• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : توضيحي بر کامنت برادر گرامي آسيد محيد عزيز
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    عرض سلام و ارادت مجدد هم خدمت جناب آقاي عباسي و هم جناب حميد آقا ! اتفاقا تمام حرف من هم به بالاترين شان حضرت و همان شان ولايت معنوي ايشان است و در تمام نوشته من هيچ اثري از دعواي مشهورخلافت که از نگاه صحيح شما پايين ترين شان حضرت است مشاهده نمي کنيد، حتي به شان ولايت علمي ايشان هم هيچ کاري نداشته ام . سوال من خيلي واضح بود ، همراهان و دشمنان حضرت علي عليه السلام در مسير ولايت معنوي ايشان (که ولايت معنوي ايشان طبق تصريح شما مورد اتفاق همه فرق اسلامي است ) چه کساني بوده اند ؟ شربت خلافت نوش جان آناني که ردايش را به پشتيباني راي مردم بردند و مبارکشان باشد ، سوال خيلي شفاف است آيا اين صاحبان خلافت ( به تعبير برخي از دوستان ) ، يا سارقان خلافت ( به تعبير برخي ديگر) همراهان اين ولي در ولايت معنويش بوده اند يا نه ؟ تمام آنچه که شما بدان استشهاد کرده ايد همراهي ايشان در موضوع پايين ترين شان حضرت بوده ، سوال اساسي من همراهي يا عدم همراهي در بالاترين شان حضرت است .آيا عقل سليم مي پذيرد آناني که به تعبير خود حضرت علي ( صاحب ولايت معنوي) در نهج البلاغه، غاصب حقي از ايشان ( به تعبير شما حق خيلي ناچيز ) بوده اند همراهان جدي ايشان در شان ولايت معنويش باشند؟ چه گونه ميتوان با يک جيب بر در يک مسير پر خطر همراه بود؟ ( يا شايد دله دزد ، اين واژه را توهين نگيريد ، چون موضوع سرقت و غصب طبق تصريح شماخيلي کوچک بوده و من هم همين را ميگويم )؟ از نگاه من اتوبان عالم خيلي شفاف است ، بررسي کنيم شايد عينکي که به چشم زده ايم قدري غبار داشته باشد ؟ به دنبال اثبات اين نکته از طرف شما هستم که آيا اينها همراهان ايشان در ولايت معنوي بوده اند يا نه و گرنه استخوان خوک در دست مرد جذامي نوش جان مشتاقانش!

    پاسخ

    دو نکته:اول - بيعت اميرمؤمنان با ابوبکر را چگونه ارزيابي ميکنيد؟ از همان زاويه سارق و صاحب ، نظرتان را بفرمائيد.دوم - نظرتان در مورد تصدي سلطنت توسط سلاطين و شاهان صفوي و قاجار با وجود فقيهان چيست؟ آيا اين سلاطين را ظلمه و جبابره ميدانيد يا نه؟ و آيا تأييدهاي خارج از وصف علما در شأن اينان را تأييد ميکنيد يا نه؟ و آيا با توجه به فرمايشات شما با وجود اين بزرگواران تصدي حکومت و سلطنت توسط سلاطين غصب و ورود در وادي ظلمت و تاريکي تلقي ميشود يا اين که نه چون اينها شيعه بوده اند و به نوعي منصوب از قبل علما پس تصديشان صحيح بوده است؟ در اين صورت دو متعارض دارد:يکي تباين اين نگرش با مباني انديشه سياسي امام خميني که از اساس سلطنت و سلطان را نامشروع ميداند و وظيفه همگان را تلاش براي اسقاط آن.ديگري تأييد خلافت ابوبکر به واسطه بيعت علي-ع- با او. زيرا بيعت نوعي تأييد امارت يا حکومت کسي است.سخن پاياني اين که پذيرش مقام معنوي کسي لزوماً به معناي تمکين در تمام جزئيات امور از آن کس نيست. چنان که رهبري معظم در بحث اطاعت از مقام ولايت امر فرمودند تمکين از فرامين و احکام حکومتي کفايت ميکند و لازم نيست سايه به سايه مانند ايشان بوده و بينديشيم.