سفارش تبلیغ
صبا ویژن

الگوی ملت های منطقه پس از قیام! (1)

چه کسی مانع الگو شدن ایران اسلامی برای ملت های منطقه است؟

آیت الله حسینی بوشهری؛ امام جمعه ی محترم موقت قم: «غرب در صدد گرفتن الگوی ایران اسلامی از ملت های منطقه است.»

ایشان طی سخنانی فرمودند که: «آمریکا و غرب با اقدامات هماهنگ می خواهند الگو بودن ایران را از کشورهای تازه انقلاب شده بگیرند و به آنها هشدار دهند که سرنوشتی مشابه ایران در انتظار آنهاست.»

با اجازه ی این روحانی محترم!

اولاً: تشکر می کنم از این عالم و روحانی محترم که شجاعت و بصیرت به خرج داده و تلویحاً اعتراف نمودند که: بابا! شاقول الگوی برداری «کشورهای تازه انقلاب شده» یا به قول معروف اسلام گرایان پیروز در انقلاب ها و انتخابات کشورهای اسلامی منطقه به جهت ایران انقلابی و اسلامی نیست! واقعاً وقتی این جمله را از ایشان خواندم، خوشحال شدم که هنوز کسانی از علمای قوم هستند که آزادانه واقعیت ها را بگویند و مثل بعضی از اهل علم و اهل رسانه نعل وارونه نزنند و مردم را خودی و آدم حساب کنند. حال شاید در علت یابی این انحراف عظمای! این انقلابات و اسلام گرایان، اختلاف نظرهایی باشد! ولی در اصل اینکه؛ از آغاز بهار عربی و پیروزی اسلام گرایان، ایران انقلابی و اسلامی الگوی آنها قرار نگرفته، مشترکیم. [منکر تأثیر انقلاب اسلامی در بیداری ملت های منطقه نیستیم.]

دوماً: پرسش هایی از خدمت ایشان دارم، اینکه؛

1ـ آیا واقعاً فکر می کنید، تنها این آمریکا و غرب و اسرائیل هستند که اجازه ی الگو برداری نمی دهند؟

2ـ اصلاً چرا باید ما را الگو قرار دهند؟ چون صرفاً ادعای ام القرایی جهان اسلام را داریم؟ در طول مدت 34 سال با داشتن این همه سرمایه و حمایت های مردمی چه کار کردیم؟ فیل هوا کردیم؟! [مقطع هشت سال دفاع مقدس جداست! الکی قاطی بقیه ی سال ها نکنید!] نه واقعاً چه الگویی از خود به جا گذاشتیم که انتظار الگو برداری دیگران را داریم؟ در ابعاد داخلی و بین المللی چه چیز برای معرفی و الگوگیری آنها داریم و می توانیم داشته باشیم؟

3ـ واقعاً خیال کردیم انقلاب های صورت گرفته در این کشورها، توسط احزاب ریشه دار اسلامی و رهبران اسم و رسم دار مسلمان آنها که دهه نخست از انقلاب اسلامی ایران حمایت کرده و شعار پیروی از انقلاب ما را می دادند، صورت گرفته؟!

4ـ سؤال اساسی تر از خدمت ایشان! مگر ایران چه سرنوشتی داشته و دارد که آنها را از ما می ترسانند؟ اگر سرنوشت روشن و خوب و موفق و سرافراز و... داریم، خُب! بالطبع نمود داره! آشکار و عیان است! خود انقلابیون و اسلام گرایان در طول سال های گذشته دیده و می بینند و خواهند دید! ولو اسرائیل و آمریکا و غرب مانع باشند. پس نباید بترسیم! بگذار سرنوشت ما را بر آنها بازگو کنند! اما نه، اگر چهره ی مشوش و مخدوش و سرنوشت نامعلوم باقی گذاشتیم، این دیگه تلاش آمریکا و غرب نمی خواهد. غرب باید خیلی ... باشه که خرج بیهوده می کند!

و پرسش های دیگر...

اما استاد محترم! من فکر می کنم:

الف ـ آمریکا و دیگر کشورهای قدرتمند سلطه گر، حتی همردیف این ها، روسیه، دشمن ما هستند؛ یکی در خفا و یکی در جلا! از دشمن هم جز دشمنی انتظار دیگری داشتند، اوج کوته بینی است. مگر ما ساکت نشستیم و ناظر بی طرفیم که آنها اینگونه باشند؟ همان قدر که ما می خواهیم ما را الگو قرار دهند، آنها برعکس!

ب ـ همانطور که در ضمن پرسش ها اشاره شد، مگر ما چه الگوی موفقی از خود به جا گذاشتیم که انتظار الگوبرداری از خود را داریم.

ج ـ اصلاً آمریکا و غربی ها وقتی مانع الگو قرار گرفتن ایران اسلامی می شوند که با به قدرت رسیدن اسلام گرایان در کشورهای منطقه، آنها بخواهند ایران را الگو قرار دهند! در حالی که هیچکدام از آنها همچین ادعایی نکرده اند! چرا؟ زیرا:

ادامه در شماره ی بعدی

منبع: کنج درون




تاریخ : پنج شنبه 90/9/17 | 1:23 عصر | نویسنده : محمد رجایی | نظر

یادآوری...

    ... من‌ اکنون‌ به‌ ملت های‌ شریف‌ ستمدیده‌ و به‌ ملت‌ عزیز ایران‌ توصیه‌ می‌کنم‌ که‌ از این‌ راه‌ مستقیم‌ الهی‌ که‌ نه‌ به‌ شرقِ ملحد و نه‌ به‌ غربِ ستمگرِ کافر وابسته‌ است‌، بلکه‌ به‌ صراطی‌ که‌ خداوند به‌ آنها نصیب‌ فرموده‌ است‌ محکم‌ و استوار و متعهد و پایدارْ پایبند بوده‌، و لحظه‌ ] ای‌ [ از شکر این‌ نعمت‌ غفلت‌ نکرده‌ و دست های‌ ناپاک‌ عمال‌ ابرقدرت ها، چه‌ عمال‌ خارجی‌ و چه‌ عمال‌ داخلی‌ بدتر از خارجی‌، تزلزلی‌ در نیت‌ پاک‌ و ارادة‌ آهنین‌ آنان‌ رخنه‌ نکند؛ و بدانند که‌ هرچه‌ رسانه‌های‌ گروهی‌ عالم‌ و قدرت های‌ شیطانی‌ غرب‌ و شرق‌ اشتلم‌ می‌زنند دلیل‌ بر قدرت‌ الهی‌ آنان‌ است‌ و خداوند بزرگ‌ سزای‌ آنان‌ را هم‌ در این‌ عالم‌ و هم‌ در عوالم‌ دیگر خواهد داد. «إنَّه‌ ولی النِّعَم‌ و بِیدِه‌ ملکوتُ کلِّ شی‌ ء ٍ».

    و با کمال‌ جِد و عجز از ملتهای‌ مسلمان‌ می‌خواهم‌ که‌ از ائمة‌ اطهار و فرهنگ‌ سیاسی‌، اجتماعی‌، اقتصادی‌، نظامی‌ این‌ بزرگ‌ راهنمایان‌ عالم‌ بشریت‌ به‌ طور شایسته‌ و به‌ جان‌ و دل‌ و جانفشانی‌ و نثار عزیزان‌ پیروی‌ کنند. از آن‌ جمله‌ دست‌ از فقه‌ سنتی‌ که‌ بیانگر مکتب‌ رسالت‌ و امامت‌ است‌ و ضامن‌ رشد و عظمت‌ ملتها است‌، چه‌ احکام‌ اولیه‌ و چه‌ ثانویه‌ که‌ هر دو مکتب‌ فقه‌ اسلامی‌ است‌، ذره‌ای‌ منحرف‌ نشوند و به‌ وسواس‌ خناسان‌ معاند با حق‌ و مذهب‌ گوش‌ فرا ندهند و بدانند قدمی‌ انحرافی‌، مقدمة‌ سقوط‌ مذهب‌ و احکام‌ اسلامی‌ و حکومت‌ عدل‌ الهی‌ است‌. و از آن‌ جمله‌ از نماز جمعه‌ و جماعت‌ که‌ بیانگر سیاسی‌ نماز است‌ هرگز غفلت‌ نکنند، که‌ این‌ نماز جمعه‌ از بزرگترین‌ عنایات‌ حق‌ تعالی‌ بر جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ است‌. و از آن‌ جمله‌ مراسم‌ عزاداری‌ ائمة‌ اطهار و بویژه‌ سید مظلومان‌ و سرور شهیدان‌، حضرت‌ ابی‌عبدالله الحسین‌ ـ صلوات‌ وافر الهی‌ و انبیا و ملائکة‌الله و صلحا بر روح‌ بزرگ‌ حماسی‌ او باد ـ هیچ‌گاه‌ غفلت‌ نکنند. و بدانند آنچه‌ دستور ائمه‌ ـ علیهم‌السلام‌ ـ برای‌ بزرگداشت‌ این‌ حماسة‌ تاریخی‌ اسلام‌ است‌ و آنچه‌ لعن‌ و نفرین‌ بر ستمگران‌ آل‌ بیت‌ است‌، تمام‌ فریاد قهرمانانة‌ ملت هااست‌ بر سردمداران‌ ستم‌پیشه‌ در طول‌ تاریخ‌ الی‌ الابد. و می‌دانید که‌ لعن‌ و نفرین‌ و فریاد از بیداد بنی‌امیه‌ لعنة‌الله علیهم‌ـ با آنکه‌ آنان‌ منقرض‌ و به‌ جهنم‌ رهسپار شده‌اند، فریاد بر سر ستمگران‌ جهان‌ و زنده‌ نگهداشتن‌ این‌ فریاد ستم‌شکن‌ است...




تاریخ : یکشنبه 90/9/13 | 4:40 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر

 

اشغال سفارت؛ این کجا و آن کجا؟!

 بعضی ها مثل اینکه خواسته و یا ناخواسته خوششان می آید؛ شبیه سازی کرده و بعضی اتفاقات دهه ی نخست انقلاب که بر اساس شرایط خاص انقلاب و واقعاً خود جوش پیش آمده بود را تکرار کرده و یک اتفاق بدلی و تصنعی را به نام خود ثبت کنند، حال با چه نیت و قصد و غرضی بماند! واقعاً چرا با گذشت سی و سه سال از انقلاب و تغییر شرایط و اقتدار و تثبیت نظام ج ا ا، اینگونه عمل می کنند؟

یا واقعاً نمی فهمند، یا در توهمند و یا مردم را چیز... حساب می کنند. بابا! درست حافظه تاریخی مردم ایران کم است و زود همه چیز را فراموش می کنند، ولی شکر خدا با وجود رسانه های ارتباط جمعی جهانی که بی شمارند و متنوع، با حافظه ی تاریخی قوی و به روز که در دسترس همه، حتی عشایر کوچ نشین قرار دارد، دیگر جای این کارها و این بازی ها مضحکه دار نیست! و...

سخنی از کارل مارکس نقل است که: «اتفاقات در تاریخ دوبار رخ می دهند، بار اول بصورت تراژدی [غم انگیز]، بار دوم بصورت کمدی [خنده دار]» مثل همین تسخیر سفارت خانه ها در تاریخ انقلاب ما، یعنی؛ یکی اشغال سفارت آمریکا در سال 1358 و دیگری همین چند روز پیش، اشغال سفارت انگلیس! اما آن کجا و این کجا! هر دو به خودی خود سیاه، ولی آن سیاهی کجا و این سیاهی کجا! «اشتراکی هست، اما این کجا ماند بدان!»

یکی از طنز نویسان چند تفاوت مهم میان اشغال سفارت آمریکا در سال 1358 و اشغال سفارت انگلیس در سال 1390 را بر شمرده که باز گویی آن خالی از لطف نیست:

1ـ در اشغال سفارت آمریکا در سال 1358 دانشجویان پیروخط امام می خواستند سه روز سفارت را اشغال کنند، اما 444 روز طول کشید و منجر به تغییر سیاست های ایران، یک جنگ و یک عمر گرفتاری شد، اما در اشغال سفارت انگلیس دانشجویان می خواستند سفارت را تا ابد اشغال کنند و از آن «موزه روباه پیر» را دائر کنند، اما 4 ساعت و 44 دقیقه بعد پلیس آنها را اخراج کرد و سفارت را به انگلیس تحویل داد.

2ـ از اشغال سفارت آمریکا در سال 1358 همه گروههای سیاسی موافق و مخالف حمایت کردند، جز دولت موقت که سقوط کرد، اما در اشغال سفارت انگلیس گروه کمی از دولتی ها و نمایندگان مجلس حمایت کردند، اما اکثر گروههای سیاسی موافق و مخالف حکومت مخالف کردند. حتی حاضر نشدند بیانیه ای صادر کنند.

3ـ در اشغال سفارت آمریکا در سال 1358 دولت سقوط کرد و بسیاری از اشغال کنندگان وارد دولت شدند، اما در اشغال سفارت انگلیس در سال 1390 اشغال کنندگان سقوط کردند و فعلاً وارد زندان شده اند.

4ـ در جریان اشغال سفارت آمریکا در سال 1358 دانشجویان 100 نفر بودند که توسط میلیونها نفر حمایت می شدند، اما در اشغال سفارت انگلیس در سال 1390 تعداد دانشجویان2000 نفر بودند که توسط صد نفر از مردم حمایت می شدند.

5ـ در اشغال سفارت آمریکا در سال 1358 دانشجویان پیرو خط امام نمی دانستند کارشان چه عواقب و نتایجی دارد وگرنه چنین کاری نمی کردند، اما در اشغال سفارت انگلیس چون فکر می کردند اقدام شان ممکن است عواقب خیلی بدی داشته باشد این کار را کردند.

6ـ در جریان اشغال سفارت آمریکا در سال 1358 تا سه ساعت بعد از این اقدام هنوز کسی نمی دانست چه اتفاقی رخ داده است، اما در اشغال سفارت انگلیس در سال 1390 از سه هفته قبل همه شهر می دانستند که چه ساعتی قرار است سفارت انگلیس اشغال شود و فارس نیوز از دو روز قبل خبرش را نوشته بود.

7ـ اشغال سفارت آمریکا در سال 1358 یک حرکت خودجوش دانشجویی بود که به زور می خواستند خودشان را به رهبری بچسبانند و عملاً هم امام را در عمل انجام شده قرار دادند، اما اشغال سفارت انگلیس در سال 1390 یک حرکت...

8ـ اشغال سفارت آمریکا در سال 1358 باعث سقوط یک دولت، وقوع یک جنگ هشت ساله و شکست دولت دموکرات آمریکا شد، اما اشغال سفارت انگلیس باعث دستگیری تعدادی دانشجو، سوختن چند پرچم، آتش زدن تعدادی عکس و شکستن چند در شد و در نهایت خداحافظی سفیر انگلیس!

با با از قدیم گفتند: «مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود.»!

منبع: کنج درون




تاریخ : یکشنبه 90/9/13 | 9:25 صبح | نویسنده : محمد رجایی | نظر

تلویزیون تاسوعا و عاشورا برفک پخش کند!

رئیس مرکز پاسخگویی یه سوالات دینی با اشاره به این که اگر تأکید بر شعور بیش از شور حسینی باشد عشق از بین می‌رود ، گفت: پخش برنامه‌ها و روضه‌های زیبا از کربلا و نجف از رسانه ملی در روزهای تاسوعا و عاشورا موجب خالی ماندن مساجد، تکیه ها و هیئتها می‌شود.

به گزارش «شیعه نیوز» ، حجت الاسلام سیدمحمد سادات منصوری رئیس مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی سازمان تبلیغات اسلامی در گفتگو با مهر در رابطه با ایجاد جذابیت در برنامه های محرم برای تبدیل شور حسینی به شعور اظهار داشت: اعتقاد دارم بهترین کار فرهنگی از سوی رسانه‌ای چون صدا و سیما، عدم پخش هیچگونه برنامه ای در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی است.

چرا که وقتی سخنرانیها و این روضه های زیبا از کربلا و نجف پخش می شود به جای این که مردم به هیئتها و مساجد دعوت شوند آنها را در خانه نگاه می داریم و به این ترتیب مساجد و هیئتها و خیابانها خلوت می شوند و این ضربه ای به عاشورا خواهد بود!

سادات منصوری گفت: واقعه محرم و عاشورا را اگر با بحثهای کلامی و فلسفی بیان کنیم برای مخاطب جذابیتی نخواهد داشت. در بحثهای عاشورا باید عشق و شور حسینی را به شدت تقویت کرد و در کنار آن راهنمایی را اضافه کرد. نه این که راهنمایی به حدی باشد که عشق و شور از بین برود.

رئیس مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی با اشاره به این که این مسئله دارای ظرافت خاصی است و همه باید به آن توجه کنند ، گفت: اگر مراسم محرم را به سخنرانی خشک تبدیل کنیم و به شور توجه نکنیم، اصل عاشورا را از دست خواهیم داد. در مسئله عاشورا عشق بسیار پررنگ است، باید از این عشق و احساسات استفاده کرد و مردم را به سمت خدا سوق داد.

وی تأکید کرد: مشکل اعتقادی در جامعه ما نیست، اصل مشکل اخلاقی است، در این مراسم اگر چند نکته اخلاقی به جا مطرح شود به شدت بر مردم تأثیرگذار خواهد بود. در این مسئله ظریف اگر بخواهیم بیش از حد دخالت کنیم و یا سنتها را جا به جا کنیم اصل مسئله از بین می رود و جبران کردن آن غیر ممکن می شود.

وی گفت: هر قدر مداحان و سخنرانان دانش بیشتری داشته باشند و هیئتها هرچه بیشتر از روحانیون عالم و دانشمند استفاده کنند بیشتر می توان مردم را با واقعیتهای عاشورا آشنا کرد اما با اکتفا به مسائل سطحی هیچ ارتقایی در شعور عزاداران حاصل نمی شود و آسیبها همچنان ادامه می یابد.


وی با اشاره به مسئله تحریفات عاشورایی و هشدار نسبت به عدم خواندن روضه های نادرست گفت:
این مسائل آکادمیک نباید در میان عوام الناس پخش شود، این مسائل باید به تدریج در کتابها اصلاح و به مداحان آموزش داده شود.




تاریخ : شنبه 90/9/12 | 2:55 عصر | نویسنده : محمدحسن عباسی | نظر

 

      مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه 78/8/5 در دورانی که تئوریسین ها و فیلسوفان! داخلی و خارجی برانداز و جنبش های نرم درحال تردد عریض و طویل خود به دانشگاه ها و مراکز علمی- فرهنگی بودند و مشغول تزریق تئوری های ضد دینی و بعضاً ضد انسانی خود در جان و روح جوانان بی گناه این ملت بودند و البته هم اکنون نیز هستند با اشاره به کلیاتی از هجوم این جریان اشاره دارند:
    ""...گفته می شود
«خودی»  و «غیر خودی» حالا خودی و غیر خودی داریم یا نداریم؟ اگر بخواهیم ملت را حساب کنیم نه، آحاد ملت همه خودیند اما جریانات سیاسی، بله، جریان خودی داریم جریان غیر خودی هم داریم خودی کیست؟ خودی آن است که دلش برای اسلام می تپد دلش برای انقلاب می تپد به امام ارادت دارد برای مردم به صورت حقیقی -نه ادعایی- احترام قایل است، غیر خودی کیست؟ غیر خودی کسی است که دستورش را از بیگانه می گیرد دلش برای بیگانه می تپد دلش برای برگشتن آمریکا می تپد ، غیر خودی آن کسی است که از اوایل انقلاب در فکر ایجاد رابطه دوستانه با آمریکا بود به امام اهانت می کرد اما برای آمریکا اظهار علاقه می کرد کسی به امام اهانت می کرد ناراحت نمی شد اما اگر کسی به دشمنان بیرون از مرز یا همدستان آنها اهانت می کرد ناراحت می شد.   
     این که بعضی از دلسوزان به برخی از مطبوعات گله دارند از این ناحیه است و الا هیچ کس با مطبوعات آزاد مخالفتی ندارد فلسفه این انقلاب آزادی است - آزادی بیان و آزادی فکر- اما طوری نباشد که حرف و خواست و تحلیل و جهت گیری دشمن را بر همه حرف های دیگر مقدم بکند آن را اصل و ملاک قرار بدهند کسی که با دشمن دوست شد دوست دیگر نمی تواند به او اعتماد کند. گروه های سیاسی و جریان های سیاسی با هم کنار بیایند و با هم کار کنند، بدبینی، تهمت، اهانت به یکدیگر و قهر از یکدیگر نداشته باشند حالا می گویند که اختلاف مذاق سیاسی داریم بنده خیلی نمی دانم که آنها واقعا چه قدر مبنایی با هم اختلاف سیاسی دارند به فرض اگر در زمینه های اقتصادی و سیاسی با هم اختلافی دارند - اگر اختلافشان فقط اختلاف عاطفی نیست - خیلی خوب در دایره آن اختلافات با هم رقابت کنند حرفی نیست اما این رقابت ها را به خصومت به دشمنی و به کینه ورزی در مقابل هم نکشانند ببینید که دشمن اینجا ایستاده است ببینید که دشمن منتظر فرصت است ببینید که روی جنگ جناح ها با یکدیگر محاسبه می کند
.""

بعداً توضیحاتی در مورد




تاریخ : پنج شنبه 90/9/10 | 7:45 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر

 

غیبت از واجب ترینِ واجبات است!

«اگر من تحقیق کردم و قرائن قطعی به‌دست آوردم که این آدمی است که کارش برای اسلام ضرر دارد، اما دیگران به این مسأله توجه ندارند و به او حسن ظن دارند، وظیفه من در اینجا چیست؟ در این موارد تا زمانی که مسأله مربوط به شخص خودش است، من حق ندارم اسرارش را فاش و گناهانش را علنی کنم اما اگر بناست گناه او به اسلام ضربه بزند، آیا باید سکوت کنم چون که غیبت حرام است؟ آیا باید آبرویش را حفظ کرد؟ در اینجا این حرف پذیرفته نیست. ما باید اسلام را حفظ کنیم. در اینجا غیبت از واجب‌ترین واجبات است. باید این دشمن اسلام را به مردم معرفی کرد. چرا که مسائل شخصی مطرح نیست، بلکه مصالح اسلام مطرح است. اینجا اگر کسی بگوید که غیبت نکنید، چون حرام است، در واقع فریب کاری می‌کند.» آیت الله مصباح یزدی

جملات بالا، عین فرمایشات آیت الله مصباح یزدی است که چند روز پیش بیان شده. بالاخره هر کسی؛ کند بی پرده روزی مضمرش را / در آخر / بچشم خویش بیند جوهرش را!

 بالطبع وقتی ایشان آزادند برداشت خود نسبت به احکام اسلام را ابراز نمایند و اینگونه بی محابا نظر و حکم صادر کنند، دیگران نیز مختارند که برداشت و تفسیر خود را بیان نمایند. کم نیستند علما و آیات و مراجع دینی و مذهبی که در سطح ایشان باشند و نظر بر خلاف ایشان داشته باشند. از طرفی انتظار نیست که همه مثل ایشان بیندیشند و نظر دهند. ممکن است یکی دیگر از بزرگانِ اهل علم، برداشتش این باشد که؛ نظرات و دیدگاهها و اعمال و رفتار و کردار جناب مصباح، بویژه در بعد سیاسی و اجتماعی و حمایت های بی دریغ ایشان در گذشته از... موجب ضربه و لطمه به اسلام و انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و کشور شده است، پس غیبت و... آقای مصباح حلال و آزاد است! بردن آبرو و حیثیت ایشان نه فقط خطا و گناه نیست و عقابی ندارد بلکه عین صواب است و ثواب هم دارد! و موجب خشنودی خدا و پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت!

حال عده ای غافل و ناآگاهِ از عوام، یا حتی افراد فرصت طلب جامعه به اسم پیروی و طرفداری از هر کدام از این بزرگان، پاشنه ها را وَر کشیده و کار و زندگی را تعطیل کرده و مهیای کسب توشه ی دنیا و آخرت شوند! چه پیش خواهد آمد؟ چه بلایی سر مردم و کشور و دین و مذهب خواهد آمد؟ چه کسی پاسخ گوی عواقب و نتایج این تفاسیر و برداشت های شخصی خواهد بود؟ این است مکارم اخلاق؟ دین و مذهبی که به این راحتی و آسانی مجوز غیبت و تهمت و افترا و... دهد [که قطعاً اینگونه نیست] می تواند دین کامل و ناجی و ... باشد و بشر را به سر منزل مقصود برساند؟ حاشا و کلا!

در نهایت می توان گفت:

در کف نفس و هوا و دیو اسیر افتاده‌ایم          تا بلذات جهان بیجا نظر افکنده‌ایم

بهر تعظیم خسان و اعتبار ابلهان           خویشتن را چون گدایان دربدر افکنده‌ایم

راه دوزخ پیش داریم و بسرعت میرویم          بی محابا خویشتن را در خطر افکنده‌ایم

راه جنت را بما بنموده حق با صد دلیل          از ضلالت خویش را ما در سقر افکنده‌ایم

سوی ما از یار ما با آنکه می‌آید خبر          ما درین ره خویشتن را بی‌خبر افکنده‌ایم

دوست را با ما نظرها هست پیدا و نهان          ما چو کوران آن نظرها از نظر افکنده‌ایم

جان ما را تیر باران حوادث کرد چرخ          ما به پیش تیر بارانش سپر افکنده‌ایم

تا نپنداری که ما اینراه را خود میرویم          پیش چوگان قضا چون گوی سر افکنده‌ایم

جان شد این تن وعده?‌ دیدار جانان تا شنید          چشم شد در گوش تا ما این خبر افکنده‌ایم

حرف او بشنیده دل هر جا که گوشی داده‌ایم          روی او دیده است جان هر جا نظر افکنده‌ایم

تا بکی در عرض ره خواهیم گشتن عمر شد          بهر کاری فیض خود را در سفر افکنده‌ایم

از وبلاگ «کنج درون»




تاریخ : پنج شنبه 90/9/10 | 5:15 عصر | نویسنده : محمد رجایی | نظر

تفاوت های فردی موجود در انسان ها باعث شده تا ادیان، علوم و دیدگاه های گوناگونی که به نوعی با انسان مرتبط هستند - به فراخور موضوع مطالعات و به اقتضای حوزه ی کار و اندیشه ی خود- نگاه خاصی به انسان داشته و آن را به گروه های مختلف تقسیم نمایند که این تقسم بندی می تواند به عنوان کد شناسایی برای مطالعات ورفتارهای شان محسوب گردد. یکی ازاین نگاه های رایج - وبه تعبیری رایج ترین نگاه - به انسان نگاه ایدئولوژیکی و دینی است. انسان ها درنگاه دینی - با توجه به نوع اعتقادات و میزان پایبندی شان به شعائر آن - به گروه هایی مانند «این جهانی و آن جهانی»، «مادی ومعنوی»، «الهی و غیرالهی» و یا «مؤمن و کافر» تقسیم می شوند.

هر تقسیم بندی – مخصوصاً تقسیماتی که برپایه ی اعتقادات دینی رخ می نماید- منشأ اختلاف و به دنبال آن رفتارهای خصمانه است. نمونه ی بارز این اختلافات – که در بسیاری از موارد منجر به درگیری های خونین هم شده است- بیشتر درکشورهای اسلامی به چشم می خورد و هر روز عده ی زیادی را به قربانگاه تعصبات فرقه ای می کشاند. هرچند این تقسیمات در دنیای یهودیت و مسیحیت هم وجود دارد، اما نگاه پلورالیستی آن ها به دین و مذهب باعث شده تا تفاهم و همزیستی مسالمت آمیز- و در نتیجه آسایش و امنیت- در بین آن ها حاکم گردد.

خوانندگان خردمند خود می دانند که هرچه این تقسیم بندی ها بیشتر و متنوع تر باشد، دایره ی شمول تنگ تر و دامنه ی اختلافات فراخ تر خواهد بود.

چنان که دربالا آمد هرعلم، ایدئولوژی و مکتبی - به تناسب نوع دیدگاه و حوزه ی مطالعات خود- انسان هارا به گروه های گوناگون تقسیم می کند. طبیعتاً افراد، تشکیلات ویا حکومت هایی که تابع ایدئولوژی یا دیدگاه خاصی هسنتد، بایداز تقسیم بندی خاص آن دیدگاه پیروی نمایند و شخص یا جریانی که خود را پیرو دیدگاه یا ایدئولوژی خاص دانسته اما از اصول و آموزه های آن تبعیت ننماید، موضوع پیرو بودن او محل شبهه و اشکال است. هرچند این مطلب یک اصل است اما گاهی استثنائاتی هم از آن برمی خیزد. یکی از این استثنائات حکومت جمهوری اسلامی ایران است. این حکومت – علیرغم موصوف و متصف نمودن خودبه دین- ترجیح می دهد در برخورد با رعیت، از تقسیم بندی های خاص خود استفاده نماید. تقسیماتی مانند «خودی و غیر خودی»، «ولایی و غیر ولایی»، «مایی و شمایی»، «شیعه و سنی»، «زن ومرد» «این جناحی و آن جناحی» و ...

بی شک این تقسیم بندی ها، هم حکومت را از وصف دینی و هم افراد جامعه را بسیار بیشتر از تقسیم بندی های ایدئولوژیکی، از دایره ی شمول اسلامی و ایرانی بودن خارج می کند. عوارضی که این تقسیم بندی به دنبال داشته و تا کنون به شکل مرحله ای بروز نموده و از این پس هم می نماید عبارت است از :

1-     کاسته شدن افراد در دایره ی شمول

2-     افزایش افراد خارج از این دایره

3-     شدید شدن تضاد بین افراد داخل و خارج از این دایره

4-     جذب شدن افراد خارج شده از این دایره در گروه های مخالف

5-     تضعیف خود و تقویت مخالف

6-     شکست و اضمحلال

پرسش هایی که می شود از قائلین و عاملین این گونه تقسیمات و تنگناهای نهادینه شده پرسید این است که:

-    آیا نمی شود کسی، مثلاً ولایت فقیه را- عقلاً و منطقاً ونه از روی عناد و لجاج- قبول نداشته باشد؛ اما نسبت به کشور، مردم، خدا و دین خود متعهد و ملتزم بوده و بتواند زندگی، دانش و تخصص خود را در اختیار پیشرفت و اعتلای این کشور قراردهد؟

-    چرا باید افراد نخبه وزبده ی جامعه و نیروهای متخصص یک حزب مخالف- علیرغم التزام عملی به ولایت فقیه، قانون اساسی وارزش های انقلاب- سال های سال گوشه ی عزلت بگزینند و پرنده ی آمال خود را بربام خدمت به میهن نبینند؛ اما یک حزب حاکم و به ظاهر متعهد و ملتزم به ارزش ها و آرمان ها- با هرشرایط کاری، اعتقادی، علمی ومدیریتی- باید تا ابد میداندار پهنه ی قدرت باشد؟ ... و چراهای دیگرکه سرایش مثنوی غمناکش از هفتاد هزار من کاغذ هم فزون ترخواهد شد و ازحوصله ی این بحث برون.

کوتاه سخن و نکته ی آخر این که در جایی که «دین» ما را به تفاهم برسر مشترکاتی چون اعتقادبه خدا، نبوت و معاد تشویق نموده ویا تمسک به «ملیّت» می تواند چون چتری بزرگ، همه ی گرایش ها را در کنارهم گرد آورد؛ ایجاد این تقسیم بندی ها در مردم و پدید آوردن چنین شکاف های هولناکی در میان وحدت و انسجام جامعه نشانه ی چیست و چگونه با شعار «وحدت کلمه» قابل جمع است؟ مطمئناً هرچه هست، بوی خوش شناخت وپایبندی به دین، وسعت فکر، مدیریت صحیح، گشادگی سینه، اندیشه ی پویا، مردمداری، قانونمداری، مردمسالاری و ... ازآن استشمام نمی شود.

(26/7/90)




تاریخ : پنج شنبه 90/9/10 | 11:6 صبح | نویسنده : سیدحسن حسینی | نظر

خادمان اجتماع




تاریخ : دوشنبه 90/9/7 | 11:58 صبح | نویسنده : حمید فاضل | نظر

     قل قل مرگ

ازقرن 16میلا دی به بعد تصور نادرست درطریقه سالم وایمن مصرف تنباکو، موجب شکل گیری استفاده تنباکوبا قلیان گردید.

زمانی که حکیمی به نام ابوا لفتح، پیشنهاد کردکه دود  ابتدا ازمحفظه ای آبی بگذرد تا به شکل بی ضرر در آید واین عقیده به منظور پیشگیری ازعوارض تنباکو انگیزه وهدف خوبی را دنبال می کرد.

استفاده یک تا دوبار قلیان در روز، حتی به مدت کوتاه نیز می تواند فرد رامعتاد به قلیان نماید،به خصوص رواج استفاده از ترکیبات طعم داربا غلظت بالابه همراه تنبا کو،برجذابیت کاذب آن افزوده است، واین اسانسهای افزوده شده علاوه برتحریک دستگاه تنفس موجب ایجاد مشکلات آلرژیک ورنیت طولانی مدت در فرد خواهد شد.

مصرف هروعده قلیان برابریک پاکت سیگار بوده، به صورتی که مصرف یک نخ سیگار بین 500 سی سی تا یک لیتردود تولید، اما استفاده یکبار قلیان 10تا20لیتر دود تولید خواهد کرد.

دود استنشاق شده ازقلیان نه تنها همه ی مضرات دود سیگاررا دارد بلکه مونوکسید کربن بیشتری نیز تولید،وبعلت همراه شدن با رطوبت تاثیرات عمیق وپایدارتری بر مخاط دهان، حنجره، نای وبرونشها خواهد گذاشت.

عوارض مصرف تنبا کوشامل

1-عوارض خوش خیم: مانند زخمهای گوارشی،رفلاکس، بیماریهای قلبی وعروقی،بیماریهای تنفسی (آسم،آمفیزم،برونشیت،برونشیولیت...)،آثارسوء بر جنیین در دوران حاملگی درمادرانی که مصرف تنبا کو دارند(سندرم تنبا کو - جنین)،عوارض پوستی،عوارض دندان واعصاب وروان ...

2-عوارض بدخیم : مانند سرطانها (لب، دهان، حنجره، ریه، معده ولوزالمعده، کبد وروده ها).

3-مصرف اشتراکی قلیان می تواند منجر به افزایش ابتلا به بیماریهای میکروبی(پنوموکوک،سل...) ویروسی(آنفلوآنزا،هرپس وهپاتیت...)گردد.

برخلاف تصوروباور عمومی ضرر قلیان نه تنها از سیگار کمتر نبوده بلکه عوارض جسمی وروانی آن بیشتر،متنوع تروعمیق ترخواهد بود.

متاسفانه بعضی باورهای غلط درجامعه وتسامح مراکزتصمیم گیرنده درامر بهداشت وسلامت وآموزش وپرورش،باعث افزایش شیوع مصرف قلیان به خصوص درجوانان ونوجوانان گردیده است.  




تاریخ : جمعه 90/9/4 | 8:15 عصر | نویسنده : دکتر سیدحسین حسینی | نظر

 بابای بد!

از میان جمعیتی که گریه‌کنان شاهد اجرای تعزیه‌اند رد می‌شود. عروسک و قمقمه‌اش را محکم زیر بغل می‌گیرد.
شمر، با هیبتی خشن، همان‌طور که دور امام حسین علیه السلام می‌چرخد و نعره می‌زند، با گوشه‌ چشم دخترک را می‌پاید.
 دخترک با قدم‌های کوچکش از پله‌های سکوی تعزیه بالا می‌رود. از مقابل شمر می‌گذرد. مقابل امام حسین(علیه السلام) می‌ایستد و به لب‌های سفید شده‌اش زل می‌زند.
قمقمه را که آب تویش قلپ قلپ صدا می‌دهد، مقابل او می‌گیرد...
شمشیر از دست شمر می‌افتد و رجز خوانی‌اش قطع می‌شود...
دخترک می‌گوید: «بخور، مالِ تو آوردم» و بر می‌گردد. رو به روی شمر که حالا بر زمین زانو زده است، می‌ایستد. مردمک‌های دخترک زیر لایه‌ براق اشک می‌لرزد. توی چشم‌های شمر نگاه می‌کند و با بغض می‌گوید: «بابای بد!»
نگاه شمر از چانه‌ی لرزان دخترک می‌گذرد و روی زمین می‌ماند. او نمی‌بیند که دخترک چگونه با غیظ از پله‌های سکو پایین می‌رود...

(با پوزش از بار منفی رفتار نامناسب فرزند نسبت به پدر. الگو گیری نشود!)

منبع: "سقّا"




تاریخ : پنج شنبه 90/9/3 | 9:52 صبح | نویسنده : محمدحسن عباسی | نظر