سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قرآن کریم خمس را ثابت نموده، در دوره رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نیز خمس بوده، آیه‌ای در قرآن کریم نیز داریم که می‌گوید: «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّـهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّ‌سُولِ…»(بدانید هرگونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خداست و برای پیامبر و…)(انفال:42).

اما خمس بر چند گونه است.

یکی از انواع خمس، غنائم دارالحرب است؛ یعنی اگر از دشمن چیزی را گرفتند، خمسش را باید به رسول خدا یا کسی از امامان که پس از ایشان است یا… بپردازند.

اکنون فرض کنید که کشورِ اسلامی توانمندی بتواند کشور کافری را اشغال و غنیمت فراوانی را کسب نماید، خمسش باید به چه کسی پرداخت شود؟ یک پنجمش به کسی که در جایگاه امام معصوم قرار گرفته.

گونه دوم، معادن است؛ یعنی نفت، طلا، نقره، مس و تمام معادنی که استخراج می‌گردد. هر چه از معدن استخراج می‌گردد، خمسش باید به امام معصوم یا کسی که در دوره غیبت کبری در جایگاهش قرار می‌گیرد پرداخت شود، که همانا راویان حدیث و علمای شیعه هستند.

گونه سوم، غواصی است؛ هرچه از دریا استخراج گردد، خمسش به امام یا جانشین ایشان بازمی‌گردد.

گونه چهارم، گنج است؛ شما اکنون می‌شنوید که در جایی حفاری شده و قطعه‌ای قدیمی بیرون آوردند که ارزش فروانی دارد، این نیز خمسش باید پرداخت شود.

از این چهار مورد بیشتر مردم ندارند، چرا که ارتباطی با جنگ و معدن و غواصی و گنج ندارند. آنچه باقی می‌ماند ارباح مکاسب(منفعت کسب و کار) است؛ یعنی افراد در کسب و کار خود منفعتی را کسب می‌کنند، آنچه در سال خمسی خرج می‌کنند بخشیده می‌شود، اما باید خمس باقی مانده آن را بدهند.

اکنون نیز اگر چیزی از زمین کشف گردد، مگر حاکمیت آن را به کسی می‌دهد که بخواهد خمسش را بدهد؟ اگر معدنی یا گنجی یافت شد یا اگر جنگی رخ داد و غنایمی به دست آمد مگر به مردم می‌دهند؟ حال شاید هدیه‌ای بدهند، اما تمامش جزو دارایی حکومت می‌شود. پس اکنون در عرصه شیعی، خمس منحصر به خمس ارباح مکاسب شده.

آنچه که ما گفتیم در قرآن دلیلی مبنی بر خمس نیست، منظورمان آن موارد چهارگانه نبود، بلکه منظورمان خمس ارباح مکاسب بود و آنچه در روایات آمده که پیامبر(صلی الله علیه وآله) به فقرا خمس می‌دادند، از کدام خمس بود؟ خمس غنایم دارالحرب بود و نه خمس ارباح مکاسب.

تا آنکه به دوره امام کاظم و امام رضا(علیهماالسلام) رسیدیم و تا آن زمان نه پیامبر و نه دیگر امامان، خمس ارباح مکاسب نگرفتند. سیستم گرفتن خمس ارباح مکاسب، به شکل رسمی از دوره امام رضا و امام جواد(علیهماالسلام) شروع شد، به‌خصوص در دوره امام جواد(علیه السلام).

ادامه مطلب...


تاریخ : دوشنبه 98/5/7 | 9:38 صبح | نویسنده : علی رضائی | نظر

اشاره: [یکی از مسائل بسیار مهمی که درباره آیه تطهیر مطرح است این می باشد که وقتی خداوند می فرماید: «إِنَّما یُرِیدُ اَللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ اَلرِّجْسَ أَهْلَ اَلْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»؛ احزاب/33 (خداوند فقط مى خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد)، آیا این اراد? الهی، اراده ای تشریعی است یا تکوینی؟ چنانچه اثبات شود اراده خداوند بر تطهیر اهل البیت، تشریعی است، این کاشف از عصمت برای مصادیق اهل البیت نخواهد بود؛ چرا که امور تشریعی به دلیل مختار بودن انسان، قابلیت تخلّف و سرپیچی دارند، اما در صورتی که این اراده، تکوینی باشد، حاکی از عصمت برای مصادیق اهل البیت خواهد بود؛ چون در خارج تحقّق یافته است. پیش از پاسخ دادن به این سؤال، ابتدا باید معنای اراده تشریعی و تکوینی و نیز تفاوت بین آن دو را دانست].

**آنجا که خداوند متعال می فرماید: «انما یرید الله»، منظور از «یرید»، اراده تکوینی است یا تشریعی؟

تفاوت بین اراده تشریعی و تکوینی
برای اینکه مطلب روشن تر شود، اشاره ای به فرق بین اراده تکوینی و تشریعی می کنیم.

1. تفاوت اوّل: دخالت و عدم دخالت اراده فردی دیگر در تحقّق فعل
در اراده تشریعی، بین اراده شخص و تحقّق آن اراده در خارج، اراده فرد دیگری دخالت می کند، به عنوان مثال وقتی که شما از فرزند خود می خواهید برایتان آب بیاورد، برای اینکه آوردن آب تحقّق پیدا کند، باید اراد? متوسطی بین اراده شما و نوشیدن آب وجود داشته باشد و آن، اراده فرزند شماست که می رود برایتان آب می آورد. این را اراده تشریعی می نامند.
اما در اراده تکوینی، بین اراده فرد و تحقّق آن در خارج، اراده موجود یا شخص دیگری دخالت ندارد، مثلاً شما اگر انجام کاری را از دست خود بخواهید، دست تان بلافاصله برای انجام آن فعل حرکت خواهد کرد، بدون آنکه برای تحقّق خواسته شما در خارج، نیازی به دخالت اراده ای دیگر باشد.

2. تفاوت دوّم: تخلّف پذیری و عدم تخلّف پذیری

از مهمترین ویژگی های اراده تشریعی این است که قابل تخلف است، اما یکی از ویژگی های مهمّ اراده تکوینی و از بارزترین احکام آن، این است که غیر قابل تخلّف می باشد. اگر از چشم خود بخواهید که چیزی را ببیند، آیا ممکن است از اراده شما تخلّف کند؟ خیر، ممکن نیست تخلف کند؛ زیرا این اراده شما تکوینی است.

اراده الهی در آیه تطهیر، تکوینی است و نه تشریعی!
اکنون به آیه تطهیر باز می گردیم. اگر منظور آیه، اراده تشریعی باشد، پس افاده «انشاء» می کند؛ یعنی فعل «یرید» در آیه به این معناست که خداوند از اهل بیت می خواهد تا معصوم باشند، نه اینکه خبر از عصمت آنها بدهد. اما اگر فعل «یرید» را در این آیه، از نوع اراده تکوینی بدانیم، منظور آیه این می شود که خداوند اراده نموده است که اهل بیت معصوم باشند و با این آیه، خبر از عصمت آنها [در خارج] می دهد.
بدین ترتیب ما در این جا در برابر دو انتخاب قرار می گیریم. اگر اراده تشریعی باشد، منظور آیه انشاء و طلب طهارت و عصمت از اهل بیت است، و اگر اراده تکوینی باشد، منظور آیه خبر دادن از معصوم بودن اهل بیت است [و بین این دو تفاوت بسیار است!].
اما نمی توان این اراده را تشریعی دانست؛ زیرا آیه می فرماید: «انما یرید الله»؛ و «انما» نمایانگر حصر و محدودیت است. اگر این اراده تشریعی باشد، معنای آیه این طور می شود که خدا فقط از اهل بیت می خواهد که پاک و پاکیزه و معصوم باشند و در این صورت معنا ندارد که خداوند خواستار طهارت اهل بیت به تنهایی و دوری آنها از رجس باشد [زیرا خداوند بخل ندارد نسبت به اینکه دیگران هم طاهر شوند و اساساً دوست دارد که همه انسان ها پاک شوند، اگرچه برخی از انسان ها با اختیار خودشان مسیر گمراهی و رجس و ناپاکی را انتخاب می کنند].
تغییر دادن مصداق اهل بیت در آیه به کسانی غیر از عترت پیامبر(ص) نیز، چیزی را عوض نمی کند! چه مصداق اهل بیت را زنان پیامبر (ص) فرض کنیم، چه آنها را نزدیکان عمومی پیامبر (ص) بدانیم و چه عترت خاصّ او تلقی کنیم، فرقی نمی کند و این امر مشکل را حلّ نخواهد کرد؛ چون اراده تشریعی همچنان با حصر موجود در آیه ناهماهنگ باقی خواهد ماند [یعنی دلیلی ندارد که خداوند فقط از زنان پیامبر (ص) یا تنها از عترت خاصّ او بخواهد که پاک باشند و سایر مردم را از رفتن به سوی پاکی و طهارت استثناء کند!]
خدای متعال شریعت اسلام را نازل نکرد تا اینکه فقط اهل بیت [صرف نظر از اینکه مصادیق اهل بیت چه کسانی باشند] پاکیزه شوند و از رجس دوری کنند، بلکه آن را نازل کرد تا همه مسلمانان پاکیزه گردند و همه کسانی که این دین به آنها می رسد، از آلودگی منزّه شوند.
پس اگر «انما یرید الله» را اراده تشریعی و مفید معنای انشاء و طلب و درخواست بدانیم، این قید و حصر (انّما) بی جاست و اساساً با معنای آیه ناهماهنگ خواهد بود. بنابراین اراده مطرح در آیه تطهیر، بدون تردید اراده تکوینی است؛ یعنی خداوند اراده کرده است که اهل بیت (علیهم السلام) معصوم باشند و در این آیه، خبر از عصمت آنها [به عنوان فعلی که در عالم خارج و از نظر وجودی محقّق شده است] می دهد.

(برگرفته از کتاب پرسمان امامت، ص 291 و 292 - سید کمال حیدری)




تاریخ : یکشنبه 98/4/23 | 2:8 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر

یکی از مهمترین آیاتی که به جایگاه والای زنان در قرآن اشاره نموده، آیه پنجم از سوره ضحی می باشد:
(وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى?)؛ و پروردگارت به زودی به تو عطایی می کند که راضی شوی.
این آیه شریفه بالاترین مقام و کرامت را برای پیامبر اکرم (ص) تصویر می نماید و اشاره می کند که نبی اکرم (ص) به مرتبه ای از مراتب کمالی رسیده که خداوند متعال درصدد جلب رضایت او می باشد. غالبا این بندگان هستند که باید به دنبال جلب رضایت پروردگار باشند تا اینکه خدا از آنها خشنود گردد، اما گاهی مقام بنده ای تا جایی بالا می رود که خداوند متعال با آن عظمت خود، در مقام راضی ساختن بنده خویش برمی آید.
حال با توجه به این آیه، سوال این است که اعطاء و بخشش الهی که به وسیله آن رضایت پیامبر اکرم (ص) حاصل شده چیست؟!
با رجوع به قرآن مشخص می شود لفظ اعطاء – که درباره رسول خدا (ص) ذکر شده – تنها در آیه اول سوره کوثر آماده است: (إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ)؛ محققا ما به تو خیر کثیر دادیم.
در اینکه آشکارترین مصداق کوثر، حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) می باشد هیچ شکی وجود ندارد و بحث ما در حال حاضر ناظر به این مطلب نیست، بلکه مقصود ما این است که خداوند متعال نسل پیامبر اکرم (ص) را به وسیله فاطمه زهراء (س) – که یک زن است – حفظ نمودند و این آیه مرتبط با نسل طاهر نبی اکرم (ص) یعنی اهل بیت (ع) می باشد؛ به قرینه سومین آیه سوره کوثر که می فرماید: (إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ)؛ و بدان که محققا شماتت گوى و دشمن تو ابتر و بلا عقب است.
پس مشخص می شود که اولاد بزرگوار نبی اکرم (ص) از مصادیق کوثر هستند.
اکنون با توجه به مطالب فوق باید افزود خداوند برای نشان دادن جایگاه بلند زنان در نزد خود – آن هم در جامعه ای که زنان هیچ منزلت و ارزشی نداشتند به طوری که هرگاه دختری متولد می شد از سر شرم و به خاطر ناراحتی او را زنده به گور می کردند – نسل خاتم الأنبیاء را از فرزند دخترش قرار داد و بالاترین عظمت و شرافت را نصیب فرزند دختر نمود که اعراب جاهلیت آن را عار می دانستند.
اگر کسی بگوید این مقام تنها مختص فاطمه زهراء (س) می باشد، پاسخ می دهیم هر چند سرور زنان عالم حضرت زهراء (س) می باشد اما خدواند متعال می خواهد عظمت زنان را به اعراب جاهلیت نشان دهد و با اینکه امکان داشت نسل پیامبر (ص) از فرزند پسر ادامه یابد اما اراده حکیمانه خداوند بر این تعلق گرفت که نسل مطهر پیامبر (ص) از حضرت صدیقه فاطمه (س) ادامه یابد و بدین وسیله کرامت زنان را به جامعه جاهلی که زنان را تحقیر می کردند نشان دهد.
?? بنابراین مشخص شد که مصداق عطای الهی که پیامبر اکرم (ص) را راضی و خشنود گردانید، از نسل زنان می باشد و نه از میان مردان، و این مساله بیانگر کرامت، عظمت و علو مرتبه زنان نزد خداوند متعال است.


?????? برگرفته از جلسه نهم درس خارج “فقه المرأة”/ آیت الله سید کمال حیدری




تاریخ : دوشنبه 98/4/17 | 3:41 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر