باسلام بردوست برگوار جناب آقاي حسيني
استدلال حضرت صادقي براي اثبات اينکه قران کلام وحي بوده ودرآن خدشه اي راه ندارد به جاست،اماايشان به سهو ياعمدآنرا براي صراحت دربيان ومنظور قرآن ،و رد برداشت متفاوت ازقران بکاربرده است.
مثال خوبي درسردرد زنده اندکه البته برداشت وتفسير آن بيشترمغلطه است تابرهان ودليل.
وقتي کسي چه عاقل وچه ديوانه مي گويد سرم درد ميکند کسي درمحل درد اوشک نمي نماييد، بلکه هرکس درخور فهم واطلاعات خود به او توصيه اي نموده ونسخه اي برايش مي پيچيد، وامااين پزشک حاذق است که با برسي وشرح حال مناسب از ميان ده هاعلت سردرد، علت اصلي را پيدا وبه درمان آن مي پردازد.
قران به گونه اي نازل شده که همه انسانها در هر زمان ومکان به فراخور فهم خود از آن خوشه اي خواهند چيد، امانه اينکه هرفهمي تمام منظور قران است، ونه هرکسي مدعي تبيين وتفسير آن مي تواند باشد.
مسلماناني که ازصدراسلام تاکنون بابرداشت متفاوت وبه نام دين وقران، بريکديگرتاخته اند، در وحياني بودن قران اختلافي ندارندبلکه دربرداشت منظور وهدف قران اتفاق وجودندارد، بدون آنکه دراکثر مواقع دست دشمنان اسلام درکارباشد .
مااعتقادداريم که طبيب حاذق بايد سردرداظهارشده رابررسي وتشخيص ودرمان نمايدوافراد ديگرنيز مي توانندبراي تسکين مرحمي چاره نمايند ولي قدرت درمان علت راندارند،که اگرجزاين باشد گاهي براي درمان سردرددارويي تجويز خواهدشد، که گاهي نه ازدرد منداثري خواهدماندونه ازدرد خبري .
نه هرکه چهره برافروخت دلبري داند
نه هرکه سربتراشد قلندري داند