ضمن سلام و سپاس از مطلب مفيدتان که به غناي مطلب افزود و موجب استفاده مضاعف خوانندگان گرديد ، معروض ميدارم که به نظر ميرسد سوء تفاهمي صورت گرفته است. بنده بناي جدل نداشته و ندارم. مطلبي را به مناسبت مبعث نبوي از منظر تاريخي گفته ام و شما نيز طي دو کامنت نظر خود را بيان کرده ايد و من نيز به احترام اعتناي شما پاسخي به اجمال داده ام و البته در همين پاسخهاي اجمالي برخي بزنگاهها که موجبات انحراف در طول تاريخ در مباحث تاريخي شده است را متذکر شده ام.
در مورد مقدمه مطلبتان تذکر به چند نکته لازم مينمايد:
1- چنان که گفتم شما سؤال يا شبهه مطرح نکزده ايد که من بخواهم پاسخ دهم و يا از پاسخ طفره رفته يا فرار کنم.
2- به همين دليل بنده در کامنتهاي شما غلاقمندي براي ذکر دلائل بيشتر از جانب شما احساس نکردم بلکه بالعکس احساس نمودم که چون مطلب براي شما از باب همان اجماع حاصله در نزد علماي شيعه محرز و مسلّم و به قول علما مفروض بوده است ، خواسته ايد با توضيحات خود بنده را مجاب به قبول بنمائيد.
3- احساس شما مبني بر اين که بنده بناي جدل داشته و قصد فرار از پاسخگوئي دارم صددرصد اشتباه است.
4- اگر قصد فرار از پاسخگوئي بود که اساساً به کامنتهايتان اعتنا نکرده و پاسخ نميدادم.
5- تعجب ميکنم که چگونه جمع بندي مطلب بنده را غيرتاريخي قلمداد کرده ايد؟ لطفاً يکبار ديگر آن را بخوانيد
6- بنا نيست همگان - به ويژه در مباحث تاريخي - به قطعيت برسند. کما اين که بنده نيز در پايان گفته ام: خدا ميداند. کسي چه ميداند؟