سفارش تبلیغ
صبا ویژن

محمد کاظم حقانی فضل در وبلاگش نوشته است: ولی مطلق فقیه در تصمیمات خود هیچ‌گاه اشتباه نمی‌کند؛ چراکه اگر بخواهد تصمیمی بگیرد و این تصمیم صد در صد به ضرر امت اسلام باشد، وظیفه لطف امامتی امام زمان‌(عج) ایجاب می‌کند که به هر نوعی وی را ارشاد کند.

جملات فوق را آیت‌الله یزدی گفته‌اند البته به نقل خبرگزاری رسا، قبلا هم از یک سخنران شینده بودم که رهبری به مقام عصمت اکتسابی رسیده‌اند. مدتی پیش هم در یک وبلاگ بحثی درباره عصمت استراتژیک مطرح کرده بود و به نوعی همین مدعای آیت الله یزدی را تئوریزه کرده بود. در مقابل سخنان آقای یزدی سایت آینده مطلبی گذاشته و سخنان رهبر انقلاب را در 14 خرداد امسال نوشته که به راحت گفته‌اند حتی امام خمینی هم ممکن بود اشتباه کنند. دلیلی که آیت الله یزدی اقامه کرده‌اند در جای خود نقد و رد شده است. دم دستی ترین آدرس این نقد کتاب معروف و مشهور فرائد الاصول یا همان رسائل شیخ انصاری است که در حوزه‌های علمیه خوانده می‌شود. توضیح آنکه برخی مدعی‌اند که اگر همه علمای شیعه بخواهند نظری بدهند که اشتباه باشد بر امام زمان(عج) لازم است که به نوعی مخالفت خود را اعلام کند. طریق این اعلام مهم نیست بلکه مهم این است که نظری خلاف این نظر اجماعی هم وجود داشته باشد. مدعای مرحوم شیخ البته در بحث اجماع این است که قاعده لطف اینقدر کشش ندارد که چنین مدعایی را اثبات کند. وقتی قاعده لطف این قدر کشش ندارد که اجماع همه علمای یک عصر را نقض کند چگونه آیت الله یزدی از همان قاعده برای یک نفر استفاده می‌کنند؟ از نظر ملاک و مناط بین دو بحث تفاوتی وجود ندارد.

غیر از مطلب فوق نقض‌های فراوانی می‌توان بر این ادعا وارد کرد. نمونه نه چندان قدیمی آن داستان مشروطه است. بسیاری از علمای شیعه و روحانیون به ویژه هم مسلکان سیاسی آیت الله یزدی (شخص ایشان را نمی‌دانم) معتقدند که مسیر مشروطه منحرف شد و بسیاری از ایشان معتقدند که آخوند خراسانی سادگی کرد که فتوای مشروطه را امضاء کرد. سوال من این است که آیا این انحراف که منجر به استبداد رضا خانی و کشف حجاب و وابستگی کشو ر و اضممحلال روحانیت و تعطیلی مراسمات مذهبی شد اینقدر ارزش نداشت که بر اساس قاعده لطف امام زمان(ع) از اشتباه آخوند جلوگیریی کند؟ راستی داستان بنی صدر یادتان هست؟ چقدر هزینه دادیم؟ از همه مهم‌تر نقضی است که بر اساس باور اصیل شیعه می‌توان بر این مدعای ناصحیح وارد کرد. و آن داستان سقیقه است. بر اساس باورهای شیعی هیچ انحرافی در دین بالاتر از داستان سقیقه و غصب ولایت وجود ندارد. سوال این است که چگونه امیرالمومنین(ع) مانع این انحراف نشدند؟ مگر قاعده لطف آن روزها وجود نداشت؟ روشن است که اصولا امام چنین وظیفه‌ای ندارد. که به هر قیمتی از هر انحرافی ممانعت کند. در واقع امثال آیت الله یزدی و آن سخنران و آن وبلاگ نویس و برخی دیگر وظیفه‌ای را به امام غائب نسبت می‌دهند که شیعه برای امام حاضر هم قائل نیست. قاعده لطف اگر در این جا مصداق داشته باشد حداکثر ظرفیت آن ممانعت از انحراف‌های بزرگ و بنیان کنی است که اساس اسلام را مورد هدف قرار دهد.آن هم نه به این صورت که مانع اشتباه یک فرد شود زیرا قاعده لطف روش را تعیین نمی‌کند. لذا ممکن است خداوندکاری کند که مثلا مردم به فرمان فقیهی که اشتباه دستور داده عمل نکنند یا فقیه دیگری در مقابل نظر دیگری بدهد و حقیقت را بیان کند یا موانع اجتماعی و تکوینی و ... در برابر این انحراف فرضی ایجاد کند. زیرا آنچه مهم است حفظ اسلام است نه شخص فقیه و نه حتی باور مسلمین یک منطقه. آیه‌ای از قرآن می‌فرماید ای گروه مومنان اگر شما از دین برگردید خداوند به جای شما قوم دیگری را می‌آورد. یعنی مهم نیست که شما یا فقیه و مرجعتان منحرف شوید یا نشوید. شما باید به وظیفه‌تان عمل کنید و البته اگر نکردید نابود می‌شوید و قوم دیگری که یحبهم و یحبونه جایگزین شما می‌شوند. در واقع خداوند ضمانتی برای حفظ ما و نظام جمهوری اسلامی نداده است. بی خود اشتباهات استراتژیک خود را به مقدسات پیوند نزنیم.

منبع: سایت آینده




تاریخ : پنج شنبه 90/4/23 | 1:19 عصر | نویسنده : حجت اله علیمحمدی | نظر