عرض سلام و ارادت مجدد! عرض بنده در نوشته "پيامبري که از نو بايد شناخت "حرف بنده اين بود که الان شيوه تبليغ ما در مورد وجود نبي اکرم به ميزان بخشش هاي ايشان و يتيم نوازيهايشان محدود ميشود و نه مثلا به مطهر بودن و معلم بودن ايشان ، در اين نحوه غلط تبليغ يک دانش آموز هم ميگويد من هم بشري مثل معلمم هستم و تفاوتم با ايشان جز اين نيست که ايشان زنگهاي تفريح به دفتر و پيش مدير ميرود و من نميروم وگرنه من و او مثل هم دوتا چشم داريم و دوتا گوش داريم و..... و بعد با همين مقايسه ممکن است به اين نتيجه هم برسد که چون من تعداد صفحات مشقي که نوشته ام از او بيشتر است ، پس ممکن است از او بالاتر هم باشم ! اين خطري است که من در آن مقاله به آن تاکيد کرده ام و تصريح هم کرده بودم که منظورم از تفاوتها پاک بودن بول و غائط و... نيست ، حرفم حالا اين است که مقامي که بايد از پيامبر به جهانيان معرفي کنيم "معلم کلمه توحيد بودن " ايشان است و اينکه هيچ راهي جز ايشان براي رسيدن به پروردگار وجود ندارد و تمناي مقام ايشان را هم کردن امري محال است و در مورد نکته پيامبر شدن مصلحان ، بايد توجه کنيم که خاتميت يک امر واقعي و حقيقي و تکويني است نه يک امر اعلامي که حالا چون پايانش توسط خدا 1400 سال پيش اعلام شده راه براي پيامبر شدن بقيه بسته شده است و راهي هم بوده است که خداوند آن را به اين زوديها اعلام نکند ! به نظرم ما نيازمند شناخت جديتري از مقام نبي اکرم هستيم.

عرض سلام و ارادت و ممنون از اينکه با نوشته اي متقن مطالب بنده را تنقيح فرموديد ، حرف من در آن نوشته اين بود که ما بايد امروز خودمان چه چهره اي را از نبي اکرم بشناسيم و به جهانيان معرفي کنيم که فصل اشتراکهايش با کنفوسيوس و مادر ترزا او را از آنها عقب نراند . در قسمتي از نوشته تان به مطلب صحيح معلم بودن و مطهر بودن آن وجود مقدس اشاره کرده ايد ، اگر اينها را از اختصاصات آن نبي گرامي بدانيم ما چگونه و با چه استدلالاتي ميتوانيم معلم بودن و مطهر بودن ايشان را ثابت کنيم ، اگر در ظاهر امر پيامبر ما کمتر از حاتم ، بخشش انجام داده باشد و يا تعداد يتيمهايي که کفالت کرده باشدکمتر از مادر ت باشد چگونه ميتوان مقام معلمي او را نسبت به آنها ثابت کرد؟ او چگونه معلمي است که از شاگردانش به ظاهر عقب تر است ؟ در ضمن ادعايي که در مورد امکان پيامبر شدن برخي مصلحان نموده ايد بر طبق آموزه هاي ديني محل تامل است . به هرحال اينها سوالاتي است که هنوز در پي پاسخ آنها هستم . ارادت مضاعف!

باسلام
حظ وافربرديم.
جون به جون شيخ (شيخناالعباسي)کنند، سياستشان عين ديانتشان است

بسيار عالي. استفاده کرديم.
حقيقت اينست که قياس اينان با آنان به نظر مع الفارق مينمايد. ضمن آن که اگر بنا بر قياس باشد ، چنان که اشاره کرده ايد ، بايد بين خود پيامبران نيز چنين قياساتي صورت گيرد. که تالي فاسدش اين خواهد شد که امثال جناب مشائي و اذنابش بگويند نوح با 950 سال رسالت نتوانست جامعه زمان خود را مديريت کند و ما ...!!!