سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

غار حرا، واقعیت یا ... !

در سفر حج، از جمله زیارت ها و دیدارهای دوره ای کاروان ها، (البته ایرانیان)، بردن حجاج تا پای کوه غار حراست که روحانی کاروان هم، همانجا توضیحات لازم را ارائه می دهند. اما دیدار از خود غار به صورت مجزا و دلخواه، با هزینه شخصی افراد و شبانه انجام می گیرد. معمولاً زیارت و دیدن غار حرا برای اکثر ایرانیان حتمی و برای قلیلی از حجاج بعضی کشورها (نه همه کشورهای مسلمان) عادی و اتفاقی است. این مکان واقع در بالای کوه نور- جبل النور – در شمال شرقی و یک  فرسخی مکه و در مسیر راه عرفات می باشد. به طور طبیعی گنجایش بیش از دو نفر را ندارد. معروف است پیامبر گرامی اسلام (ص) قبل بعثت در آنجا عبادت و مناجات می کردند. به ادعای بعضی، گاه در طول سال به مدت یکماه کامل در آنجا متوقف می شدند و به همراه حضرت علی(ع) به راز نیاز می پرداختد. همچنین گفته می شود اولین آیات الهی «اقرء ب...»  نیز در این مکان به رسول اکرم (ص) نازل شده است.

بگذریم، ما نیز مثل بیشتر حجاج همسفر، از روی کنجکاوی و دقت نظر، با پرداخت هزینه، به همراه روحانی کاروان ساعت 3 نصف شب برای دیدن غار حرا، با اتوبوس عازم جبل النور شدیم؛ گزارش کوتاه ذیل وضعیت این محل را بیان می کند:

1. اولین نکته ای که برایم جلب توجه کرد، سختی راه (البته بیشتر در صدر اسلام) و فاصله بیش از 10 کیلومتری خانه خدا (و منزل پیامبر) با این مکان می باشد.

2. اطراف کوه خبری از خانه و ساختمان های مجلل نیست، همه ساختمان ها کوچک و معمولی و مستضعف و فقیر نشین غیر عرب (اما بدون استثناء بام همه خانه ها دارای دیش ماهواره)، البته بیشتر پاکستانی ها و بنگالی ها به همراه زن و بچه که معمولاً به شغل کارگری مشغول هستند و گاه مغازه دار و دست فروشند.

3. از پای کوه تا قله و غار حرا حدود یک ساعت (شبانه و در تاریکی مطلق) راه است؛ بالا رفتن از آن با توجه به دمای بالای 50 درجه (در شب) و سکون هوا، چنان سخت و طاقت فرساست که گاهی زائران نیمه راه از خیر دیدن گذشته و برمی گردند. در ضمن طولانی بودن مدت صعود بخاطر وضعیت جوی آنجاست و الا نباید این مدت طول بکشد.

4. پای کوه و کوچه های منتهی به کوه، دامنه و چاله چوله های آن تا خود غار حرا پر از زباله و آشغال و ... واقعاً مشمئز کننده و جای تعجب که چطور دولت سعودی برای نظافت و تمییزی دیگر اماکن مقدس و تاریخی این همه سرمایه گذاری و اهمیت داده و گاه برای هر چند متر  یک نفر مأمور نظافت گماشته ولی اینجا را رها کرده؟ حتماً دلیلی دارد!

5. در این مکان، چه در اطراف کوه و چه در غار حرا و در طول مسیر از حضور دولت و سازمان های متولی امور و مأمور و راهنما و مساعدت از هر نوع آن، چه از ناحیه حکومت عربستان و چه کاروان های حجاج خبری نبست. خبری از آب و برق و تلفن و ... نیست. امکانات ضروری اولیه صفر. در آن تاریکی شب، بر فرض اگر با لغزش پا برای کسی اتفاقی بیفتد خبری از امداد و نجات و کمک های اولیه نیست. نه جایی برای قضای حاجت - در صورت ضرورت از گوشه و کنار همان کوه و ... استفاده می شود -  نه محلی برای وضو و نماز – نماز صبح به اجبار همان بالای کوه خوانده می شود، در غیر این صورت قضا خواهد شد-

6. در آن دل شب، غیر از زائران، موجودات دیگری هم یافت می شدند، از جمله بزهای پاکستانی و میمون های زبر و زرنگ و بازگوش که همشون به دنبال قطره ای آب بودند. اگر هم گاهی به انسان ها نزدیک می شدند یا میمونی ظاهراً حمله ای می کرد بیشتر از فشار تشنگی بود و بس، بخصوص طی سال های متمادی متوجه بطری های یک بار مصرف آب حجاج شده اند، لذا به دنبال آب و غذا هستند (کلاً اطراف و بالای کوه خبری از یک قطره آب نیست) نه ربودن اشیاء قیمتی و کیف دستی زوار و حجاج. به ادعای بعضی آقایانِ ... میمون ها آموزش دیده اند برای سرقت اموال و اشیاء قیمتی!

7. غیر از حجاج ایرانی (البته نه همه)، کمتر کسی به دیدن و زیارت غار حرا می آمد. چه شیعه و چه سنی! این هم جای سؤال و تعجب دارد.

8. صخره ها و سنگ های اطراف غار پر است از نوشته های عجیب و غریب و یادگاری و التماس دعا به زبان های مختلف، و البته بیشتر فارسی! در ضمن یک نوشته با خط عربی و لاتین که  نماز خواندن در غار حرا را منع کرده!

9. انصافاً پایین آمدن از آن به مراتب سختر از بالا رفتن است، هر آن احتمال سقوط و سر گیجه! ایضاً مثل بالا رفتن از آن، همه خیس عرق، طوری که انگار لباس خیس به تن کرده ای!

10. اینجا، بر عکس دیگر اماکن گداهای سمج پاکستانی که کم و بیش از روی ضرورت شغلی فارسی هم یاد گرفته اند، کم نیستند. گاه با ظاهری چندش آور و رقت بار و رأفت انگیز، ایرانیان را به امام علی(ع) و ائمه اطهار قسم داده و خوب کاسبی می کنند!

این وضعیت فعلی غار حرا است، حال در نظر بگیرید 1400 سال پیش را با آن امکانات کم و دوری و سختی راه و بکر بودن کوه. چراکه الان حداقل برادران پاکستانی و بنگالی، برای کسب در آمد هم که شده با پول ایرانی ها که از زوار و حجاج می گیرند، کمی سینه کوه را صاف کرده و چند تا پله و میله کاشته اند. با این توصیف برای هر کسی این شبهه و سؤال پیش می آید که؛

1. چرا حکومت سعودی بر عکس دیگر اماکن مقدس و تاریخی مکه و مدینه، به غار حرا اصلاً توجهی نکرده، کاملاً رها کرده و کنترلی نمی کند؟

2. چرا حجاج سایر کشورها، اعم از عرب و غیر عرب اصرار بر حضور در این مکان ندارند؟

3. در کتب فقهی و عبادی، حتی در جزوات اهدائی سازمان حج هیچ اشاره به اعمال وارده و مستحبی در غار حرا نشده و یا حضور و زیارت آن محل جزو اعمال ولو مستحبی حج نیامده؟

4. از لحاظ طبیعی و به طور عادی عقل هیچ کس قبول نمی کند که با این وضعیت کسی بتواند یک ماه که هیچ، بلکه چند روز بالای این کوه به عبادت مشغول شود و هر روز هم کسی براش آب و غذا بیاره! برای چه؟ به چه دلیل؟ اگر امر الهی بوده و پیامبر هم واقعاً این کار می کرده و ماه ها در اینجا عبادت کرده، چرا زیارت و وقوف در این محل برای حجاج توصیه نشده و ...

با وجود وضعیت توصیف شده و شبهات و سؤالات مطرح شده فکر می کنم یک جای کار یک گیر و داری داره! یا به قول ما ایرانی ها یک جای کار می لنگه! والا نباید این طور باشه!

یکی از پژوهشگران حوزوی، در کتاب خود با عنوان« قرآن و تفسیر راهبردی از تاریخ اسلام و صهیونیسم» - معتقد است که قضیه نزول وحی به رسول خدا(ص) در غار حرا نبوده بلکه در مقام ابراهیم(ع) نازل شده است و در این باره به دلایلی اشاره کرده که به چکیده آن اشاره می کنیم:

1. قضیه نزول وحی در غار حرا را شیخ صدوق، کلینی و شیخ طوسی هیچکدام در هیچ کتابی نقل نکرده اند که دارای سند متسلسل و متصل به امام(ع) باشد و در هیچ کتاب معتبری هم ندیده اند.

2. مرحوم طبرسی هم به جز یک خبر مرسل و بی سند روایت دیگری در این خصوص پیدا نکرده است و نداشتن سند، قرینه جعلی بودن آن است.

3. مرحوم حر عاملی در 20 جلد وسایل الشیعه و مرحوم حاجی نوری در مستدرک، این قضیه را نقل نکرده اند.

4. در تاریخ یعقوبی هم اسمی از غار حرا نیامده است.

5. سازنده نخستین این قضیه محمد بن کعب قُرَظِی است که از قصه گویان اسرائیلی می باشد.

6. علامه طباطبائی ذیل تفسیر سوره مبارکه علق می نویسد: قضیه نزول قرآن در غار حرا به شکلی که رسول خدا(ص) مضطرب شده و ... همه جعلی است. در تفسیر نمونه نیز در ذیل تفسیر این سوره، قضیه را به آن شکل، از جعلیات دانسته است.

7. از 14 معصوم(ع) احدی نفرموده است که رسول الله(ص) کعبه را رها کرده، در یک غار عبادت می کرده و قرآن هم در غار به وی نازل شده است. تنها در تفسیر منسوب به امام عسگری(ع) آمده که آنهم سند ندارد.

8. این قضیه را هیچکدام از همسران پیامبر(ص)، حتی خدیجه نقل نکرده است به جز عایشه، در حالی که عایشه در زمان نزول وحی نخستین متولد نشده بود.

اگر غار محل نزول نخستین آیه الهی است، چرا یک نماز خاص، یا دعای ویژه یا زیارتنامه ندارد؟ چرا طور سینا، مقام ابراهیم مقدس است و اعمال ویژه ای دارند ولی برای غار حرا قداست و ثوابی نقل نشده؟ مگر می شود محل تولد قرآن ارزش و قداست نداشته باشد! چطور حضرت ابراهیم همه جهانیان را دعوت می کند به عبادت در کعبه ولی رسول خدا(ص) کعبه را رها کرده به غار می رود!؟ از آدم تا خاتم هیچ پیامبری غار نشین نبوده است.

بعضی گفته اند پیامبر به خاطر درگیر نشدن با مخالفین و مشرکان به غار می رفته! این هم درست نیست. چراکه پیش از بعثت کسی متعرض ایشان نمی شده، چون مدعی رسالت نبوده. یا در خطبه قاصعه منسوب به علی(ع) آمده است: «من به محض نزول قرآن صدای شیطان را شنیدم ...» اولاً: چگونه علی(ع) 10 ساله فریاد ناشی از بدبختی شیطان را شنیده و عطر رسالت را استشمام کرده ولی رسول خدا را به مطلع نساخته؟ ثانیاً: در کتب تاریخی آمده که حضرت خدیجه جریان را به ورقه بن نوفل مسیحی گفته و وی خبر رسالت حضرت محمد را به ایشان می دهد! یعنی خود پیامبر متوجه نشده اما نوفل و امام علی(ع) 10 ساله متوجه می شوند!؟ اهانت و خرافاتی بالاتر از این؟...




تاریخ : چهارشنبه 89/6/31 | 10:40 صبح | نویسنده : محمد رجایی | نظر