سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ادامه در وبلاگ «کنج درون»: پیوند




تاریخ : شنبه 89/12/14 | 8:14 صبح | نویسنده : محمد رجایی | نظر

...
4  ساله که بودم فکر می کردم پدرم هر کاری رو می تونه انجام بده.

5  ساله که بودم فکر می کردم پدرم خیلی چیزها رو می دونه.

6  ساله که بودم فکر می کردم پدرم از همه پدرها باهوشتره.

8  ساله که شدم ، گفتم پدرم همه چیز رو هم نمی دونه.

10  ساله که شدم با خودم گفتم ! اون موقع ها که پدرم بچه بود همه چیز با حالا کاملاً فرق داشت.

12 ساله که شدم گفتم ! خب طبیعیه ، پدر هیچی در این مورد نمی دونه .... دیگه پیرتر از اونه که بچگی هاش یادش بیاد.

14 ساله که بودم گفتم : زیاد حرف های پدرمو تحویل نگیرم اون خیلی اُمله.

16 ساله که شدم دیدم خیلی نصیحت می کنه گفتم باز اون گوش مفتی گیر اُورده.

18 ساله که شدم . وای خدای من باز گیر داده به رفتار و گفتار و لباس پوشیدنم همین طور بیخودی به آدم گیر می ده عجب روزگاریه .

21 ساله که بودم پناه بر خدا بابا به طرز مأیوس کننده ای از رده خارجه .
...

25 ساله که شدم دیدم که باید ازش بپرسم ، زیرا پدر چیزهای کمی درباره این موضوع می دونه زیاد با این قضیه سروکار داشته .

30 ساله بودم به خودم گفتم بد نیست از پدر بپرسم نظرش درباره این موضوع چیه هرچی باشه چند تا پیراهن از ما بیشتر پاره کرده و خیلی تجربه داره .

40 ساله که شدم مونده بودم پدر چطوری از پس این همه کارها و مشکلات بر میاد ؟ چقدر عاقله ، چقدر فهمیده است، چقدر تجربه داره.

50  ساله که شدم ...
حاضر بودم همه چیز رو بدم که پدر برگرده تا من بتونم باهاش درباره همه چیز حرف بزنم !
اما افسوس که قدرشو ندونستم ......   خیلی چیزها می شد ازش یاد گرفت.




تاریخ : پنج شنبه 89/12/12 | 2:9 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر

    "تالاسمی" نوعی کم­خونی ارثی است که ژنهای آن از طریق والدین به فرزندان منتقل می شود. "تالاس" به معنی دریا و "میا" به معنی خون می باشد. این بیماری ابتدا نزد مردم کنار دریای مدیترانه شناسایی شد که کم خونی مدیترانه ای نام گرفت. شیوع این بیماری در برخی مناطق بیشتر است وکشور ما در مسیر کمربند تالاسمی قرار دارد.

تالاسمی به دو گروه بتا تالاسمی وآلفا تالاسمی تقسیم می شود.نوع بتا شایعتر از آلفاست و خود به سه گروه تقسیم می شود:

1.تالاسمی ماژور(شدید): در این افراد یک ژن معیوب از مادر و یک ژن معیوب از پدر به فرزند منتقل می شود. این افراد از 4 تا 5 ماهگی دچار علائم رنگ پریدگی، بی قراری، بی خوابی، تغذیه بد و تپش قلب و تنگی نفس، بزرگی کبد و طحال بروز می کند. در ایران حدود 30000 مبتلا به این نوع تالاسمی داریم که البته بعد از دهه 70 با توجه به انجام آزمایش قبل از ازدواج و مشاوره، سرعت رشد این آمار کاهش داشته است. این بیماران حتی با درمان های بسیار خسته کننده و گران قیمت امروزی، باز مشکلات زیادی دارند و طول عمرشان کوتاه تر از معمول است.

2.تالاسمی مینور(خفیف): این گروه بیمار تلقی نشده و تنها یک ژن معیوب را دریافت نموده اند. یک کم خونی خفیف که درمان خاصی ندارد و تبدیل به نوع شدید هم نمی شود. این افراد ناقل یک ژن تالاسمی هستند و در ازدواج باید مراقب باشند.

3.تالاسمی بینابینی( Inter mediat    ): علائم خفیف تر از ماژور و شدیدتر از مینور است و از شش ماهگی تا دوسالگی بروز می کند. این افراد معمولا نیاز به تزریق خون ندارند ولی باید به طور دائم تحت نظر و کنترل باشند.

باتوجه به خطرات شدید تالاسمی ماژور و درمان بسیار سخت آن، تا جایی که حتی پیوند استخوان هم تنها در شرایط خاصی قابل انجام است؛ لذا روش های پیشگیرانه بهترین توصیه می باشند:

الف:شناسایی ناقلین بتا تالاسمی وممانعت از ازدواج دوناقل که بهترین راه پیشگیری از ابتدا می باشد.

ب:خودداری زوجین ناقل از بچه دار شدن ودرصورت امکان انتخاب فرزندخوانده که یک راه حل مناسب می تواندباشد.

ج:استفاده از مهندسی ژنتیک در درمان جنین مبتلا به تالاسمی ماژور در داخل رحم.

د:تشخیص پیش از تولد وپایان دادن به حاملگی.

در ازدواج دو ناقل شانس تولد فرزند تالاسمی ماژور 25درصد، فرزند سالم 25درصد و فرزند مینور 50درصد می باشد. با توجه به احتمال بالای ابتلا،دقت در انتخاب زوج سالم بسیار ضروری است.

یک نکته اخلاقی وپیشگیرانه: قبل از شناخت کامل وبررسی این مساله حتی المقدور شیدای سینه چاک نشوید وعشق پایدار وسالم را بعداز انتخاب همسر تجربه نمایید!




تاریخ : چهارشنبه 89/12/11 | 11:11 عصر | نویسنده : دکتر سیدحسین حسینی | نظر

برای ما، نسل اول و دوم انقلاب که قیام یکپارچه مردم ایران برعلیه دیکتاتور وقت، محمدرضا پهلوی، شاه ایران را درک کرده و تظاهرات و راهپیمائی های میلیونی سال های نخست انقلاب را به یاد داریم. و شعارهای آن دوران که بعضاً با گذشت بیش از سه دهه هنوز ادامه دارد و در مراسمات رسمی و ملی تکرار می شود، در ذهنمان هست و فراموش نمی شود، این پرسش پیش می آید که؛ چرا عمده شعار های ما در انقلاب و پس از انقلاب، چه بر علیه دشمنان و مخالفان داخلی و چه خارجی، با پیشوند یا پسوند«مرگ بر» بوده و هست؟ این چه شعاری است که سالهاست از دهان و زبان نیفتاده و همیشه ساری و جاریست؟ ادامه مطلب




تاریخ : سه شنبه 89/12/10 | 1:38 عصر | نویسنده : محمد رجایی | نظر

     اروپا یا در واقع تمدن غرب پس از انهدام روم بوسیله اقوام وحشی غرب اروپا چون گوت ها و وانداها و وایگینگ ها و یونانی ها(بله یونانی ها) به چنان سقوط علمی دچار شدند که در طی هزار سال (قبل از سال1200 میلادی) تنها کشف مهم آنها ساخت نوع تازه ای از یراق گردن اسب بود که امکان می داد یک خیش را بکشد (نقل از کتابThe Early middle Ages نوشتهcorrick jamesa) اما همین اروپایی پس از دسترسی به منابع علمی کشورهای اسلامی از طریق اندلس و نیمه جنوبی ایتالیا و فرانسه که در دست مسلمانان بود به چنان گنجینه ای از علوم دست یافت که پس از توقف تمدن اسلامی و با ترجمه آثار دانشمندان اسلامی به جهش علمی سریعی دست پیدا کرد که موجب شد بعضی از دانشمندان آنها یا در واقع مترجمین آنها خود را در جایگاه خدایان ببینند. ...
     بیشتر دانشمندان معروف و غیرمعروف اروپا چون بیکن، کنستاتین، کپلر، نیوتن، کوپرنیک، تیکوبراهه، گالیله و لئوناردوداوینچی و دانته و... کسانی بودنند که فقط کتاب های دانشمندان اسلامی را ترجمه کرده و اسلامیات و شرقیات آنها را حذف می کردند و با اضافه کردن بعضی از مطالب کم اهمیت آنها را به نام خود در جامعه غرب جا می زدنند، یکی از معروف ترین این پیامبران دروغین «نیوتن» می باشد.
     کشف قانون جاذبه عمومی که منسوب به نیوتن است چنان معروف می باشد که لازم به توضیح نمی باشد این کشف به قدری در دنیای غرب مهم است که کیسینجر سیاستمدار و استاد تاریخ و از چهره های شاخص سیاست خارجی آمریکا در عصر معاصر کشف نیوتن را مبدأ تاریخ قرار دارد و تاریخ جهان را به دو قسمت قبل از کشف نیوتن و بعد از کشف نیوتن تقسیم کرده است.
    اما آنچه مسلم است این کشفیات نه از نیوتن و نه از هیچ دانشمند غربی دیگری می باشد چون که این قوانین بصورت مکرر در نوشته های دانشمندان اسلامی از جمله ابن سینا، ، امام فخررازی و هبةالله بغدادی بیان شده است، قرینه دیگری که ثابت می کند کشفیات منسوب به نیوتن از دانشمندان مسلمان می باشد علاقه شدید ویلیام ویستون دانشمند بزرگ فیزیک و ریاضیات و جانشین نیوتن در کمبریج به اسلام می باشد ایشان به علت علاقه ای که به دانشمندان اسلامی داشت در سال 1709 میلادی از دانشگاه کمبریج اخراج شد (نقل از کتاب شرق شناسی نوشته ادوارد سعید ترجمه دکتر عبدالرحیم گواهی چاپ دفتر نشرفرهنگ اسلامی).
    آقای ارنست دوچسن پزشک فرانسوی (Ernest Duchesne میلادی 1874-1912 ) 50 سال قبل از فلمینگ خواص پنی سیلین را در مقالات زیادی در اروپا انتشار داد اما شما با کمال تعجب می بینید که کشف پنی سیلین به فلمینگ نسبت داده می شود این تناقص شدید به خاطر چیست جواب آن بسیار ساده است، این دانشمند اخلاق گرا آنقدر انصاف داشت که بگوید این کشف را از مسلمانان آموخته است.
     قانون اول
    جسم در حال سکون یا حرکت در خط مستقیم می باشد و تا نیرویی به آن وارد نشود حالتش تغییر نمی کند ابن سینا در کتاب «الاشارات و التبنیهات» می گوید:
    «انک لتعلم الجسم اذا خلی و طباعه ولم یعرض له من الخارج تأثیر غریب لم یکن له بد من موضع معین و شکل معین من طباعه مبداء استیجاب ذلک».
    «همانگونه که می دانید هر جسم در طبع و حالت خاصی می باشد و از این حالت خارج نمی شود مگر اینکه یک عامل خارجی برروی آن تأثیر بگذارد»...
    قانون دوم
    سرعت هر جسمی در هنگام حرکتش با آن قدرتی که روی آن مؤثر است متناسب است.
    امام فخرالدین رازی در کتاب المباحث المشرقیه می گوید: «فان الجسمین لو اختلفا فی قبول الحرکة لم یکن ذلک الاختلاف سبب المتحرک، بل بسبب اختلاف حال القوه المحرکة فان القوه فی الجسم الاکبر، اکثر ممافی الاصغر فهو موجود فی اکبر مع زیادة»
«اختلاف حرکت در دو جسم به دلیل خود شی نیست بلکه به علت مقدار نیروی است که بر آنها وارد می شود مقدار انرژی جسم بزرگ در حال حرکت نسبت به جسم کوچکتر بیشتر است به دلیل اینکه جسم کوچک در جسم برزگ هم وجود دارد و آنچه در کوچکتر وجود دارد به مقدار بیشتر در جسم بزرگتر وجود دارد...
     قانون سوم
     هر عملی عکسی العملی به دنبال دارد که مخالف آن و مساوی آن است.
     ابن برکات هبةالله بغدادی در کتاب «المعبر فی الحکمة» می نویسد:«این الحلقه المتحاذبة بین المصارعین لکل واحد مین المتجاذبین فی جذبها و قوه مقاومة لقوة الاخر ولیس اذا غلب احدهما فجذبها نحوه تکون قد خلت من قوة جذ الاخر، بل تلک القوه موجوده مقهوره و لولاه ها لما احتاج الاخر الی کل ذلک الجذب» و امام فخر رازی در کتاب المباحث المشرقیه می نویسد: «الحلقة التی یجزبها جاذبان متساویان حتی وقفت فی الوسط لاشک ان کل واحد منها فعل فیها فعلاً معوقا بفعل الاخر».
     شاید برای شما عجیب باشد ولی برق و باطری از دو هزار سال پیش در ایران وجود داشته و دانشمندان ایرانی و مسلمان با خاصیتهای شیمیائی و الکتریکی برق کاملاً آشنا بوده اند.
     امام فخرالدین رازی در کتاب هایش به بسیاری از مسائل علمی که بعداً نیوتن و کالیله و دیگران از او اقتباس نموده اند اشاره کرده است حتی امام فخرالدین رازی در مورد خاصیت موجی بودن نور اشاره کرده است همان موضعی که بعداً شخصی به نام پلانک در غرب به آن اشاره می کند.
     تمام قوانی و کشفیاتی که کپلر- کوپرنیکوس وتیکو براهه و ... کرده اند از آثار دانشمندان اسلامی همچون ابومعشر بلخی و البتانی، ابن هیثم اهوازی، ابوریحان بیرونی و... می باشد.
    -ژوزف ماک کاپ:خیلی ها گمان می بردند در اواخر قرون وسطی سایر قسمت های اروپا ترقیاتی در باره مناظر و مرایا و اختراع ذره بین نموده اند و مخصوصاً در کتب و عملیات راجر بیکن یافت می شود ؛ ولی امروز ثابت شده در این قسمت هم از مسلمین پیشتر نرفته اند زیرا که راجرز بیکن تمام مطالب را از فیزیکدان نامی اسلامی ( الهزن ) حسن بن الهیثم بدست آورد.
     چنانچه آقای دیوید سی. لیندبرگ در کتاب سرآغاز علم در غرب می نویسد:
      «این واقعیت که هنوز در قرن شانزدهم و هفدهم دانشمندان از جمله کوپرنیکوس و کپلر از البتانی نقل قول و بدو استشهاد می کرده اند دلیل بر کیفیت و اهمیت آثار نجومی اوست «همچنین آقای لویس ویلیام هلزی هال در کتاب تاریخ و فلسفه علم ترجمه عبدالحسین آذرنگ صفحه 141 می نویسد: «ارزقای در سده 11میلادی گفت سیارگان در مدار بیضی حرکت می کنند، رصد به صورت منظم ادامه یافت و روشهای آن ها به تدریج پیشرفت کرد اخترشناسان اسلامی برای دقتی که داشتند سزاوار احترام بسیارند. برای مثال لاپلاس اخترشناس قرن 18 میلادی از چند رصدی که مسلمین در سده 11 میلادی انجام داده بودند در کتاب بیان منظومه جهان استفاده کرد».
    آنچه آلبرت کبیر دارد (یکی از بزرگترین دانشمندان پیشتاز در اروپا که به لقب کبیر از او یاد می کنند) همه از ابن سینا می باشد در واقع او شارح آثار ابن سینا در فلسفه و طبیعیات بوده است.
     چنانچه آقای دیوید. سی. لیندبرگ به صورت محترمانه ای به این مسئله اعتراف می کند و می گوید«آلبرت کبیر به شدت به ابن سینا متکی بود» وابستگی آلبرت کبیر به نوشته های ابن سینا به حدی بود که حتی توصیف ابن سینا از جفتگیری کبکها را با اضافه کردن بعضی از مشاهدات شخصی در کتاب هایش می نویسد.
     خانم دکتر ریکرید هونکه در کتاب فرهنگ اسلام در اروپا می نویسد اولین کسی که متوجه شد خورشید مرکز منظومه شمس می باشد ابوالسعید سجزی ستاره شناسی معرف سیستانی می باشد او در مکاتباتی که با ابوریحان بیرونی داشند این نکته را ثابت می کند و حتی برای ابوریحان بیرونی اسطرلابی می سازد که برمبنای مرکزیت خورشید طرح ریزی شده بود.
     کلاً مسلمین در آستانه فتح فضا بوده اند زیر در قرن 13 میلادی حسن الرماح مهندس سوری اولین موشک و راکت و توربید را به جهان معرفی می کند و مسلمین دست به ساخت موش کهای بسیار بزرگ می زنند مسلمین تمام اطلاعات و لوازم لازم برای فتح فضا را داشته اند ولی تمدن وحشی و مخرب اروپا نگذاشت این نکته ای است که بسیاری از دانشمندان غربی به آن معترف هستند تاریخ شاهد است که اروپا تحت رهبری پاپ ها تنها و تنها با مسلمین به دلیل مذهب شان طی 5 قرن جنگیدند و پس از اینکه در جبهه های نظامی موفق به شکست آنها نشدند تمام ثروت و توان خود را در فاسد کردن مسلمین مخصوصاً خواص نمودند به خوبی در این وقایع ردپای صهیونیست مشخص است .. چنانچه آقای ت. و . آرنولد معتقد است که: «شکست اعراب بوسیله ارتش غیرمتمدن فرانک ها به سرکردگی چارلز مارتل(یکی از قهرمانان بزرگ اروپا) در قرن هشتم میلادی سبب شد که تمدن و فرهنگ تا هشت قرن بعد به اروپا راه نیابد و اروپائیان وحشی را مدتها از تمدن محروم نموده و وصول تمدن را به اروپا برای قرن ها به تأخیر انداخت»
     همچنین آقای ژوزف مک کیب در کتاب«تمدن مسلمانان در اسپانیا» می نویسد:
     «هیچ معلمی در هیچ دانشگاه و مدرسه ای جرئت آنرا ندارد که این حقیقت را که اسلام پیشرفته ترین تمدن های جهان بوده و (نیز جرئت آنرا ندارد که بگوید) چارلز مارتل و لشکریانش که جلوی پیشرفت مسلمانان را گرفتند مردمی غیرمتمدن دوره گرد و دشمن علم و صنعت بوده اند و نیز جرئت ندارد که بگوید اگر مسلمانان موفق به فتح اروپا شده بودند ما امروز لااقل پنج قرن پیشرفته تر از آن بودیم که اکنون هستیم. هیچ انسانی نمی تواند ارزش خون ها، اشک ها، فقر و بی عدالتی را که پیروزی درخشان چارلزمارتل در جلگه های بین تور و یوئینتر نصیب اروپائیان ساخت حساب کند»
     وی در کتاب دیگرش بنام «رنساس، بیداری اروپا» می نویسد:
     «ثانیاً انگیزه بسیار نیرومندی برای بیداری وجود داشت که بندرت نویسنده ای آنرا مورد تقدیر و تصدیق قرار داده است و آن تمدن مسلمانان بود که به شدت مردم اروپا را به رنسانس تشویق و تحریک نمود.
حقیقتی را که دانته با افتخار در مورد ابوعلی سینا و ابن رشد ذکر می کند موجب شد که بعضی از مورخین در پاورقی آثار خود بنویسند که بله در اسپانیا هم تمدنی وجود داشته است. اما بنظر می رسد که فقط تعداد کمی از مردم از این حقیقت با خبر باشند که دانته همه نامهای فلاسفه و دانشمندان یونان نظیر هرمو، طالس، زنون، اقلیدس، افلاطون، گالن و هیپوکرات را از مسلمانان به قرض گرفته است. هیچ کس در زمان او در ایتالیا کتابهای یونانی را نمی شناخت فلاسفه شکاک در فلورانس که دانته ابتدا از اعضای آن گروه بود و تأثیرشان بر او سال های زیادی باقی مانده فرهنگشان را مدیون مسلمانان ایتالیائی جنوبی و اسپانیا هستند».
 دکتر حمید شفیع زاده - دانشکده علوم پزشکی اصفهان
  در پایان بیان این نکته لازم به نظر می رسد که داشتن چنین مفاخری اگر چه باعث افتخار و مباهات است ولی جای تأمل و ایضاً تأسف دارد که مسلمین با این همه سوابق درخشان علمی و فرهنگی، اکنون زیر یوغ استعمار غرب و شرق از لحاظ علمی و بخصوص فرهنگی قرار دارند و متأسفانه چه بسیار از نخبگان و روشنفکران ما این ننگ را با افتخار! با سینه می زنند. بیداری مسلمانان در این ایام نور امیدی است تا این جامعه الهی با خودباوری علمی و فرهنگی البته با بهره گیری از علوم روز، مجدداً محوریت خود را در جهان به دست آورند.




تاریخ : دوشنبه 89/12/9 | 8:12 صبح | نویسنده : علی رضائی | نظر

بی مقدمه و طول و تفصیل، نوشته را با نگاهی به زندگی امام موسی صدر آغاز می کنم. انشاءالله با سقوط نهائی و هر چه سریعتر دیکتاتور لیبی و شنیدن خبر خوشی از او، دل های همه علاقه مندانش شاد گردد. ادامه مطلب




تاریخ : شنبه 89/12/7 | 2:44 عصر | نویسنده : محمد رجایی | نظر

شماچطورید؟

نگاهی به خودتان بیندازید؛ البته منظور پرداختن به خود و خودسازی نیست.بلکه هدف نگاه و دقت به اندام و قیافه­ی خودتان است! اگر وزن شما زیاد است ،نیاز به خودسوزی دارید. اما چنانچه وزنی متناسب دارید که سال­ها بدون تغییر محسوس باقی مانده، بی­شک خداوند مهم­ترین شاخص سلامتی را به شما ارزانی فرموده است.

شیوه­ی محاسبه­ی قد و وزن تا سن 12سالگی متفاوت است؛ ولی در بزرگسالی تقریبا تابع معیار ثابتی است. برای قضاوت کلی، قابل اعتمادترین معیار ،نمایه­ی توده­ی بدنی (Body mass index) می­باشد که عبارت است از: «تقسیم وزن برحسب کیلوگرم بر مجذور قد برحسب متر»؛ که طبق جدول ذیل محدوده آن بیان گردیده است:

طبقه                                                        BMI

کمبود وزن                                                20>

وزن مناسب                                               25-20

اضافه وزن                                               30-25

چاق                                                      35-30

خیلی چاق                                               40<

افراد با BMI     بالای 40 معمولا به برنامه­ی غذایی لاغری و درمان­های معمول پاسخ نمی­دهند. برای این افراد درمان­های تهاجمی (Invasive    ) مثل لیپوساکشن و گاسترو پلاستی در نظر گرفته می­شود که البته عوارض خاص خود را دارد.

به شکل ساده و سرانگشتی شما می­توانید محدوده­ی طبیعی وزن خود را محاسبه کنید: «قد منهای 100»؛ در آقایان حدود 5 کیلوگرم به این مقدار اضافه می­شود. همین طور در افراد ورزشکار و درشت­هیکل مقداری به این محاسبه افزوده می­گردد.

تجمع چربی در بالاتنه و دور کمر چاقی “سیب شکل” نامیده می­شود که در آقایان شایع­تر است. چربی در باسن، ران و لگن را چاقی “گلابی شکل” می­گویند که در خانم­ها بیشتر دیده می­شود. چاقی نوع سیب خطرناک­تر از نوع گلابی است. و به همین دلیل آقایان، بیشتر از خانم­ها در معرض عوارض چاقی قرار دارند. چراکه در این فرم، چربی بیشتر اعضاء و احشاء شکمی را دربرگرفته و سبب آسیب به این اندام­ها خواهد شد.

فردچاقی که به سرعت و بدون برنامه­ی قبلی (ناخواسته) دچار کاهش وزن می­شود، اگرچه ممکن است این کاهش برای وی خوشایند باشد؛ اما باید دانست که گاه در کاهش وزن سریع خطری به­مراتب جدی­تر از چاقی تهدید کننده­ی سلامت فرد است. لذا هرگونه تغییر وزن ناگهانی، سریع و ناخواسته را در هر وزنی که قرار دارید جدی گرفته و آن را با پزشک خود در میان بگذارید.




تاریخ : جمعه 89/12/6 | 2:25 عصر | نویسنده : دکتر سیدحسین حسینی | نظر

از دید گاه اندیشمندان مسلمان کهن: بهترین و کاراترین راه برای بقاء و استمرار دولت ها، کاربرد صحیح و همزمان سیاستِ «قلم و شمشیر» است. البته هر کدام به جای و در جای خود! این طیف از صاحب نظران جهان اسلام معتقدند؛ در اصل حفظ و اداره جامعه و کشور عمدتاً به عهده دو گروه از افراد جامعه می باشد:ادامه مطلب




تاریخ : پنج شنبه 89/12/5 | 10:4 صبح | نویسنده : محمد رجایی | نظر

موضع شفاف

مشدی استکان چای را روی میزگذاشت و در حالی که آرام روی صندلی می نشست گفت: آقا! حالا که همه ی نخبه ها – حتی آن هایی که تا کنون سکوت کرده بودند- در مورد سران فتنه و ماجرای 25 بهمن اظهار نظر کرده اند، شما نمی خواهی توی روزنامه چیزی بنویسی و موضعت را مشخص کنی؟

- ظاهراً حواست پرت است مشدی! به قول مسؤولین، کار فتنه گران مدت ها پیش تمام شده و ما چیزی به نام فتنه و فتنه گر در کشور نداریم که بخواهیم باز هم مطرحش کنیم.

- پس شلوغی های 25بهمن چه بود؟

- کدام شلوغی؟ مطمئن باش اگر کوچک ترین مشکلی پیش آمده بود رسانه های ما خبری، گزارشی، چیزی از آن پخش می کردند.

- ولی شنیده ام خارجی ها چیزهای زیادی درباره ی آن گفته اند.

- دروغ است. لابد صحنه های شلوغی پارسال را نمایش داده اند تا ذهن مردم ما را خراب کنند.

- پس منظورت این است که هیچ اغتشاشی نبوده و اصلاً کسی هم شهید نشده است.

- شهید که شده؛ اما سؤال این جا است که چه کسی آن ها را شهید کرده؟ به نظر  من آمریکا و سران فتنه برای این که  وانمود کنند مردم به راهپیمایی آمده و حکومت هم برای سرکوبی آن ها دست به خشونت زده است، تصمیم می گیرند دریک خیابان خلوت چند نفر را کشته و زخمی کنند تا با اجرای پروژه ی شکست خورده ی تولید شهید، حیثیت نظام را لکه دار کنند. خدا کند به سرشان نزند که این پروژه را گسترش دهند وشهید را به تولید انبوه برسانند. آن موقع است که باید مثل بعضی از کشورهای عربی خر بیاریم و باقالی بار کنیم.

- از کجا معلوم که آن طفلکی ها را فتنه گران شهید کرده باشند؟

- سؤال های بودار می پرسی مشدی! این که مثل روز روشن است. دلیلش هم این است که اولاً گلوله هایی که در جسد آن ها پیدا شده روسی نبوده و آمریکایی بوده. ثانیاً در تشییع جنازه ی آن ها برادران سپاه پاسداران و مردم حزب الله شرکت کردند. ثالثاً در جیب آن ها کارت بسیج پیدا شده. البته کاری به تاریخ صدور کارت نداریم. مهم این است که آن ها بسیجی بوده اند.

- با این حساب سران فتنه کی اعدام می شوند تا مردم از دست آن ها آسایش پیدا کنند؟

- ازنظرکیهان ، آن ها می بایست سال ها پیش اعدام می شدند؟

- چرا سال ها پیش؟

- چون کیهان می دانست که آن ها سال ها است که با دشمنان در ارتباط اند وقرار است انتخابات رابه فتنه واغتشاش بکشانند. امااز نظر صدا وسیما، آن ها باید در دوره ی تبلیغات انتخاباتی به درک واصل می شدند. چون وقتی از رنگ سبز اموی – که ای بفهمی، نفهمی یک مقدار،از رنگ سبزعلوی پر رنگ تر است -  استفاده کردند ماهیت شوم شان برملا شد وهمان موقع بایددستگیر واعدام می شدند. نظر مجلس راهم که خودت بهتر می دانی!

- نه، نمی دانم!

- چطور نمی دانی! مگر خبر نداری چند روز پیش نمایندگان محترم درمجلس راهپیمایی کردند وبیانیه هایی هم دراین زمینه منتشر نمودند.راستی، مشدی! من یک پیشنهاد برای نمایندگان دارم. با توجه به این که اخیراً نمایندگان محترم به یک سلسله راهپیمایی درمجلس دست زده اند وممکن است بیشتر هم بشود، لذا پیشنهاد می کنم بدهند درداخل صحن مجلس چندخیابان ویک میدان برایشان بسازند تا از این به بعدآقایان برای برگزاری راهپیمایی وتجمع دچار مشکل نشوند.چون راهپیمایی دربیرون از مجلس باعث از بین رفتم امنیت آن ها وتلف شدن وقت گرانقدرشان می شود و اگر بخواهند درصحن علنی هم به این کار اقدام کنند صندلی ها مانع می شود. از طرف دیگر هم نمی شود نماینده بود وهیچ کاری نکرد.بالاخره نماینده ها هم باید درعمرشان یک کارمثبتی بکنند.

- راستی! نظر قوه ی قضائیه دراین مورد چیست؟   

- این است که آن ها مجرمند وباید محاکمه بشوند.

- پس کی؟

- کی اش دیگر به من وشما مربوط نمی شود. چون قوه ی قضائیه درکشور ما اساساً،کاملاً و عملاً مستقل است وخودش می داند که کی وکجا حکم اعدامشان را اجرا کند.

- مگرحکم شان صادرشده ؟ آن ها که هنوز دستگیر و محاکمه نشده اند.

منبع: وبلاگ نیشتر

- به نظرتو فتنه گرهم محاکمه دارد. جرمش معلوم، مجازاتش هم معلوم! پس این همه پرونده وفیلم وتحلیل- که کیهان وصدا وسیماارائه کردند- کشک بود؟آن ها همان کاری راکردندکه قرار بود دادستانی انجام بدهد.

- خوشم می آید که تو و قوه ی قضائیه مثل کیهان وصداوسیما فکر می کنید.

- مگر تو هم اینجوری فکر می کنی؟

- نه! من یک جور دیگر فکر می کنم؟

- چه جوری؟

- من فکر می کنم این ها راباید بدهند به دست «مختار» تا حسابی ازخجالت شان در بیایدو انتقام ماجرای عاشورای پارسال راهم از آن ها بگیرد.

- جلّ الخالق! تو دیگر کی هستی! مرا بگو که تا به حال چه موجود قسیّ القلبی را درکنار خودم به کارگرفته ام.

منبع: وبلاگ نیشتر

       




تاریخ : سه شنبه 89/12/3 | 2:56 عصر | نویسنده : سیدحسن حسینی | نظر

   قرآن کریم پیرامون بحث مصونیت  در آیه 59 سوره «احزاب» می فرماید: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا»، «اى پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوشش هاى خود را بر خود فروتر گیرند این براى آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند نزدیکتر است و خدا آمرزنده مهربان است».
علامه طباطبایی«رضوان الله علیه» در تفسیر این آیه در جلد 16 تفسیر المیزان ص516 می فرمایند:
((«ذلک ادنى ان یعرفن فلا یوذین... » یعنى پوشاندن همه بدن به شناخته شدن به اینکه اهل عفت و حجاب و صلاح و سدادند نزدیک تر است، در نتیجه وقتى به این عنوان شناخته شدند، دیگر اذیت نمى شوند، یعنى اهل فسق و فجور متعرض آنان نمى گردند. بعضى از مفسرین در معناى آن گفته اند: این پوشیدگى، نزدیک تر بودن ایشان به مسلمان بودن و آزاد بودن را مى شناساند، چون زنان غیر مسلمان ، و نیز کنیزان در آن دوره حجاب نداشتند، و حجاب علامت زنان مسلمان بود، و در نتیجه کسى متعرض آنان نمى شد، و حتى کسى نمى پنداشت که ایشان کنیز و یا غیر مسلمانند، و از ملت یهود و نصارى هستند لیکن معناى اول به ذهن نزدیک تر است.))

   با توجه به تفسیر این آیه می توان این نتیجه را گرفت که پوشش های نامناسب زنان می تواند باعث تحریک بیمار دلان شده و صلب امنیت از آنان نماید. چرا که باعث تحریک غریزه جنسی مردان شده و در جامعه ما که دفع این غریزه سخت تر و مشکل تر است – با توجه به قوانینی و دستورات دینی ما و از طرفی هجمه های فرهنگی عظیمی که بر جامعه ما جاری است – نیز این ناامنی برای این دسته از زنان بیشتر باشد. البته این مطلب که به زنان با حجاب ما نیز ممکن است تعدی بشود مطلب خطایی نیست که آن هم به نحوه عملکرد و برخورد ما با این مقوله مهم بر می گردد، ولی قطعاً یک فرد متجاوز و بیمار دل میان دو این دو گزینه یعنی فردی با پوشش مناسب(نه ظاهراً مناسب) و نامناسب برای رسیدن به امیال پلید خود و یا حتی اذیت و آزارهای جزئی فرد با پوشش نامناسب را بر می گزیند. حالا این فرد ممکن است حتی چادر هم بر سر داشته باشد ولی از لحاظ شرع مقدس پوشش او نامناسب به حساب بیاید.
    البته این بدان معنا نیست که کسانی که پوشش نامناسبی دارند قصد این را دارند که به آنها جور دیگری نگاه شود و یا مورد تعدی قرار گیرند، خیر. ولی این زمینه را با توجه به غریزه و فطرتی که خدا در انسان و مردها به خصوص آنانی که بیمار دل اند قرار داده تا این تعدی صورت پذیرد. بعلاوه هر انسان عاقلی باید خود را از خطر احتمالی یا سوء ظن بری بدارد.
    در جوامع غربی به دلیل اینکه حدود خاصی برای این روابط قائل نیستند و از کودکی به آنها این آموزش ها را می دهند که چگونه خود را قبل از تجاوز مصون نگه دارند!! قاعدتاً شما در انظار عمومی برخوردهایی مثل آن چیزی که در جامعه ما باب شده است از قبیل: متلک پرانی و بوق زدن و ایستادن اتومبیل ها برای بعضی از زن ها و دخترها، صحبت کردن های تحریک آمیز با دختران و... را نمی بینید و فرد اجازه چنین کاری را قانوناً نداشته و مکان های دیگری را باید برای این رفتار ها بر می گزیند. اگر چه با این احوال طبق آمارهایی که وجود دارد این تجاوزات در آن جوامع نیز وجود دارد. لذا می بینیم که مصونیت و در امان بودن در آنجا تعریف خاص خودش را دارد و کسی که به هر طریق تجاوزی به او می شود (از لحاظ انسانی عرض می کنم نه قانونی یا دینی) نسبت به این تجاوز راضی باشد مصون به حساب می آید.
    در مورد اینکه آیا حجاب محدودیت است باید عنوان نمود که اگر جامعه نسوان ما بخواهند از بند تعدیجات مصون بمانند باید محدودیت هایی را به خود تحمیل کنند که البته مانع فعالیت های سالم اجتماعی آنان نخواهد بود و نشانه هایش را هم می توانید در زنان و دخترانی بینید که مراتب علمی و درجات اجتماعی بلندی را با حفظ پوشش درست و حجاب اسلامی خود کسب کرده اند.




تاریخ : یکشنبه 89/12/1 | 2:31 عصر | نویسنده : علی رضائی | نظر