سفارش تبلیغ
صبا ویژن

       "فراجناحی" و "فراجناحی" عمل کردن بیش از آنچه که یک واقعیت جدی سیاسی باشد، بیشتر یک "ژست" سیاسی است. چراکه در عمل اساسا چیزی به نام «فراجناحی» نه وجود دارد و نه می‌تواند وجود داشته باشد.
   راه دور نرویم، همین دولت به اصطلاح «تدبیر و امید» ‌خودمان را نگاه کنیم. آیا به راستی می‌توان گفت که اعضای آن تا بدینجا براساس ملاک و معیارهای «فراجناحی» انتخاب شده‌اند و رئیس دولت «فراجناحی» ‌دارد عمل می‌کند؟

    پاسخ آن عملا خیر است. معنای دقیق «فراجناحی» آن است که یک جناح، یک حزب و یک گروه مشخصی که در جریان انتخابات به قدرت رسیده‌اند، اعضای دولت را از میان خودشان برنمی‌گزینند و بنابر دلایلی اعضای کابینه را از میان جناح‌ها و احزاب یا گروه‌های دیگر برمی‌گزینند. این ساده‌ترین تعریف فراجناحی می‌باشد. آیا در عمل درخصوص دولت آقای روحانی اینگونه بوده است؟ پاسخ یقینا خیر است.

   همه افرادی که تا بدینجا چه برای هیات دولت و چه برای پست‌ها و سمت‌های دیگر تعیین شده‌اند، هیچ‌کدام شان به معنای دقیق و اخص کلمه «فراجناحی» ‌نیستند. همه آنان بدون استثناء دوستان، نزدیکان، همکاران و همفکران آقای دکتر روحانی بوده‌اند. بعضا سال‌ها با ایشان در مجمع تشخیص مصلحت نظام کار می‌کرده‌اند، بعضا با ایشان در دورانی که در شورایعالی امنیت ملی کار می‌کردند همکار بوده‌اند، بعضا در دوران آقای هاشمی‌رفسنجانی با آنها همکار بوده‌اند، بعضا در دوران آقای خاتمی با آنها همکار بوده‌اند، بعضا در کمیسیون‌های مجلس در طی 4، 5 دوره‌ای که آقای روحانی نماینده مجلس بودند، با ایشان همکار بوده‌اند، و قس علیهذا. هیچکدام همکاران ایشان بعنوان مثال نه به جناح نهضت آزادی (ملی ـ مذهبی‌ها) تعلق دارند، نه به جریان جبهه پایداری نزدیکند و نه از همکاران  آقای احمدی‌نژاد به شمار می‌روند.

   به بیان دیگر، هیچکدام  «غریبه»‌ نیستند؛ هیچکدام به یک جناح مشخص دیگری تعلق ندارند. همه یک‌جورهایی «خودی» ‌هستند. طرفه آنکه برخی بیسشتر نزدیک‌تر شد، برخی کمتر نزدیک‌ترند. اما همه جزو «نزدیکانند»؛ هیچکدام از بیرون نیامده‌اند. هیچکدام به یک جناح دیگر، به یک گروه دیگر، به یک جریان دیگر تعلق ندارند. هیچکدام نیستند که آقای روحانی برای اولین بار است که او را می‌بیند. ایشان با همه آنان سال‌هاست آشناست و با همه آنها در یک مقاطعی از نزدیک کار می‌کرده است. اتفاقا دولت‌های دیگر هم کم‌وبیش همینگونه بوده‌اند. صرفنظر از آنکه خود را «فراجناحی» ‌بدانند یا ندانند. حلقه اصلی و اولیه تیم آقای احمدی‌نژاد هم شامل افرادی می‌شد که سال‌ها در جنگ، در کردستان، در اردبیل یا در شهرداری با هم کار کرده بودند. لایه بعدی هم باز شامل کسانی می‌شد که از نظر فکری نزدیک به آقای احمدی‌نژاد بودند. داستان دولت‌های اصلاحات و سازندگی هم عینا همینگونه بود.

   می‌ماند این سوال که پس آیا پدیده‌ای به نام دولت «فراجناحی» می‌تواند وجود داشته باشد؟ در پاسخ می‌بایستی گفت آری. دولت‌های ائتلافی اینگونه هستند. یعنی وقتی یک حزب یا یک جریان سیاسی نمی‌تواند اکثریت در انتخابات یا در پارلمان را کسب نماید مجبور می‌شود که دولت ائتلافی یا فراجناحی تشکیل دهد. در آن صورت  حزبی که بیشترین آراء را دارد از احزاب دیگر هم یار گیری می کند تا به حد نصاب نصف بعلاوه یک برسد. رئیس‌جمهور یا نخست وزیر نه لزوما "شرکا"  را می‌شناسد و نه به طریق اولی سابقه همکاری با آنان داشته است. دولت‌های فعلی انگلستان، اسرائیل، ایتالیا و یونان اینگونه هستند. آنان را می‌توان «فراجناحی» ‌توصیف نمود. منتهی نه از باب اینکه خواسته‌اند «فراجناحی»‌     باشند بلکه از بد حادثه که نتوانسته‌اند اکثریت را بدست آورند. شکل دیگری که دولت های فراجناحی تشکیل شده اند در یک شرایط استثنایی بحرانی بوده. مثلا کشور وارد جنگ شده یا یک شرایط حساس دیگر در کشور ایجاد شده. در غیر اینصورت ها اساسا هیچوقت دولت ها بدنبال فراجناحی نمی روند.

   اولین معضل دولت فراجناحی دشواری تصمیم گیری در آن است. مشکل دوم توزیع یا تقسیم قدرت است. معمولا احزاب کوچکتر که برای رسیدن به حد نصاب دولت وارد ائتلاف شده اند معمولا سهم زیادی می خواهند. به علاوه هر زمان هم که از دولت خارج شوند آن را از اکثریت می اندازند.  بنابراین و برخلاف ژست رایج سیاسی که در ایران مد شده که دولت ها "پز" فراجناحی بودن بدهند، اساسا فراجناحی بودن  خیلی هم پدیده جالبی نیست.

    قاعده کلی آن است که حزب و جریان سیاسی که در انتخابات پیروز می‌شود و نصف به علاوه یک آراء را به دست می‌آورد، دولت را تشکیل می‌دهد ـ همه اعضاء و افراد آن هم تعلق به حزب و گروه سیاسی که در انتخابات پیروز شده‌اند دارند. به عبارت دیگر وقتی سوسیالیست‌ها، محافظه‌کاران، دموکرات‌های مسیحی یا فی‌المثل عدالت و توسعه یا اخوانی‌ها در انتخابات نصف به علاوه یک را می‌آورند، هرگز از احزاب دیگر برای شرکت در دولت دعوت نمی‌کنند. مگر اینکه همچون ایتالیا، یونان یا انگلستان، هیچ حزبی نتواند نصف به علاوه یک را بیاورد و در آن صورت مجبور می‌شود که برود برای ائتلاف و فراجناحی بودن.

     آقای روحانی صرفا در یک صورت می‌توانست مدعی «فراجناحی» شود. اینکه آقایان باقر قالیباف، محسن رضایی، علی‌اکبر ولایتی و حتی دکتر سعید جلیلی (البته در صورتی‌که ایشان افتخار همکاری می‌دادند) را در دولتشان وارد می‌کردند. به علاوه تعدادی از مسوولان احمدی‌نژاد را هم وارد حلقه امید و تدبیر می‌کردند. در آن صورت ایشان به حق می توانستند ادعای "فراجناحی" بنمایند.

 

 




تاریخ : چهارشنبه 92/6/20 | 1:14 صبح | نویسنده : علی رضائی | نظر