سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سوز دیگری دارد روضه خانم رقیه سلام الله علیها...

کجایی بابا ، شده نماز من شکسته
کجایی بابا ، شده قیام من نشسته
کجایی بابا بیا ببین تیمم به روی خاک صورتت ، با دست بسته
ای بابا حکایتی شده مویم
ای بابا شکستگی ابرویم
ای بابا ببین کبوده بازویم
باشه ، کوچه به کوچه رو نیزه ها رفتی ، خونه ما نیومدی
باشه ، کنج تنور و طشت طلا رفتی ، خونه ما نیومدی
ای بابا حکایتی شده مویم
ای بابا شکستگی ابرویم
ای بابا ببین کبوده بازویم
تو دست سردش میگیره عمه این دستامو
میبوسه با اشک چشماش هرشب این زخمامو
بارون چشم کبود من ، بهونه هر روزه هر روزه
خدا میدونه که تا سحر ، آبله هام میسوزه میسوزه
باشه ، بذار اشکامو دوری درآره
باشه ، بذار بگن که بابا نداره
ای بابا حکایتی شده مویم
ای بابا شکستگی ابرویم
ای بابا ببین کبوده بازویم
کجایی بابا عزا گرفته دختر تو
میخونه روضه خودش برای خواهر تو
تو بازار شام دیدم که میفروشن یه گوشوارم رو با انگشتر تو
ای بابا ببین دیگه زمین گیرم
ای بابا سه سالمه ولی پیرم
ای بابا شبیه زهرا میمیرم
------------
دور از نگاه غیرت عباس روی نی           بر روی قیمت اسرا چانه میزدند




تاریخ : سه شنبه 91/9/28 | 10:29 صبح | نویسنده : علی رضائی | نظر