سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 افراط و تفریط در مرگ و زندگی!

در این جهان همیشه مرگ و زندگی قرین هم بوده و هست و خواهد بود. هیچوقت از هم جدا نبودند و نخواهند شد. گاه نوای ساز زندگی می شنویم و گاه نوای ساز مرگ زندگی، یکی شاد و روح انگیز وان یکی حزین و غم انگیز اما اگر به کنه قضیه نگاه کنیم بهتر است بگوییم که هر دو هم خوبند و هم بد! مانده با چه دیدی به آنها نظر کنیم! در چه فرهنگی زیسته باشیم و پیرو کدام آیین و مذهب باشیم. به هر صورت مرگ و زندگی هر دو واقعیتی است غیر قابل انکار و تغییر. هر دو یکی از اصلی ترین رازهای هستی انسان هستند و همواره محور اندیشه و تفکر آدمی بوده اند. بگذریم! بحث ما در نوشته حاضر در این مقولات نیست، فقط می خواهیم باورها و و نوع نگاه به مرگ و شکل و آیین سوگواری و مراسمات بعد مرگ را در دو فرهنگ ایرانی و عربستان مقایسه کرده و به افراط و تفریط های آنها اشاره  کنم. لذا یک گزارش مانندی از هر دو فرهنگ و دیدگاه درباره جریانات و مراسمات بعد فوت خدمتتان ارائه داده، سپس نتیجه گیری می کنم. قبل از آن اشاره ای به معنی و مفهوم افراط و تفریط بد نیست. افراط به معنی؛ از حد در گذشتن، از تعادل خارج شدن، زیاده روی در امری و کاری، اکثار و زیادت، اسراف و شتابانیدن در چیزی، سبقت و مبادرت نمودن در امور و به قول خودمانی شورش را در آوردن / تفریط عکس افراط است، یعنی؛ ضایع کردن، کوتاهی نمودن و کم کاری و بی توجهی و در نظر نگرفتن و ... با مراجعه به منابع اصیل اسلامی و اتکا به عقول بشری هر دو امر افراط و تفریط رد و غیر قابل قبول است. هر دو به انسانیت انسان و دین و ایمان ضربه زده و مخدوش می کند. اما اصل بحث:

  • یک هفته ای که در مدینه بودیم، فرصت را غنیمت شمرده، تقریباً هر روز برای زیارت و نمازهای یومیه در مسجد النبی حاضر می شدیم. بدون استثناء با اتمام تمام نمازها، برای تمام جنازه های موجود – مکان مخصوصی برای همین منظور در کنار حرم پیامبر(ص) و جلوی امام جماعت، بصورت مجزا و سر پوشیده تعبیه شده است. در اصل اجازه ورود جنازه به مسجد و حرم نبوی را نمی دهند - یک نماز میت برگزار می شد. یکی از روزها بعداز نماز جماعت صبح، نماز میت نخوانده، بیرون آمدم تا ببینم مرده ها را چگونه تشییع و دفن می کنند. درب محل مخصوص ایستادم تا اینکه نماز میت تمام شد. در یک لحظه و بدون فوت وقت و صبر و تحمل و تأمل، جنازه ها را به صورت دو و هروله به طرف قبرستان بقیع که در حال حاضر چسبیده به مسجد می باشد و فاصله ای کمتر از 300 متر دارد، بردند. - قبرستان بقیع یک بار بعداز نماز صبح و یک بار هم عصر، قبل از غروب به روی مشتاقان باز می شود - من هم وارد بقیع شده و پس از زیارت و سلام بر ائمه مدفون در آنجا، به دیدن سایر قبور صحابه و منسوبین پیامبر(ص) و ... رفتم سپس به طرف انتهای قبرستان رفتم. متوجه شدم اموات جدید را در همان بقیع دفن می کنند. دیدم تشییع و خاکسپاری کاملاً عادی و بدون سر و صدا، بدون حضور زنان حتی بستگان درجه اول، بدون لباس مشکی و عزا، با قبری بی نشان و بدون هیچ سنگ قبر و مشخصه ای، خیلی سریع مرده را داخل قبر گذاشته و قبر را صاف کرده خارج می شوند. مراسم خاک سپاری کاملاً بی روح و ساکت، نه ضجه ای، نه دادی، نه هواری و نه ... در روزهای بعد در این باره از یک شهروند ساکن مدینه سؤال کردیم، اتفاقاً شیعه بود، ایشان گفتند: در اینجا برای مرده ها به آن صورت مراسم خاصی نمی گیرند. با مردن یک نفر همه چیز تمام می شود. حتی از مکان دقیق دفن نزدیکترین عزیزانمان خبر نداریم! اسمی و نشانی روی قبر نیست که مشخص شود اینجا قبر کیست! فرقی هم بین شیعه و سنی نیست! اینکه سوم و هفتم و چهلم گرفته شود! نه! از این خبرها نیست. یا اینکه سر خاک بریم و شب جمعه سری به اموات بزنیم! نه! از این کارها و خبرها نیست! در یک قبر در مدت خاص که زیاد هم طول نمی کشد مرده های زیادی دفن میکنند و ...
  • اما در ایران، نیاز به توضیح تشریح نیست همه دیدیم و شنیدیم و از نزدیک درک کردیم، با کمی توفیر، مراسم و شوگواری و ماتم و ... بین همه اقوام و نواحی ایران تقریباً یکی است. کیفیت روز تشییع، نحوه دفن و کفن و نماز و خورد و خوراک همان روز، نحوه مراسم شب اول و پذیرایی آن، گریه ها و خود زنی های زنان و مردان در روز های اول تا چهلم، مراسمات از روز اول تا سالگرد، مکان دفن تا سنگ قبر و شعر و جملات روی سنگ، چاپ اطلاعیه و تسلیت ها در نشریات تا تاج گل های چند صد هزار تومانی، انواع خوراکی ها و نوشیدنی های متناسب با فصل و خرمای مغز گردویی و بادامی و ...، حضور قاریان و مداحان مخصوص با بلند گوی ویژه، حضور همه فک و فامیل و اقوام و دوستان و آشنایان از همه اکناف و اطراف و شهرها که عدم حضور مساوی با قهر و ناراحتی و تلافی در آینده خواهد بود، زنان همگام و همراه با مردان در همه مراسمات منزل و مساجد، لباس های مشکی و گاه عدم اصلاح سر و صورت تا چهلم و بعضاً تا سالگرد، تعطیلی مراسمات عروسی و جشن ها و شادی اعیاد برای تمام بستگان و فامیل نزدیک، در بین بعضی اقوام هنگام مرگ کسی موسیقی مخصوص. خلاصه با کمی تفاوت آن هم به دلیل موقعیت اجتماعی و مالی مرده و خانواده ها، همه این موارد مشترک بین ما ایرانی هاست. البته اخیراً در بین اقشار پر درآمد و گاه سطح متوسط مراسم و حرکت ها و کارهایی پس از مرگ افراد انجام می گیرد که واقعاً دیدنی و شنیدنی است؛ نوشتن بنرها و پلاکارت های متنوع و متعدد و گاه از طرف یک نفر به اسم های مختلف، در اصل هرچه بیشتر و گرانتر بهتر، حجله و چراغانی و ...، فیلمبرداری با چندین دوربین از تمام مراسمات و تشییع، قبرهای چند ده میلیونی و گاه چند صد میلیونی! گل و تاج گل های چند صد هزار تومانی، مداحی با نی و ...، مراسم در کدام مسجد و حسینیه و خورد و خوراک در کدام رستوران باشد، چه نوع غذا و پذیرایی، چه نوع سنگ قبری، داخلی یا خارجی، مثلاً گرانیت ایرانی باشد یا برزیلی! کارت دعوت ویژه، انواع میوه ها و حلواها در ظروف مخصوص، گریه کن های اجاره ای، آرایش های مخصوص که حزن و اندوه را نشان دهد! هدیه دادن به نام و یاد مرده، چیزی مثل کتاب و مفاتیح و قرآن و ...، در نهایت از صاحب عزا سؤال می کنی: آقا هزینه کل مراسم و ... مرحوم یا مرحومه چقدر شد؟ پاسخ می شنوی: تا حالا 20 میلیون تومان! بماند که این از کجا آمده، با رضایت بوده یا نه، نزول شده یا قرض گرفته شده! در ضمن این پروسه همچنان ادامه دارد!

در مقایسه این دو فرهنگ، ظاهراً یک نقطه مشترک دیده می شود؛ فراموش شدن خود مرده، در عربستان، هم مرده فراموش می شود و هم بازماندگان و داغدیده گان، چراکه عرفاً و قانوناً بازماندگان، به ویژه زنان حق حضور در تشییع و تدفین و سر خاک را ندارند. به طور کل گریه و زاری و عزاداری مرسوم نبوده و گرفتن مراسم های مختلف ترحیم جایگاهی ندارند، پس مرده و خانواده و نزدیکان هر دو فراموش می شوند. اما در فرهنگ ایرانی شاید مرده فراموش بشود لکن بازماندگان و بستگان هرگز، تازه با فوت یک نفر قهرها به آشتی تبدیل شده و نسبت های نصبی و سببی گل می کند. رفت و آمدهای پی در پی شروع و گاه تا سه روز منزل میت را خالی نمی کنند. اقوام و فامیل که شاید ده ها سال همدیگر را ندیده و فرزندانشان همدیگر را اصلاً نمی شناسند، هنگام فوت یک فردی به هم رسیده و دیداری تازه می کنند و یاد گذشته ها می کنند و ... تا اینجای کار مشکلی نیست. امر پسندیده و خوبی است اما زیاده روی در این امور و صرفاً پرداختن به زنده ها و غرق شدن در جزئیات و کارهایی که در بالا به آن اشاره شد! افراط کاری است و فراموش کردن مرده! حال بینی و بین الله این افراط و تفریط نیست؟ حاملان هر دو فرهنگ در درجه اول انسانند و انسان عاطفه و احساس دارد، ادعای مسلمانی هم که دارند! واقعاً عقل و وجدان درونی، کدامیک را می پذیرد؟ ذات و فطرت بشری کدام را بر می تابد؟ اصلاً دین اسلام کدامیک را توصیه کرده؟ مگر ادعای مسلمانی هر دو فرهنگ گوش فلک را کر نکرده؟ هر دو مدعی ام القرائی هستیم! می خواهیم الگوی جهان اسلام و سایر مسلمین باشیم! با این افراط و تفریط می شود؟

مراسم عزاداری و گریه و سر خاک و مزار رفتن برای اطرافیان فرد از دست رفته فرصتی فراهم می کند تا این مواجهه و فقدان دردناک را آسان تر پشت سر بگذارد. در این مراسمات و مجالس ترحیم، مشارکت جمعی بستگان و آشنایان، علاوه بر همدردی با داغداران، به آنان وظایفی هم محول می کند تا فشار مضاعف بر صاحبان عزا نباشد. سوگواری طبیعی و به دور از افراط به افراد این امکان را می دهد تا به تدریج و نه یکباره، با عواطف مربوط به فقدان رویارو شود و کم کم درک کند و بپذیرد. در این صورت فشار روحی و روانی کمتری وارد می شود. اسلام هم به این نوع مواجهه با مرگ عزیزان توصیه نموده، مثل گریه و عزاداری پیامبر اسلام(ص) بر فرزند از دست رفته اش. حال اگر با فشار عرف یا تحریم های مذهبی و اعتقادی و گاه قانونی جلو این سوگواری ها و برون ریزهای غم و اندوه درونی و طبیعی افراد ماتم زده گرفته شود و در این زمینه هیچ انعطافی صورت نگیرد، می شود تفریط و دین اسلام این دیدو عمل را قبول ندارد. هیچ موقع دین اسلام بر خلاف فطرت و عواطف و احساس طبیعی بشر حکم نمی دهد و در هر امری به میانه روی توصیه می کند. از آن طرف افراط در در سوگواری و غم و اندوه و اعمال غیر متعارف را هم رد می نماید.




تاریخ : یکشنبه 89/6/28 | 1:19 عصر | نویسنده : محمد رجایی | نظر