• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : حافظه ي تاريخي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + علي 

    باسلام و تشکر از جواب شما...
    منظورم از بيانيه تقريباً همان چيزيست که به نام قانون اين وبلاگ کليد خورده و نوشته شد... بماند..
    هميشه بنده شما و امثال زيباکلام را از کساني مي دانم که بحث کردن با آنها بسيار آسان است و اگر به نقطه مشترک نرسيم به نتيجه خواهد رسيد.. چرا که رو بحث مي کنيد و مي دانيد چه مي خواهيد... اگر چه در ظاهر مانند اين مطلبتان ناگفته ها بر جاي مي گذاريد که نقطه کور مطلب مي شود... برويم سر عرايض بنده...
    اول از همه بگويم وقتي مي فرماييد احمدي نژاد نه! بنده ناخودآگاه شما را در جبهه مقابل و همداستان با کساني مثل هاشمي و روحاني مي دانم... پس شما برعکس خيلي ها همه اين جريانات را بازي نمي دانيد و دو جريان يا شايد هم بيشتر را در تقابل واقعي با هم به حساب مي آوريد... در کل مطلب به جرياني اشاره کرديد که باعث بر سرکار آمدن احمدي نژاد شده.. قطعاً منظورتان اصولگرايان نيست چرا که در هر دو انتخابات و حتي اين آخري گزينه هاي اين دو با هم فرق داشتند..84 لاريجاني و به نوعي رضايي و 88 هم رضايي... منتها به دليل اينکه اين جريان حدود و مرز مشخصي ندارد و با خودش نمي داند چندچند است مي بينيم که ابتدا به دليل حمايت رهبري از احمدي نژاد خود را به ايشان نزديک و با فاصله گرفتن او از اين گروه در ابتداي سال88 بانامه تحميلي اين جريان به رهبري کليد جدايي اين جريان رسماً زده مي شود و الي آخر که خود مي دانيد...