سفارش تبلیغ
صبا ویژن

   قطع خودسرانه مصرف دارو

یکی ازمعضلات بزرگ سلامتی جامعه ماشروع وقطع خودسرانه مصرف دارومی باشد، که درهردوصورت عوارض فراوانی رامتوجه سلامت جامعه نموده است، که دراین مقال به قطع خودسرانه مصرف دارواشاره می شود .

علل قطع خودسرانه مصرف دارو:

1- توصیه اطرافیان: توصیه اطرافیان  ازجمله پیراپزشکان گرفته تاعطاری هاوافراد معمولی جامعه فردرازادامه مصرف یک داروودرمان تجویزشده توسط پزشک معالج منصرف ودرمواقعی نیزمتاسفانه فرصت درمانی حیاتی راازبیمارگرفته که جبران آن گاهی غیرممکن خواهدبود .

2-کم حوصلگی بیماردرمشاهده علائم تاخیری درمان که می تواندبه علت عدم توضیح وتوجیه کافی بیمارازطرف پزشک معالج بوده ویاکم حوصلگی بیمارباشد .

3-احساس بهبودی سریع علائم بیماری وعدم توجیه بیمارتوسط پزشک درسیروفراینددرمان کامل بیماری .

4- عدم اعتمادکافی بیمار به پزشک معالج، که بعضی اوقات برای یک بیماری مراجعات مکررودرمانهای گوناگون انجام شده ومنجربه بی اعتمادی وتحمیل هزینه ووقت زیادودرمان ناقص بیماری خواهدشد .

5- تشخیص غلط بیماری ودرمانی که بیمارروندبهبودی خودرا احساس نمی کند.

6- عوارض داروی مصرفی ویاواکنش فردبه مصرف آن دارو: پزشک لازم است رنجی را که بیماردرطی دوره مصرف داروباید تحمل نماید، درحین تجویزبه بیمارگوشزد نموده واورا آماده برخورد با این عوارض نمایدوبابروزعوارض ناخواسته، بیمارباید پزشک خودرا درجریان قرارداده تاداروی مشابهی برای ادامه درمان تجویزگردد .

7- هزینه های گزاف ادامه درمان می توانددرافرادی که مشکل مالی دارند، موجب مصرف ناقص ویاقطع مصرف یک داروشود .

عوارض قطع خودسرانه مصرف دارو:   

- قطع خودسرانه ی مصرف آنتی بیوتیک ها و کامل نکردن دوره درمان، علاوه بردرمان ناقص بیماری وبروزمجددآن، می تواندموجب ظهور باکتری های مقاوم در بدن شده، باکتری هایی که نمی توان به راحتی آن ها را از بین بردوبه به آنتی بیوتیک های محدود موجودمقاوم می گردند .

- در برخی موارد دیده شده که افراد خودسرانه داروهای مربوط به کنترل فشار خون رابابهبودی نسبی  کنار می گذارند، که این کار باعث می شود نه تنها بهبودی صورت نگیرد، بلکه فشار خون افزایش یافته و سکته های مغزی وسیع فردرابرای همیشه ازچرخه فعالیت طبیعی خارج ویا موجب مرگ بیمارگردد .

- یک فرددیابتی(مبتلا به قند خون) لازم است تاآخرعمرازداروی کنترل کننده قنداستفاده نماید(البته گاهی دردیابت حاملگی پس اززایمان به تشخیص پزشک معالج نیازبه ادامه مصرف دارونیست) .

بسیاردیده شده که توصیه هایی بنام طب سنتی ویاتجربه عامیانه موجب قطع داروشده وفرددرحالت شوک یا کمابه اورژانس منتقل شده است.

اینکه بسیاری ازموادغذایی ویاگیاهان دارویی  می توانندقندخون راکاهش دهندجای تردید نیست، اماعده ای بدون توجه به نوع وشدت دیابت فرد، دستورات سازگاربا مزاج خودتجویز می نمایند .

پزشک معالج درتوصیه مقدماتی به همه این جوانب توجه وگاهی مدتی بیماررابا این شیوه درمان ولاجرم تجویزداروراشروع نموده، وقطع درمان عواقب سنگینی برای بیماربه همراه خواهدداشت .

- داروهای آرام بخش یکی ازشایعترین مصرف خودسرانه دارویی درکشور ماست که متاسفانه به سادگی نیزچه ازطرف داروخانه هاوچه اقوام ونزدیکان دراختیارافرادقرارمی گیرند وشروع وقطع آن هردوعوارض متعددی را به بیماران تحمیل می نماید .

داروهای آرام بخش وسیع الطیف بوده وهرکدام بسته به نوع وشدت بیماری وشرایط سنی وشغلی واجتماعی وبیماری های زمینه ای همراه بیمار تجویزمی گردند .

قطع خودسرانه وناگهانی داروهای آرام بخش با توجه به میزان ومدت زمان مصرف دارومی تواندخودعلائم متعددی ایجاد که گاهی فردرادچارسندرم قطع مصرف یامحرومیت (withdrawal syndrom)خواهدنمود ودربعضی مواقع این علائم آنقدرشدیداست که نیازبه درمان اورژانسی بیمارخواهدبود .

- بعضی ازافرادجامعه بااطلاع ازعوارض دارو، دیگران را ازمصرف آن دارومنع نموده ویا خودبا اطلاع ازاین عوارض ازادامه درمان امتناع می نمایند واین درحالیست که پزشک معالج با توجه واطلاع کافی ازاین عوارض آنرابرای رسیدن به یک هدف مهمتردرسلامتی فردتجویزنموده است .

- درهمه دنیا داروخانه هابجزداروهای O.T.C(داروهایی که نیازبه تجویزپزشک ندارند)  مجازبه دادن داروی بدون نسخه به بیماران نبوده وحتی تکراردرمان نیزباید بادستورپزشک معالج باشدوبعضی داروهانیزباتوجه به طبقه بندی درمانی توسط پزشکان متخصص یک بیماری قابل تجویزمی باشند .

متاسفانه درکشورمامعمولاپزشک داروسازیا همان مسئول فنی داروخانه حضورونظارت کافی درفرایند نسخه پیچی نداردودرصورت حضورنیزاغلب نقش یک فروشنده سوپرمارکت راایفا می نماید .

بنده اعتقاددارم که حتی درمصرف داروهای O.T.C  نیزحتی المقدوربا یک پزشک  یاحداقل پزشک داروسازمشورت نمایید ، زیراهمین  داروهای به ظاهرساده نیزگاهی دربعضی افرادعوارض دارویی ایجادمی نمایند، که می توان بامشاوره ازداروی مشابه باعوارض کمتر استفاده نمود .   




تاریخ : جمعه 94/6/27 | 11:3 عصر | نویسنده : دکتر سیدحسین حسینی | نظر


به گزارش پایگاه خبری «تیک» (Tik.ir)، اخیرا در فضای مجازی عکسی منتشر شده که احساسات کاربران را به شدت تحت تاثیر قرار داده است.این تصویر حکایت از پدری دارد که چتر خود را به صورت بسیار فداکارانه ای طوری گرفته که پسرش کاملا از خیس شدن در امان بوده در حالی که خودش به شدت خیس شده است.



به گزارش ایندیپندت، این تصویر که در ونکوور گرفته شده است،در وب سایت های انتشار عکس تحت عنوان "پدرها" به اشتراک گذاشته شده است. یکی از کاربران در این باره، نوشت: "پدر من هرگز با من درست رفتار نکرد. من هیچ الگوی درستی برای برخورد با فرزندم ندارم. آیا من می توانم پدر خوبی برای فرزندم باشم؟"

دیگری درباره این عکس نوشت: " این پدر تنها فرزندش را از خیس شدن در امان نمی دارد. او به فرزندش انسان بودن را می آموزد."

گفتنی است، این تصویر که نمادی از عشق است بیش از 3 میلیون بار در فضای مجازی کلیک خورد.


حال فکر می کنید ایرانی ها در کامنت های این عکس چی نوشتند؟ به اولین کامنت ها توجه کنید:

 

نخستین پیام: خوب آی کیو بچتو بقل کن

پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
17:35 - 1394/06/24
دانشمند دستاش و نمیبینی پره
سعید
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
18:07 - 1394/06/24
یه دستش که کیفش است یه دستش هم چتر.چطوری به رو بغل کنه. تازه مشخص است که مسیر طولانی است. و در عمل برای یه مدت طولانی امکان پذیر نیست
علیرضا
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
18:25 - 1394/06/24
کلا همیشه باید یه نظر مخالف تو آستین داشته باشیم.
ناشناس
| CANADA |
18:42 - 1394/06/24
آی کیو اول دست چپشو نگا کن چند تا چیزو حمل میکنه. خوب اگه این شازده را هم بخواد بغل کنه با کجاش چترو نگه داره. ضمنا این بچه ماشاله اندازه منه. چطوری میشه بغلش کرد.
ناشناس
| ROMANIA |
18:45 - 1394/06/24
خب آی کیو هر دو دستش پره، با دقت نگاه کن
در ضمن بقل اینطوری نوشته میشه:بغل
حسین
| GERMANY |
20:18 - 1394/06/24
واقعاً که I.Q خودتی. میدونستی؟!!!



تاریخ : چهارشنبه 94/6/25 | 8:29 صبح | نویسنده : محمد رجایی | نظر

 

تولد مجدد قرآن در سال 1313 شمسی!؟

بچه که بودیم، گاه لطیفه هایی می شنیدیم که باور نمی کردیم در آینده به واقعیت پیوسته و رسمیت پیدا کند! به یاد دارم می گفتند، یک بنده خدایی را دستگیر کرده و به زندان می برند، از او می پرسند: چرا دستگیر و زندانی شدی؟ چه کار خلافی کردی؟ پاسخ می دهد: هیچی! کاری نکردم! فقط بخاطر چاپ قرآن بوده! می پرسند: مگر می شه؟ پاسخ می دهد: بله! قرآن چاپ کردم و برای این که بهتر به فروش برسه، رو شیشه مغازه نوشتم: جلد دوم قرآن منتشر شد!

اما نمردیم و بالاخره دیدیم که قرآن دوم هم متولد شده و ما بی خبر بودیم! از قدیم گفتن: تا نباشد چیزکی! مردم نگویند چیزها! پس لطیفه بالا ریشه در واقعیت تاریخ معاصر داشته و ما بی خبر بودیم!

حال دوستان شاید بپرسند قضیه چیست؟ هیچی! یک اطلاع رسانی دیر هنگام فرزند حضرت آیت الله...! حجت الاسلام و المسلمین مجتبی...، پسر دوم آیت الله محمدتقی... در مصاحبه با صابر نیوز گفته اند: «وقتی مادر آیت الله... به او حامله بوده، شب در خواب می بیند که وضع حمل کرده و قرآن را به دنیاآورده است.»

یادآوری: ایشان متولد 1313 ش، می باشند.

واقیتش، هدف فقط اطلاع رسانی نبود، قصد بررسی و تحلیل قضیه و علل و پیامدهای این نوع نگاه و عمل را داشتم، اما فعلاً جرأت نکردم! تا ببینیم نظر خواننده ها چه باشد!  

 




تاریخ : شنبه 94/6/21 | 7:20 عصر | نویسنده : محمد رجایی | نظر

طرح از: بچه شلوغ (یکی از بستگان اسپنسرجانسون)

پس از طرح ایده ی اسلامی کردن علوم و دانشگاه ها در ازمنه ی ماضیه – که نمی دانم کدام شیرخشک پاک خورده ای آن را روی زبان ها انداخت- بچه شلوغ به شدت به فکر فرو رفت تا ماهیت این ایده را بفهمد و بداند که اصلاً اسلامی کردن علوم و دانشگاه ها یعنی چه! البته نظرات مختلفی را هم از گوشه و کنار در این باب شنیده بود؛ مثلاً شنیده بود که بعضی ها گفته بودند علوم همینجوری خودشان الهی و اسلامی هستند و نیازی به اسلامی کردن شان نیست و بعضی هم اعتقاد داشتند که همه ی علوم غیرالهی اند، مگر خلافش ثابت شود. بچه شلوغ به همه ی این نظریات فکر می کرد؛ اما همچنان به نتیجه نمی رسید؛ زیرا از یک طرف به خاطر شلوغکار بودنش تمرکز لازم روی موضوع نداشت و از طرف دیگر این ایده آن قدر ها هم ساده نبود که هرکسی بتواند متوجه آن بشود؛ چنان که امروز هم بسیاری از دانشمندان و اندیشمندان فرهیخته پس از ده ها سال، هنوز گیج اند و از ماهیت آن سر درنیاورده اند. خلاصه این که بچه شلوغ مدت ها بود که روزها و شب ها در این باب اندیشه می کرد تا این که بالاخره اتفاق عجیبی برایش رخ داد و از آن جا که «علم نور است و خداوند آن را در قلب هرکس که بخواهد قرار می دهد- حدیث نبوی»، نور علم از روی همه ی عالم و آدم گذشت و یکراست آمد و رفت توی قلب همین بچه شلوغ. آن جا بود که قلبش مثل خورشید درخشید و معارف بود که از درونش می جوشید. پس از آن بود که نه تنها معنای اسلامی کردن را فهمید؛ بلکه طرحی هم برای اسلامی کردن فوری علوم و دانشگاه ها به ذهنش خطور کرد که خلاصه ی آن به طور خیلی خلاصه در زیر می آید:

الف) شیوه ی اسلامی کردن فضا و ساختمان دانشگاه ها:

1- به کار بردن معماری اسلامی – مانند نصب کتیبه و طرح های اسلیمی و... – در سردر، دیوارهای سالن ها، راهروها، کلاس ها و...

2- نصب تابلوهایی در اهمیت علم و دانش و این که «در طلب علم بشتابید؛ حتی اگر در چین باشد- پیامبرگرامی اسلام». (البته پر واضح است که فقط باید در چین باشد. اگر در روسیه هم بود، تسامحاً قابل پذیرش است؛ اما به هیچ وجه نباید در آمریکا و اروپا باشد).

3- احداث مناره در سردر ورودی دانشگاه ها

ب) شیوه های اسلامی کردن محیط دانشگاه:

1- دانشجویان موظف شوند هر روز صبح در حیاط دانشگاه حضور پیدا کنند، صف های منظم تشکیل بدهند، «ازجلونظام» بشوند و پس از استماع آیاتی از قرآن، شنیدن سخنرانی رئیس دانشگاه و خواندن دعاهای عرفانی، اخلاقی و – به ویژه سیاسی- به سر کلاس بروند و یا اگر خواستند، نروند.

2- لباس های تیره بپوشند و پوشیدن لباس با رنگ های روشن ممنوع شود.

3- موهای سرشان خیلی کوتاه، بدون ژل و روی سر خوابیده باشد. ایجاد گیس (بستن مو از پشت) و احداث طبقه ی دوم و سوم برای مو ممنوعیت داشته باشد.

4- رعایت تفکیک کامل جنسیتی؛ به شکلی که دخترها در صبح و پسرها در بعد از ظهر به دانشگاه بروند. هرگونه اختلاط جنسیتی – چه در کلاس درس، چه در اردوها و چه در خیابان های منتهی به دانشگاه ها باید پیگرد قانونی داشته باشد.

5- دانشجویانی که ستاره دار می شوند نباید ستاره ها را روی شانه ی خود بچسبانند؛ بلکه باید از داشتن آن خجالت بکشند و آب شوند.

پ) اسلامی کردن علوم: پیشنهاد می شود اسلامی کردن علوم در رشته های مختلف به شکل زیر انجام شود:

یک- برای رشته های پزشکی و پیراپزشکی

منابع درسی: کتاب ها، سخنرانی ها و تجربیات آقای دکتر روازاده و چند کتاب معروف دیگر در زمینه ی طبّ اسلامی.

رئیس دانشگاه: آقای دکتر ولایتی

دو- برای رشته های مهندسی

منابع درسی: محتویات برنامه های صدا و سیما به ویژه در باب انتخابات و سرکوب فتنه

رئیس دانشگاه: آقای مهندس ضرغامی

تذکرمهم: رشته ی «مهندسی انتخابات» هم به رشته های مهندسی اضافه شود.

سه- برای رشته ی تاریخ

منابع درسی: کتاب های آقای سیدحمید روحانی (زیارتی) و آقای تائب

رئیس دانشگاه: آقای خسرو معتضد

چهار- برای رشته ی های مدیریت

منابع درسی: تجربیات ارزشمند مدون و غیر مدون مسؤولان نظام از آغاز تا کنون

رئیس دانشگاه: آقای دکتر احمدی نژاد

تذکر مهم:لطفاً کسی تصور نکند که آقای احمدی نژاد یک دکتر الکی است. طبق اظهارات شخص ایشان، مشارالیه واقعاً دکتر و یکی از نخبگان کشور است!

تذکرمهم دیگر: پیشنهاد می شود این رشته ها فقط در «دانشگاه ایرانیان» ایجاد و تدریس شود.

پنج- برای رشته های حقوق

منابع درسی: تجربیات و تألیفات متعدد و ارزشمند و جزوه های درسی دانشگاهی رؤسای قوه ی قضائیه از ابتدا تا کنون، به ویژه تألیفات متعدد حقوقی آقای صادق لاریجانی و تجربیات ارزشمندحقوقی ایشان در سال های طولانی در امر قضا.

رئیس دانشگاه: آقای قاضی مرتضوی

شش- برای رشته ی علوم سیاسی

منابع درسی: سخنرانی ها و تألیفات آقایان دکتر عباسی، دکتر رائفی پور و دکتر جواد لاریجانی

رئیس دانشگاه: آقای حاج حسین شریعتمداری

هفت- برای رشته ی معارف

منابع درسی: منشورات یک مؤسسه ی معروف و پر هزینه و تألیفات و سخنرانی های رئیس مؤسسه و پدر معنوی یکی از گروه های تازه تأسیس سیاسی که چیزهای موجود در بین زمین و آسمان را خوب تشخیص می دهد.

رئیس دانشگاه: مشترکاً آقایان رسایی و حسینیان (اگر مدیریت به صورت مشترک میسر نشد، با قرعه انتخاب شود).

تذکر مهم بعدی دیگر:بهتر است بقیه رشته ها - مخصوصاً رشته های علوم انسانی- به دلیل هزینه بر بودن، عدم نیاز جامعه ی فعلی و بعدی ایران به آن ها و مشکلات دیگر تعطیل شوند.

(شهریور93)




تاریخ : یکشنبه 94/6/15 | 12:33 صبح | نویسنده : بچه شلوغ | نظر

وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (سوره بقره: 30)

جنازه کودک سوری

تصویر کودکی اهل سوریه که برای فرار از جنگ های کشورش در مسیر یونان غرق شده و جسم بی‌جانش به ساحل رسیده است.

عجب صبری خدا دارد




تاریخ : پنج شنبه 94/6/12 | 5:19 عصر | نویسنده : حمید فاضل | نظر

 

بخش دوم نگاه رحمانی و اعتدالی امام در سیاست خارجی

ابزارها و روشهای تحقق اهداف

هر کشور و حکومتی برای تحقق اصول و اهداف سیاست خارجی خود از ابزار و روشهای خاصی استفاده می کند. نمی توان معیار و میزان مشخصی برای همه کشورها ارائه داد، چرا که اصول و اهداف هر نظام با هم تفاوتهای اساسی دارند. تحلیل و بررسی آثار حضرت امام نشان می دهد، ایشان نیز در سیاست خارجی خود معتقد به ابزار و تکنیک های ویژه ای بودند که طبق اولویتی که خودشان در نظر داشتند، عبارت از:

1 ـ موفقیت در سیاستهای داخلی

از دیدگاه امام اولین و مهمترین اقدامی که برای تحقق اهداف سیاست خارجی لازم است، موفقیت در سیاست داخلی است. به اعتقاد ایشان تحکیم و تثبیت نظام تازه تأسیس ج.ا.ا خود به خود موجب اعتماد دیگر کشورهای اسلامی شده و همچنین کشورهای دشمن را از حمله به کشور منصرف می کند. (صحیفه امام، 21/403؛ 8/503؛ 18/281؛ و...) به اعتقاد حضرت امام کشوری که نتواند خودش را اداره کند، نمی تواند الگو برای دیگران باشد. (صحیفه امام، 19/223) حتی مراکز علمی و تربیتی ایران اسلامی به گونه ای باید باشد که مسلمانان دیگر کشورها بفهمند که تربیت در اینجا مفید است و می تواند الگو باشد. (همان)

کشوری که در درون خود نتواند مخالف فکری و سیاسی خود را تحمل نماید، چگونه می تواند دیگران را به وحدت و یکپارچگی دعوت کند؟ و... حکومتی که بخواهد نمونه باشد، باید در سیاست داخلی خود هم نمونه باشد و توان عرضه الگوی مناسب را داشته باشد.

2 ـ روابط صلح آمیز با همه کشورها

حسن همجواری و روابط حسنه و به دور از تبعیض با دیگر کشورها یکی دیگر از ابزارهای موفقیت سیاست خارجی است که امام خمینی به آن اهتمام ورزیده و تأکید می کرد با همه کشورها و دولتها به شرطی که در امور داخلی ما دخالت نکنند، رابطه خواهیم داشت. (صحیفه امام، 21/427) از دیدگاه ایشان با این که نمى توان همزمان هم مسلمان بود و هم مارکسیست، ولی می توان با بلوک شرق به رهبری شوروى سابق روابط حسنه داشت به شرط آنکه از مداخله در امور ایران خوددارى کنند. (همان، 5/448) با بلوک غرب هم به سرکردگی امریکا روابط حسنه خواهیم داشت، اگر به نحو صحیح رفتار کند و در امور داخلى ما مداخله نکند؛ احترام ما را حفظ نماید، ما نیز به آنها احترام خواهیم گذاشت. (همان، 5/414) ایشان فقط رابطه با اسرائیل را به هیچ وجه برنمی تافت و در این رابطه یهودیان را استثنا می کرد. (همان، 5/448)

حضرت امام امیدوار بود حکومتی نمونه در ایران پس از انقلاب شکل بگیرد که با همه دولتهاى آزاد و دموکراتیک روابط حسنه داشته و برادر باشد. (همان، 5/491) ایشان بر اساس اصول اسلامی و سیره پیامبر اسلام(ص) می فرمود: ما بشر دوست هستیم، چنانکه پیغمبر ما بشر دوست بود. با همه اقشار بشر، با تمام مستضعفین عالم، روابط حسنه برقرار می کنیم، به شرط اینکه روابط متقابل و احترام متقابل باشد. (6/220) (8/113؛ 21/427) به جز اسرائیل که قیام مسلحانه بر ضد ممالک اسلامى نموده است. (همان، 2/140) ایشان حتی کمک به اسرائیل چه فروش اسلحه و مواد منفجره و چه فروش نفت را حرام و مخالفت با اسلام می دانست. (همان)

حضرت امام تأکید داشت نه تنها در روابط خارجى به زیان ملت خود هیچ گونه رابطه و قراردادى را امضا نمى کنیم، بلکه هیچ گاه به زیان سایر ملتها و به قیمت تجاوز به حقوق آنها، هر چند به نفع ملت ایران باشد، این سیاست را دنبال نمى کنیم. (همان، 5/450) حتی بالاتر از این می اندیشید و می گفت: ما همچنان که مخازن خود را از غارت بیگانگان حفظ مى کنیم، هیچ گاه به ثروتهاى دیگران و لو به نفع ملت خود تجاوز نمى کنیم. با این که هر ملتى حق دارد منافع ملى و مذهب خود را حفظ کند. (همان، 5/534)

پاسخی به نقد

برخی ممکن است با استناد به آیه «اشِدّاءُ عَلَى الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» بگویند ما فقط باید با مسلمانان و کشورهای اسلامی رابطه و دوستی برقرار کنیم، نه با کفار و کشورهای غیر مسلمان؛ باید با کفار به شدت برخورد کرد و با مسلمین مهربان و حسنه رابطه داشت. مسلمان با غیر مسلمان رابطه برقرار نمى کند!

پاسخ: تعصب نسبت به اسلام و بغض و کینه به غیر مسلم خواسته اسلام نیست. خیرخواهی برای تمام بشریت، حتی کفار، هدف قرآن و اسلام است. سیره پیامبر(ص) و ائمه نیز چنین بوده است. دشمنى با کافر اگر از بدخواهى سرچشمه بگیرد، ضد اخلاق است. در دین اسلام حتى نباید بدِ کافر را خواست (شهید مطهری، 22/684) تا هر حدى که بشود می توان به کافر احسان کرد، به شرطی که این احسان اسائه به دیگران نباشد، اسائه به انسانیت نباشد، به ضرر مصالح بشریت نباشد. احسان به کافر که مستلزم تضعیف اسلام و مسلمین باشد حرام است. (همان، 685) طبق فطرت و اخلاق انسانی، نه فقط باید همه انسانها را دوست داشت، بلکه بالاتر از آن، همه اشیاء را باید دوست داشت و در مسیر تکامل همه موجودات هستی کوشش نمود. (همان، 686)

قرآن خطاب به مسلمین مى فرماید: با کفار که دشمن خونین شما هستند هم، با بی عدالتی رفتار نکنید، چرا که در اسلام اصل بر عدالت است (نساء، 135؛ شهید مطهری، 22/686) یعنی انسان حق پرست نمى تواند ظالم باشد. ظلم منفى است ولو در مورد دشمنى که کافر باشد. و نظیر این مطلب را امام علی(ع) خطاب به مالک اشتر مى فرماید. (نهج البلاغه، نامه امام به مالک)

پس رابطه انسانها با انسانها در اسلام، رحمت و مهربانی است. نباید «اشدا علی الکفار رحما بینهم» را بد به کار برد و دایره آن را آن قدر تنگ گرفت که فقط عده و گروه خاصی را شامل شود. نباید کفار را با کفار به اصطلاح فقهی آن، یعنی کسی که فقط اسلام ندارد، اشتباه گرفت. کفار در اینجا کفاری هستند که مسلمانان را از سرزمینشان بیرون کرده اند. اقدام به براندازی و قتال کرده اند؛ مشرکینی را شامل می شود که می خواستند پیامبر را به قتل برسانند و اساس و ریشه اسلام را از بین ببرند! کسی منکر شدت بر آنان نیست. بر اساس اشدا علی الکفار، امروز اسراییل مصداق آن است که نباید در برابر آن تسلیم شد و کوتاه آمد. اسرائیلی که مردم را از خانه و کاشان خود بیرون کرده و آنهایی که مانده اند را سرکوب و شهید می کند.

نتیجه

آنچه از دیدگاه امام خمینی در زمینه سیاست خارجی برداشت می شود، سیاست و روش اعتدال است؛ یعنی هم صلح و همزیستی مسالمت آمیز، هم مذاکره و ارتباط بر اساس منافع مشترک و هم مقابله (اشداء علی الکفار) با دشمنان و مخالفانی که در صدد جنگ و از بین بردن کشور و مسلمانان هستند. به اعتقاد حضرت امام رابطه ما حتی با دشمنانمان هم نباید با خشونت و جنگ باشد؛ اگر بتوانیم مسایل خود را با مذاکره و گفت و گو حل کنیم به هیچ وجه جایز نیست که با خشونت رفتار کنیم. به جز زمانی که بخواهند تجاوز کنند و حقوق ملت و نظام را از بین ببرند که در این صورت مقاومت و دفاع است و مقاومت غیر از خشونت ورزی و جنگ به حساب می آید. به همین دلیل در اوج اختلاف و دشمنی با آمریکا حضرت امام می فرماید: در صورتى که ملت ایران قانع شود که سران آمریکا قصد انجام عمل ناروا علیه ما را ندارند، می توان آن نوع روابطى که ما با دیگر کشورها داریم، با آمریکا هم داشته باشیم. (صحیفه امام، 12/35)

حضرت امام معتقد است هرگز داخل درهاى بسته نمی توان زندگى کرد و با دنیا ارتباط نداشت، ولى این درها را هم نباید براى استعمارگران و کفار حربی باز نمود. روابط خارجى ما بر اساس حفظ آزادى، استقلال و حفظ مصالح و منافع اسلام و مسلمین است و بر این اساس با هر کشورى که مایل باشد با احترام متقابل عمل مى کنیم؛ (صحیفه امام، 5/81) چه شوروی (روسیه فعلی) باشد و چه آمریکا، فرقی نمی کند.

در منظر حضرت امام در سیاست خارجی هم می توان سیاست رحمانی داشت. اهل خشونت نبود و این به معنی وادادگی در برابر دشمن نیست.

 




تاریخ : چهارشنبه 94/6/11 | 7:54 صبح | نویسنده : محمد رجایی | نظر

مرحله دوم تثبیت احکام حجاب :

درقبل ازظهوراسلام بی بندوباری وخودفروشی وفحشاء به اوج خودرسیده بودوحتی زنان بدکاره بابیرق هایی که بربام ودرخانه خودمی افراشتنداین عمل راجارمی زدندندوبدان افتخارنیزمی نمودندوحتی بعضی ازاین زنان گاهی موسم حج به شکل زننده ای واردمسجدالحرام می شدند .

وجودچنین جوآلوده درکنارپوشش ناقص وگاهی محرک برخی زنان، جوانان هرزه راتحریک مى نموده تابر سر راه آنها قرار گریرند و به آزار و اذیت آنان بپردازند وبنابر این وقایع، آیه 59 سواحزاب نازل شد:                                                                                        

اى پیامبر! به همسران و دختران خود و زنان مؤمن بگو: جلباب های خود را ... (درقبل اشاره شد)

سیوطى در تفسیر الدر المنثور چنین مى گوید:

زنان پیامبربرای رفع نیازخودازمنزل خارج می شدندکه گروهی ازمنافقین موجب آزارشان رافراهم کرده ودرمقابل اعتراض می گفتندمافکرمی کردیم اینهاکنیزند .

خداوند از یک سوبقیه زنان رانیز تشویق به حفظ حجاب کرد، تاشناخته شوندواعلام نمایندکه پاکدامن واهل عفاف بوده وازسوی دیگرباعث تحریک جوانان نگردند و از طرفى منافقان و فاسقان را تهدید به تبعیدازمدینه یاجنگ نمود .   سوره احزاب آیه 60 

بنابراین، پس از این، اگر منافقان و آنان که در دلهاشان مرض و ناپاکى است و هم آنان که شایعه مى افکنند، دست از این زشت کارى برندارند، تو را علیه آنان برانگیزیم ...

همچنین پس از وجوب حجاب بر زنان پیامبر(ص)که شرافت و امتیازى بود و هم تکلیف و وظیفه، که این تکلیف و امتیاز، به دیگر زنان مؤمن هم بخشیده شد .

با نزول این آیه، دستور الهى به سرعت فراگیر شد و زنان مقنعه و چادرهاى سیاه بر تن کردند.

مرحله سوم تثبیت احکام حجاب:

اگرچه آیات سوره احزاب نازل شده بود اما باز هم زنانى بودند که پاى بندحجاب خودنبودندو به همان شیوه عصر جاهلى رفتار مى کردند، از این روخداوند در سوره مبارکه نورآیه 31 حجاب رابر همه زنان واجب نمود .    

در شأن نزول این آیه از قول امام باقر: در مدینه، جوانى از انصار با خانمى روبه رو شدکه البته زنان در آن زمان مقنعه ها را پشت گوش ها مى انداختند .

جوان نگاهش را به آن زن دوخت تا آن زن از برابر وى ردشد، اما بازبه زن نگاه مى کرد و براه خود را ادامه مى داد، تا داخل کوچه اى شد (حضرت نام کوچه را ذکر کرده) و همچنان که نگاه مى کرد، استخوان، یا شیشه اى که در دیوار بودصورتش را پاره کرد، هنگامى که زن از جلو چشمش ناپدید شد، به خود آمد، دید خون بر لباس و سینه اش جاریست .

 پیش خود گفت: به خدا سوگند، نزد رسول خدامى روم و او را از این واقعه آگاه مى کنم و هنگامى که نزد پیامبر آمد و حضرت او را به آن حالت دید، فرمود: این چه حالتى است؟ جوان داستان را براى حضرت تعریف کردکه آیه 29 سوره نوربر پیامبر نازل شد: اى رسول ما، به مردان مؤمن بگو: چشمهاى خود را فرو نهندو عورت هاى خود را حفظ کنند...

برابر ترتیب نزول سوره ها، سوره احزاب، هشتاد و هشتمین، یا هشتاد و نهمین ویا نودمین سوره نازل شده بر رسول خداست، ولى سوره نور نود وششمین تا یک صدودومین سوره نازل شده بر رسول خداست .    محمدرامیان ص674

شأن نزول، یا اسباب نزول هایى که براى سوره ها، یا پاره اى از آیات بیان شده نیز،

بیانگرهمین نکته اند، مثلا درسوره احزاب پیش ازنازل شدن آیات حجاب، سخن از جنگ

احزاب و داستان زیدوزینب و غزوه بنى قریظه بوده که همگى در سال پنجم هجرى و آغاز

سال ششم هجرى رخ داده است .

در سوره نور، سخن ازداستان إفک (اتهام به یکی اززنان پیامبر(ص)) به میان آمده که مربوط به غزوه بنى المصطلق و پس از نازل شدن آیه حجاب بوده است .   تفسیرمجمع البیان ج 7 ص 130

بنابراین در این سه مرحله و به صورت تدریجى حجاب بر زنان جامعه اسلامى واجب گشت .

مباحثی مانندعفاف وپوشش درمردان، نوع پوشش وحد وحدودآن درزنان، نوع وجوب حجاب(وجوب اجتماعی وحکومتی یاوجوب فردی)وعواقب دنیوی واخروی ترک حجاب وتاثیرات فرهنگ، عرف وفعالیت اجتماعی زنان درانتخاب وشکل حجاب مباحثی می باشندکه درپیرامون حجاب مطرح بوده وهرکدام درجای خودنیازمندبررسی می باشند . 

برای علاقمندانی که مایلنداطلاعات بیشتری ازحجاب ازمنظرحدیث وروایت داشته باشند، مطالعه کتاب وسائل الشیعه جلد14پیشنهاد می شود . 

دراین نوشتارعلاوه برمنابعی که بشکل نقل قول درمتن آمده ازمنابع دیگری نیزاستفاده شده که عبارتنداز :

1- فرهنگ معاصرعربی- فارسی جناب آقای آذرتاش آذرنوش وفرهنگ فارسی عمید .

 2- کتاب حجاب وحقوق زن دراندیشه وایمان، تالیف مهدی طیب .

3- پندهای امام صادق نوشته محمدتقی مصباح یزدی .

4- حجاب وپوشش درادیان زرتشت ویهود نوشته مهنازومحمدمهدی علیمردی .

5- مقاله حجاب علی اصغرساطحی .

6- مقاله مهدی احمدی طبسی درجمع بندی پایانی .

7- زنان پرده نشین ونخبگان جوشن پوش نوشته فاطمه مرنیسی (البته ایشان حجاب راغلبه روح نفاق وتجاوزدرجامعه اسلامی دراواخرعمرپیامبر(ص) برآزادی وحضورزنان درجامعه می دانندکه عمربیشترطرفداراین رویه بوده وقابلیت درک بینش پیامبررادراین خصوص پیدانکرده است؟!) .




تاریخ : دوشنبه 94/6/9 | 11:0 صبح | نویسنده : دکتر سیدحسین حسینی | نظر


نگاه رحمانی و اعتدالی امام خمینی

در سیاست خارجی(1)

اشاره

هر کشوری، در بعد داخلی و خارجی برای خود سیاستی دارد. در صورت وقوع انقلاب و تشکیل نظامی جدید، رهبران و حاکمان جدید نیز سیاست خاصی را دنبال می کنند. امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران، نسبت به سیاست خارجی نظام تازه تأسیس، دیدگاه ویژه ای داشت که شناخت دقیق و به دور از تنگ نظری آن، ما را با شخصیت دوراندیش و آینده نگر ایشان بیشتر آشنا می کند. در این نوشته کوتاه قصدمان آشنایی با دیدگاه امام خمینی نسبت به اصول و اهداف سیاست خارجی ج.ا.ا و ابزار و روشهای رسیدن به آن است. با بررسی آثار حضرت امام به دست می آید که ایشان در بعد سیاست خارجی رویه ای اعتدالی و رحمانی داشتند.

این مقاله در شماره 182 هفته نامه حریم امام(ره) به چاپ رسیده است.

مقدمه

صاحب نظران تعریفهای فراوان و مختلفی از سیاست خارجی دارند که در عین تفاوتهای جزئی، از مفهوم مشترکی برخوردارند. در یکی از تعریفها که جامع و نزدیک به همه دیدگاه هاست، آمده است: «سیاست خارجی مجموعه خط مشی ها، تدابیر، روشها و انتخاب مواضعی که دولت در برخورد با امور و مسائل خارجی در چهارچوب اهداف کلی حاکم بر نظام سیاسی اعمال می کند.» (محمدی، 23) یعنی سیاست خارجی یک حکومت، بازتاب اهداف و سیاستهای یک دولت در عرصه بین الملل و در ارتباط با دیگر کشورها، سازمانها، نهضتها، وقایع و حوادث جهانی و... می باشد. همانطور که از مفهوم این تعریف برمی آید، سیاست خارجی شامل دو بخش مهم و محوری است: الف. پیگیری اهداف خاص؛ ب. روشها و ابزارهای رسیدن به آن اهداف.

امام خمینی با رهبری الهی و همه جانبه، انقلاب اسلامی ایران را به موفقیت و پیروزی رهنمون کرد و نظام ج.ا.ا را بنیان نهاد. مدت ده سال رهبری نظام را به عهده داشت و در این مدت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در نظر و عمل بازتاب اندیشه های ایشان بود. در سال های اخیر افراد و گروه ها و جناح ها سیاسی کشور به فراخور اهداف و سیاستهای خود برداشت خاصی از سیاست خارجی امام ارائه داده اند. هر کدام ضمن توجه به بخشی از سیره نظری و عملی امام و برجسته کردن آن، از بخش دیگر غفلت کرده و نتوانستند نظر جامعی از ایشان ارائه دهند. عده ای ایشان در سیاست خارجی کاملاً آرمانگرا و انقلابی معرفی کرده و برخی دیگر واقعگرا و لیبرالی، اما با مطالعه و دقت در اندیشه و عمل حضرت امام می توان گفت چکیده و عصاره سیاست خارجی امام بازتاب فهم ایشان از آیه «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُم‏» (فتح، 29) می باشد. حال عده ای در معرفی سیاست خارجی امام تنگ نظری کرده و فقط به «اشداء علی الکفار» چسبیده و بر آن تأکید می کنند، برخی هم با خوشبینی زیاد کل جهان هستی را واحد دانسته و تنها «رحماء بینهم» را پیش می کشند. اما به نظر من اگر زندگی نظری و عملی امام به طور همه جانبه بررسی و تحلیل شود، بهترین گزینه برای معرفی دیدگاه ایشان، نگاه «اعتدالی» است که اتفاقاً برگرفته از همین آیه مبارکه قرآن کریم می باشد.

محور و معرف سیاست خارجی هر کشوری به دو مقوله مهم بستگی دارد؛ اصول و اهداف آن، ابزار و مکانیسم تحقق آن، حضرت امام در بیان و عمل سیاسی خود به هر دو مورد توجه داشتند.

اصول و اهداف سیاست خارجی

1 ـ استقلال در همه زمینه ها

کشور وقتی شکل می گیرد که چهار عنصر؛ سرزمین، جمعیت، حکومت و حاکمیت با هم جمع شوند و وجود عینی به خود بگیرند. اگر یکی از آنها از صحنه وجودی کشوری محو شود، اصولاً در واقعیت خارجی کشوری وجود نخواهد داشت. استقلال کشور نیز به عنصر حاکمیت بر می گردد. یعنی کشوری که عملاً حاکمیت نداشته باشد و نتواند برای خود مستقلاً تصمیم گرفته و اجرا کند، اساساً استقلال ندارد. یکی از محوریترین اصول سیاست خارجی حضرت امام تأکید بر همین عنصر حاکمیت بود.

با وجود ساختار دو قطبی جهان (شرق و غرب) در دوران حیات حضرت امام، ایشان به این نتیجه رسیده بود که مشکل اساسی سیاست خارجی کشورهای اسلامی، به ویژه ایران، عدم استقلال در سیاست خارجی است. یعنی وابستگی به یکی از دو قطب شرق یا غرب. این که به تنهایی نمی توانند در عرصه بین الملل تصمیم بگیرند. اگر کتاب «صحیفه امام؛ مجموعه سخنرانیها و...» امام خمینی را بررسی کنیم، خواهیم دید بیش از 800 بار کلمه «استقلال» را به کار برده اند که بیشتر به استقلال کشور برمی گردد. ایشان تأکید داشت، ما نه طرف غرب مى رویم، نه طرف شرق مى رویم، بلکه مستقل بوده و به صراط مستقیم عمل می کنیم. (صحیفه امام، ج ‏19، ص 328) دولت اسلامى ما آزاد و مستقل خواهد بود. و تعادل قوا در این منطقه از جهان، به هیچ وجه نباید تغییر یابد. ما نه به سوى غرب و نه به طرف شرق گرایش خواهیم داشت و مى خواهیم یک جمهورى بی طرف و غیر متعهد به دول ابرقدرت باشیم. ما مى خواهیم روابط دوستانه با همه کشورها داشته باشیم، مادام که آنها در امور داخلى ما مداخله نکنند. (همان، ج 5، ص 466)

2 ـ عدم سلطه گرایی و سلطه پذیری

یکی از اصول و اهداف سیاست خارجی امام که برگرفته از اصل قرآنی «لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلا» (نساء، 41) است، نفی هر نوع سلطه می باشد؛ چه سلطه پذیری (صحیفه امام، ج 4، ص 317) و چه سلطه جوئی (همان، ج 16، ص 392). حضرت امام حتی ژاندارمی ایران در منطقه را رد کرده (همان، ج 4، ص 356) و معتقد بود همه کشورها دوست و برادر ما هستند. (همان، ج 7، ص 440)

3 ـ نفی ستمگری و پذیرش ستم

اصول بعدی مدنظر امام خمینی، محکوم کردن هر نوع ظلم و ظلم پذیری «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُون» (بقره، 279) در سیاست خارجی است. ایشان می فرماید: ملت اسلام پیرو مکتبى است که برنامه آن مکتب در دو کلمه خلاصه مى شود؛ نه ظلم بکنید و نه زیر بار ظلم بروید. (صحیفه امام، 14/81 و 11/255) به اعتقاد حضرت امام انظلام (زیر بار ستم و ظلم رفتن) بدتر و قبیح تر از ستم است (همان) و همانطور که ظلم در اسلام حرام است، زیر بار ظلم و ستم دیگران رفتن در سیاست بین الملل نیز حرام است. (همان، ج 15، ص 117)

4ـ وحدت و اتحاد جهان اسلام

حضرت امام با توجه به توصیه های قرآنی و سیره نظری و عملی پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) وحدت مسلمانان و اتحاد تمام فرق اسلامی را در جهان یکی از اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دانسته و به دفعات، چه پیش از انقلاب (صحیفه امام، ج 1، ص 21؛ 4/108؛ 5/34 و...) و چه پس از پیروزی انقلاب بر آن تأکید داشت. (همان، 2/403؛ 4/121؛ 6/504؛ و...)

5 ـ اشدا علی الکفار رحما بینهم

بنیانگذار نظام ج.ا.ا برای برنامه سیاست خارجی مورد نظر خویش از این آیه چندین برداشت دارند. 1 ـ جلوگیرى نمودن از ظلم ستمکاران و سستی نکردن در این زمینه، و با کفار و غارتگران بین المللى به شدت و قدرت برخورد کردن؛ 2 ـ از دیگر سو با ملتها و دولتهاى اسلامى به رحمت و اخوت و بردباری رفتار کردن؛ 3 ـ همچنین با کشورهای غیر اسلامی غیر توطئه گر رابطه مسالمت آمیز داشتن (شرح حدیث جنود عقل و جهل، 370؛ صحیفه امام، 15/292)؛ 4 ـ برائت و دوری نسبت به کشورها و سازمانهای جهانی توطئه گر و نسبت به کفار محارب که قصدشان زمین گیر کردن و نابودی کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان هست. (صحیفه امام، 9/346 و 385) حضرت امام در فرازی از بیانات خود می فرماید: معنی «اشِداءُ عَلَى الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» را به مردم بگویید؛ بگویید وقتی دشمنان هَجمه کردند به همه بلاد اسلامى و قصدشان از بین بردن همه چیز بلاد اسلامى است، کوتاه نیایند و شدت به خرج دهند. بی طرف نباشند و سکوت نکنند. (صحیفه امام، 19/ 139 و 141) ج‏19، ص: 139) منطق انبیا این است که «اشداء» باشند بر کفار و بر کسانى که بر ضد بشریت هستند، اما بین خودشان رحیم باشند. (همان)

6ـ دعوت و صدور انقلاب

امام خمینی بر حسب وظیفه دینی خود دعوت به توحید و یکتاپرستی و سعادت دنیا و آخرت بر اساس منطق و فطرت بشری را یکی از وظایف و اهداف سیاست خارجی می دانست. بر همین اساس نامه ای به گورباچف، رهبر شوروی سابق که محور بلوک شرق و نما الحاد و کفر بود، نوشته و دعوت به توحید و یکتاپرستی کرد. (صحیفه امام، 21/220) همچنین صدور اهداف و موفقیت های انقلاب اسلامی ایران به دنیا، به ویژه جهان اسلام را یکی از مبانی سیاست خارجی می دانست. چرا که معتقد بود «هیچ حادثه اى در جهان امروز در هر نقطه اى که اتفاق مى افتد، بدون تأثیر در نقاط دیگر نیست. (همان، 4/434) البته منظور ایشان از صدور انقلاب دخالت در امور دیگر کشورها و یا تحریک و زمینه سازی مردم برای قیام و مبارزه نبود، بلکه به مفهوم صدور ارزشها، توانایی ها، تجربیات و... انقلاب بود. (همان، 17/411)

7 ـ دفاع از مسلمانان و مستضعفان جهان

مبنای حضرت امام در امر سیاست در درجه اول ارزشهای اسلامی بود. نگاهش به سیاست خارجی نیز از دریچه دینی بود. لذا بر اساس فرموده پیامبراسلام(ص) که «لَیْسَ بِمُسْلِمٍ؛ مَن اصبحَ و لَمْ یَهْتَمَّ بامورِ المُسلمینَ فَلَیسَ بمُسلِمٍ،» می فرمود: کسی که به نیازهای مسلمین اهتمام نورزد، مسلمان نیست؛ فقط گفتن «لا اله الا اللَّه» نشانه مسلمانی نیست؛ اسلام و مسلمانی آن است که به درد مسلمین بخورد. (صحیفه امام، 3/341؛ 4/44؛ 14/137؛ و...) دغدغه فکری امام فقط مسلمانان جهان نبود، بلکه بنابر وظیفه الهی خود همواره در فکر مستضعفین جهان نیز بود. (همان، 4/157؛ 7/327؛ و...) البته این حمایتها ضمن آن که معنوی و سیاسی بود، به معنی دخالت در امور دیگر کشورها نبود و حضرت امام بارها می فرمود ما هرگز به خاطر منافع داخلى خودمان به ملت و دولت دیگر تجاوز نکرده و در امور آنها دخالت نمی کنیم. (صحیفه امام، 4/267)

ادامه دارد...




تاریخ : یکشنبه 94/6/8 | 10:38 صبح | نویسنده : محمد رجایی | نظر

نامه ی سرگشاده ی جمعی از علما، به سرکرده ی گروهک داعش

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد الله رب العالمین، والصلاه والسلام على خاتم الأنبیاء والمرسلین

وَالْعَصْرِ  إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ  إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ 3 [عصر: 1 – 3].

سوگند به عصر [غلبه حق بر باطل‌]، که واقعاً انسان دستخوش زیان است؛ مگر کسانى که گرویده و کارهاى شایسته کرده و همدیگر را به حق سفارش و به شکیبایى توصیه کرده‌اند.

نامه‌ی سرگشاده به دکتر ابراهیم عواد البدری ملقب به ابوبکر بغدادی و تمام مبارزان و افراد وابسته به سازمان موسوم به «دولت اسلامی»؛

سلام علیکم و رحمه الله و برکاته

در خطبه‌ی 18 تیر 1393 در مسجد جامع نوری موصل با الگو برداری از کلام ابوبکر صدیق گفتید: «اگر دیدید که بر حق هستیم مرا یاری کنید و چنان‌چه دیدید بر باطل هستم مرا نصیحت کنید و به راه راست باز آورید». در این‌جا یک دیدگاه علمی وجود دارد که از طریق رسانه‌ها پخش شده است. رسول خدا [صلی الله علیه و سلم] فرموده است: «الدین النصیحه» دین نصیحت است [صحیح مسلم (55) کتاب الایمان].

آن‌چه در این‌جا می‌آوریم از گفتار و کردار طرف‌داران «دولت اسلامی» و از اظهارات شاهدان عینی که مسلمان هستند نقل شده است نه از رسانه‌ها و به یاری خدا این ادعا نادرست یا ناشی از برداشت منفی نیست. آن‌چه در این‌جا گفته می‌شود تنها سرفصل‌ دیدگاه‌های علمای اهل سنت در طول تاریخ اسلام است که به طور مفصل و قابل فهم تقدیم می‌شود.

ابو محمد عدنانی در سخنانی در اسفند 1392 اظهار داشت: «درود و سلام خدا بر محمد مصطفی پیامبری که با شمشیر به عنوان رحمت برای جهانیان برانگیخته شد». [این سخنرانی تحت عنوان «ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم» در یوتیوپ موجود است].

[ابن تیمیه در مجموع الفتاوا (28 / 270) گفته است: پیامبر اکرم فرمود: من در آستانه‌ی قیامت با شمشیر برانگیخته شدم تا خداوند تنهایی پرستش شود و روزی‌ام را زیر سایه‌ی نیزه‌ام قرار داد و خواری و ذلت را نصیب کسی ساخت که با من مخالفت کند و هر کس به قومی شبیه باشد از آنان است. به روایت احمد با اسناد ضعیف].

اما ترکیب این جمله که از زبان برخی از حامیان دولت اسلامی به کرات شنیده شده است اشکالات فراوانی دارد که برخی از آن‌ها عبارتند از: خداوند رسول اکرم [صلی الله علیه و سلم] را مایه‌ی رحمت برای جهانیان فرستاد؛ در قرآن کریم می‌فرماید: وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِّلْعَالَمِینَ ?انبیاء: 107? و تو را جز رحمتى براى جهانیان نفرستادیم.

پیامبر اسلام برای همه‌ی زمان‌ها و مکان‌ها فرستاده شده است و برای همه چیز از بشر و حیوان و گیاه و انس و جن رحمت بوده است و هیچ اختلافی در این نیست. رحمت خدا در قرآن کریم عام و غیر مقید آمده است اما عبارت «با شمشیر برانگیخته شد» از حدیثی گرفته شده است که برای شرایط معینی گفته شده است و اکنون زمان آن به سر آمده است. بنابراین نباید به این صورت بین قرآن و حدیث، بین مسأله-ی عام و خاص و بین مطلق و مقید خلط صورت گیرد. خداوند رحمت را بر خود واجب کرده است: کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَى? نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ ?انعام: 54? پروردگارتان رحمت را بر خود مقرّر کرده است.

قُل لِّمَن مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُل لِّلَّـهِ کَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ انعام: 12?

بگو: آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آنِ کیست؟ بگو: از آن خداست که رحمت را بر خویشتن واجب گردانیده است.

و فرموده است که رحمتش همه چیزی را فرا گرفته است:

وَرَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ -اعراف: 156 و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است.

... ادامه در لینک زیر...

http://www.sunnidaily.net/%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%DB%8C-%D8%B3%D8%B1%DA%AF%D8%B4%D8%A7%D8%AF%D9%87-%DB%8C-%D8%AC%D9%85%D8%B9%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%8C%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%B1%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%87/#comment-13448




تاریخ : شنبه 94/6/7 | 1:4 صبح | نویسنده : علی رضائی | نظر

 6- عیاشی درتفسیرخودذکرمی کندکه فاطمه دخترپیامبردرجریان سقیفه بعدازاتمام حجت دست حسن وحسین راگرفت وبه سمت قبرپیامبرحرکت کردوتهدیدنمودکه موی پریشان و نفرین خواهدنمود،  ویا زنان بنی هاشم بعدازشنیدن خبرشهادت امام علی(ع) سربرهنه وموی پریشان نمودند، که دراین خصوص بایدبه چندنکته توجه نمود:

الف – ذکراینکه فاطمه(س) وزنان بنی هاشم چنین گفته وچنان کرده اندخودموید این مطلب است که آنهاحجابی داشته وموی سرنیزپوشده داشته اندکه دراین مواقع اضطرارویاازخودبیخودشدن درمصایب موی پریشان نموده اند .

ب- جامه دریدن وموی پریشان نمودن درمواقع مصائب بزرگ درجوامع به خصوص درجامعه عربی یکی ازرفتارهای فرهنگی ناخودآگاه بوده وهرگزنمی تواندملاک باورهای فرهنگی واجتمایی باشد .

مثل اینکه شمابه سروصورت زدن نزدیکان ویابی تابی وبی حوصلگی افرادرادراینگونه حوادث که به ندرت درزندگی فردی دیده می شود، معیارسنجش شخصیت افراد قراردهید، که البته کمی بیانگرروح هیجانی فردمی  تواندباشد، ولی هرگزملاک کامل وجامع برای قضاوت شخصیت فرهنگی واجتماعی افراد نخواهدبود .

ج _ بعدازخطبه فدکیه این سخن ازفاطمه(س) که رفتارش سنت است ومنادی بزرگ عفاف وحجاب درجامعه تازه مسلمان شده می باشدنقل شده، ولی هرگزکسی عمل به آن راذکرننموده وحتی اگرچنین بود، فاطمه ای که برای انجام این ماموریت بزرگ تاریخی همه تدابیررادرجهت رعایت حجاب وعفاف نموده بود، به یقین موی پریشان نمودن ونفرینش نیزباحفظ تمام جوانب انجام می شد.

 یادمان نرودکه مردم هنوزازیادنبرده اند، فاطمه(س)وپدرش وهمسروفرزندانش تنهاشفیعان درگاه خداوندبرای استجابت دعای روزمباهله اند، دعایی که عالمان مسیحیت به جایگاه بلند وعظمت پیامبروهمراهانش درنزدخداوندپی برده وتسلیم وخاشع دربرابراسلام می شوندوفاطمه(س)نیزبخوبی به این نگاه اجتماعی آگاه است ومی خواهدازآن دراین موقعیت سرنوشت سازبهره گیرد .

د – برای رسیدن به نظریات یک مکتب آنهم اصول ومحکمات دینی نمی توان درکتب حدیث گشت وباپیدانمودن یک سخن آنهم شاذ(کمیاب ومنفرد)یک حقیقت رااثبات یاردنمود، که بی شک اگرکسی بخواهدبرای اثبات نظرات شرم آورنویسنده کتاب آیات شیطانی نیزحدیث یا سخنی بیابد، می تواندازمیان احادیث به خصوص منابع برادران اهل سنت شاهدمثال پیدانماید .

سیره علمای بزرگ این بوده که درتاییداعتبارسخنی، بایدابتداازقرآن وبعدسنت ودرآخربه حدیث مراجعه، آنهم بااطمینان ازسندحدیث  واینکه حدیث مخالف قرآن وسنت ومحکمات پذیرفته شده عقلی نباشد .

متاسفانه همواره افرادی بوده اندکه برای ابرازوجودواثبات جامعیت علمی خودازاین شیوه عالمانه علمای خلف عدول نموده اند .

گروهی مدعیندکه پوشش خودیکی ازراهای تهییج میل وغریزه مردان بوده، چنانکه در سینمای هند از حجاب بعنوان نوعی وسیله برای تهییج جنس مخالف استفاده می‌شود، که باید گفت: آنچه باعث تهییج درمیل جنسی مردان می شودپوششی است که درعموم سینماوبسیاری ازجوامع امروزوجوددارد، نه حجاب توام باعفاف وپوشیدگی بدون تبرج که طبق دستورقرآن کریم  خواسته شده .

 حجابی که امروزدرخدمت جذب مخاطبان سینما وتلویزیون وتبلیغات فروش شرکت های سرمایه داری درآمده، بسیارحساب شده ودقیق وباروانشناسی تهییج وبرانگیختن بیشترطراحی شده ومتاسفانه دانسته وندانسته درجامعه مانیزرواج یافته است .

یکی از مواردی که در بحث "حجاب به طور کامل" بایدبه آن پرداخت، بحث صدا و صوت زن است که در سوره احزاب آیه 32 ،‌می فرماید که:  فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا متوجه می شویم که محتوای گفتار خانم ها باید معروف و مالوف باشد و نباید از سخنانی که شکل ومحتوای تحریک کننده دارد استفاده شود .

 فَیطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ تا کسی که در قلبش مرض وبیماریست به طمع وتحریک دچارنشود، ودرقسمتی که می فرماید:  وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ  صدای زینت و صدای آن چیزی که به پایتان بسته اید مثل خلخال نبایدتحریک کننده باشد .

البته مسائلی مثل صحبت درروابط اجتمایی ویا آوازخواندن زنان مباحثی است که درذیل این بحث وباتوجه به سئوالات مطرح شده دراحادیث بیان شده که نیازمندمباحث تخصصی اهل نظرمی باشد .

درمقاله مهدی احمدی طبسی که یکی ازتاریخ پژوهان رشته تاریخ اسلام است، نزول آیات حجاب اینگونه مطرح شده که می تواندیک نتیجه گیری کلی به بحث حجاب ازمنظرقرآن کریم وباتوجه به سیرتکاملی حجاب وشان نزول آیات باشد که به اختصار(تلخیص)تقدیم میشود: 

  مرحله اول

تا پیش از نزول آیات حجاب، زنان مسلمان با همان لباس معمول و مرسوم آن زمان، درجامعه حاضر مى شدند(عدم استفاده مناسب ازپوشش ونه برهنگی) وبا مردان  بی محاباسخن مى گفتندو با آنان بر سر یک سفره مى نشستند واز یک ظرف غذا مى خوردند، تا این که در سال پنجم هجرى آیات 32و33سوره احزاب برپیامبرنازل شد .

(گاهی ضعف فرهنگی شدیدوعدم رعایت حداقل آداب وشئون اجتماعی درمیان اعراب تازه مسلمان شده ونداشتن حد وحدود درروابط فردی واجتماعی سبب سختی وآزردگی پیامبروخانواده اش می شد واین آیات برای اصلاح رفتارمردم باخانواده پیامبربه عنوان الگوی جامعه وهم شیوه معاشرت همسران پیامبربا مردم مسلمان بود .)

دراین آیات شأن و منزلت زنان پیامبررا درصورت رعایت کردن تقواى الهى ازدیگر زنان برتر دانسته شده : از حجره ها خارج نشوید، مگر براى انجام کارهاى ضرورى، و با نازوکرشمه با مردان سخن نگویید و هماننددوران جاهلیت خود را آرایش نکنید ...

ودرآیه 54 سوره احزاب شیوه وارد شدن به خانه وشکل ارتباط باهمسران پیامبربیان شده است .

بانزول این آیه پرسش هایی درذهن مردم جامعه شکل می گیرد، وآن شکل وحدودرابطه برادران وپدران واقوام وزنان مومن ومسلمان بازنان پیامبراست .

با وجود این شبهات، آیه 55 سوره احزاب بر رسول خدانازل شدکه در حقیقت اولین مرحله وجوب حجاب بر همه زنان بود، زیرا امکان وجوب دفعى حجاب میسرنبود، لذا ابتدا زنان پیامبرحجاب بر آنان واجب گشت تا زمینه براى اقدامات بعدى فراهم گردد.

 

ادامه دارد ...




تاریخ : دوشنبه 94/6/2 | 11:10 عصر | نویسنده : دکتر سیدحسین حسینی | نظر