاملاً مبين و نتيجه گيري هاي متقن، مشت محکمي به دهان ياوه گويان تيم ايراني مذاکرات هسته اي کوبيد. تا آن ها باشند نروند با کفار حربي توي خيابان قدم بزنند و پشت ميز مذاکره رو به روي آن ها بنشينند و با گرگ ها شطرنج صميميت و دوستي بازي کنند. مگر خيانت شاخ و دُم دارد؟ مطلب ديگر هم خطاب به دوستان: اگر قرار است نسبت به مذاکرات خوشبين نباشيم؛ خوب، نبايد باشيم. پس اين تحليل ها چيست که مي کنيد؟ وظيفه ي شما در برهه ي حساس کنوني اين است که - مانند بعضي دوستان و برخي سايت ها و روزنامه ها- بگرديد و دلايل لازم براي خوشبين نبودن پيدا کنيد؛ آيات قرآن باشد چه بهتر. اگر نبود، حديث و روايت هم خوب است. در غير اين صورت خواب ديدن هم راهگشا خواهد بود. البته تقديم طرح هاي سه فوريتي به مجلس هم مجرب است.
    پاسخ

    باسلام بر بچه شلوغ عزيز... فعلاً که دبـــه ها را خوشان رو کرده اند.. تا ببينيم کي بشود شيرمان را بدوشند و در دبه تحويلشان دهند و بيايند اينجا بفروشند بلکه شير ارزان شود!!... مباد... مويد باشيد
    سلام!
    يکي از بدترين چيزها که از قضا ميتوان همين في قلوبهم مرض را نيز به نوعي در آن ديد، اين است که ما آيات الهي را به دلخواه و به نفع خود و با سوءاستفاده از فقدان اطلاع مخاطب، قالب امروزي داده و به خورد خلق الله بدهيم.
    به راستي چرا اولين اقدام پيامبر-ص- در بدو ورودشان به يثرب انعقاد پيمان بين مسلمين و قبايل يهودي و نصراني بود؟ آيا به مفاد آن پيمان واقفيد؟
    ضمن آن که در روزگاري که داعشيان بر خر مراد سوارند و بر طبل تفرقه بين بني بشر ميکوبند، لطفاً شما هم آوا با آنان نشويد.
    پاسخ

    سلام بر شيخنا و سرورنا!... نمي دانم از کجاي مطلب بنده تفرقه و هم آوايي با داعش ديده ايد؟!!... ولي آيات قرآن اصولاً براي اين امر است که هواها و خواسته هاي نفساني و گروه بندي هاي حزبي و جناحي را کنار بگذاريم و حول محور اين ريسمان الهي بيانديشيم و فکر کنيم... نه کسي مخالف گفتگو و توافق است و نه حتي دوستي با يهود و نصارا... مشکل آنجايي است که دوستي با يهود و نصارا به همراهي و همدلي و هم... با ايشان تبديل شود و دوستي با خداوند فراموش شود... ما در اسلام دعوا نداريم با هيچ کس.. ما با تفکرغلط و باطل مشکل داريم و خواستار اصلاح آنيم... حتي وقتي مي گوييم اسرائيل بايد از صحنه روزگار محو شود هدفمان محو اشخاص و عده اي فريب خورده مستقر در آن سرزمين نبايد باشد که اگر باشد غلط است... هدف بايد حذف و محو افکار باطل و نادرست و استکباري و استبدادي باشد.. چه در ايران چه در اسرائيل.. چه صهيونيسم چه ليبراليسم که هر کدام هم راهکاري دارد...مويد و منصور باشيد..
    + نيلوفر 
    اين آقاي ظاهربين اصلاً توجهي به شأن نزول اين آيات و زمان و مکاني که نازل شده، دارد؟ يا اينکه...
    پاسخ

    سلام.. چرا فکر مي کنيد به شان نزول آيات توجهي نشده؟!.. تمام اين آيات وقتي نازل شده است که عده از مسلمين قصد پيوستن به جبهه دشمن و يا فرار از جنگ و مبارزه را داشته اند.. بعد از جنگ هاي بدر و احد و... و يا اگر شما چيز ديگري مي دانيد بفرماييد.. مويد باشيد
    + ... 

    شما و امثال شماها چرا فکر مي کنيد غرب داره اسلام گريزي ايجاد ميکنه؟ اين خود شماهاييد که داريد همه رو از اسلام بيزار مي کنيد

    پاسخ

    سلام.. بله درست مي فرماييد مقصر اصلي اسلام گريزي خود ما هستيم... اسلام تند و خشن و اسلام ليبرالي.. اين ها اسلامي بوده که ما در اين سي و اندي سال به مردم خودمان نشان داده ايم.. و البته اسلامي که کمي به اسلام واقعي نزديک بوده است و پرچم دار آن نيز حضرت امام ورهبري عزيز بوده اند که البته بيشتر در بيرون مرزها موفقيت کسب کرده اند... البته غرب و من و امثال من و خيلي مسائل ديگر باعث اسلام گريزي هستيم... مويدباشيد
    + حميد 
    سلام
    اين که آيه شريفه کفايت الهي براي بندگانش را به مسأله نهي قرآن از گرايش مسلمانان به يهود و نصارا گره زده ايد، بسيار مبهم بوده و در برخي از حالتها مي توان آن را نشانه ظاهرگرايي و توقف در پوسته آيات قرآن و عدم دستيابي به عمق آموزه هاي اسلامي دانست. يکي از مصاديق کفايت الهي براي بندگانش در تعقل و توجه به عقلانيت بندگان جلوه گر مي شود. خدا به بندگانش عقل داده تا بر اساس آن مصالح روابط اجتماعي و بين المللي خود را دريابند و تنظيم کنند. در پرتو کفايت عقلاني الهي مي توان فهميد که تعامل و رابطه با اهل کتاب في نفسه مذموم و نکوهيده نيست. پس مذاکره با حکومت هاي مسيحي مانند 5+1 از مصاديق گرويدن به يهود و نصارا نخواهد بود، و اتفاقا اگر مصلحت ايجاب کند مي توان در اين گونه مذاکرات شتاب نيز به خرج داد.
    علي آقاي رضايي بگويد که در چارچوب مفهومي برآمده از ظاهر سه آيه فوق، نرمش قهرمانانه مد نظر رهبري را چگونه تفسير مي کند؟ همچنين صلحنامه حديبيه با آن همه سوگيري آن به نفع کفار و مشرکين (که لابد بدتر از يهود و نصاراي اهل کتاب آسماني هستند) را چگونه توجيه مي کند؟
    پاسخ

    باسلام بر شيخ عزيز محفل ما... برادر عزيزم همانطور که براي خواهر عزيزمون عرض کردم اين آيات ارتباط معنايي و شان نزولي تقريباً يکساني داره که عرض شد... بنده هيچ گاه تعامل و رابطه را رد نکرده ام و آيات شريفه نيز اين را نمي فرمايد... اگر به ترجمه آيات دقت شود اين آيات مخاطبش کساني است که ايشان را دوستان خود گرفته و از ياد پروردگار و ياري حق تعالي دور شده اند و ترس در وجودشان مستولي شده.. کما اينکه از لسان بعضي مسئولين اين خودباختگي موج مي زند... لزوماً بنده منظورم اين مذاکرات نبوده و نيست ولي وجود نقص فراموشي رب العالمين و دوستي حضرت حق در اين مذاکرات و البته در خيلي مسائل ديگر ما ديده مي شود... بنده هدفم بيان يک اصل بود که هيچگاه فراموش نکنيم و در هر دولت و منصبي که خلاف آن ديده شد بدون تعصب برخورد کنيم... در مورد صلحنامه هاي پيامبر و حتي ائمه اطهار که ايشان در اوج ضعف امتيازهاي فراواني مي گرفتند (عکس نظر حضرتعالي) هم شايد اگر عمري بود در مطلبي جدا خواهم آورد.. در مورد نرمش قهرمانانه و حتي نگاه رهبري به مسائل سياست خارجي نيز فعلآً منتظر مي مانيم و نه جلو و نه عقب تر از ايشان صحبتي نخواهيم کرد.. که در خانه اگر کس است يک حرف بس است... مويد و منصور باشيد
    + ؟؟؟؟ 
    خُب، که چي؟! هدف؟ پيام؟
    پاسخ

    سلام... والا نمي دانم برويد از خدا و پيامبرش بپرسيد که همينطوري بدون هدف و منظور ايه نازل و نشر داده اند!!!