• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : برداشت هاي فرهنگي اجتماعي از قرآن 2
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + علي 
    با سلام و تبريک سال جديد به شما و همه دوستان عزيز
    مطالب بسيار مهم و کاربردي را اشاره فرموديد..
    فکر مي کنم اگر کمي آيات تفکيکي تر باشد بهترباشد.. متني طولاني در يک پاراگراف چشم را خسته مي کند.. قرمز کردن نکات هم روش مناسبي براي ارائه بهتر مطالب است...
    اگر ممکن است شأن نزول اين آيات را هم اشاره بفرماييد تا هرچه بيشتر مستفيض شويم.. موفق باشيد.
    + نيشتر 
    سلام و سپاس از توجه تان به اين مقوله!
    در سلسله نوشته هاتان علاوه بر برداشت هاي فرهنگي و اجتماعي، برداشت هاي اخلاق نيز به روشني ديده مي شود؛ از اين رو شايسته است، هم اين روند پايا و پويا باشد و هم در عنوان مطلب دگرگوني پيش آيد.( البته با پوزش از جسارت حقير)
    پاسخ

    سلام. از نکته سنجي شما سپاس گزارم. واقعيت آن است که حوزه فرهنگ و حوزه اخلاق، در موارد بسياري داراي همپوشاني است. خصوصاً آن که اينجانب فرهنگ را «مجموعه در هم تنيده و رو به تکاملي از ويژگيهاي خاص زندگي اجتماعي انسان» ميدانم که در سايه اين ويژگيها او از ساير حيوانات متمايز ميگردد. بدين ترتيب، در موارد متعددي، ناچار به طرح نکات اخلاقي نيز خواهيم بود.
    + رجائي 

    با سلام

    ديده که به دومين شماره از نوشته ي شما روشن شد، عقل و دلمان نيز روش و خوشحال شد، پس تشکر! اما پرسشي برام پيش آمد از اين مطلب که «عمل صالح بدون پشتيباني ايماني نوعي نفاق است و...» آيا اين داراي شرايط و مراحل نيست؟ يعني اعمال صالح همه اقشار و افراد از مسلمين منوط به ايمان قلبي و حقيقي و نيت الهي است؟ يا اينکه علما و خواص را شامل مي گردد؟ اکثر اعمال صالح مردم عوام يا فطري است، يا تقليدي و يا... حال بايد بگوييم فايده اي ندارد و...

    پاسخ

    سلام. همان گونه که در متن تصريح شده است، عمل بدون پشتوانه معرفتي، و ايمان ناقصي که به عمل منتهي نشود، هر دو حاکي و نمايش دهنده فاعلي هستند که در مرتبه اي از مراتب نفاق يا فسق قرار دارد. و البته اين مراتب تشکيکي بوده و طيف گسترده اي را در بر مي گيرد. بدين ترتيب، کسي که کاملا پيراسته از اين مراتب باشد، همان خواهد بود که در آموزه هاي عرفاني، انسان کامل ناميده مي شود.نکته ديگري که در مطلب شما، نظر مرا به خود جلب کرد، تقسيم انسان ها و اعمال ايشان بر اساس شاخص مشهور اما پرايهام خواص و عوام است؛ واقعيت آن است که در آموزه هاي قرآني، ايمان قلبي افراد يا خاص بودن ايشان با شاقول علم ظاهري، حتي اگر علم دين باشد، سنجيده نمي شود؛ پس آن چه ما عاميانه مي پنداريم، اگر پاسخي درست به نداي وجدان و فطرت سليم آدمي باشد، حتي اگر با تقليد انجام شود، از ايمان ناب ديني بر آمده است. براي تأمل بيشتر به آيات 24 تا 35 سوره مبارکه هود مراجعه کنيد، و مذاکره و گفتگوي نوح (عليه السلام) را با سران و خواص قوم خويش مطالعه کنيد. خصوصاً آنجا که بزرگان قوم، ايمان آورندگان به نوح را ساده لوح مي نامند، اما نوح با قاطعيت از ايمان پيروان خود دفاع مي کند.بنابر اين، گرفتاري در نفاق و فسق، بيش از آن که گريبان گير عوام باشد، خواص را در بر مي گيرد، و بايد به خدا پناه برد از اين که علم و دانش، انسان ها را در حجاب هاي گوناگون معرفتي قرار دهد.
    به نظر ميرسد بتوان عمل صالح را همان رفتار مؤمنانه تلقي کرد ولو به ظاهر و به نام آئيني نباشد. به ويژه با توجه به معنا و گستره اي که خود فرموده ايد.
    و به قول دکتر شريعتي در کتاب نيايش:
    خدايا تو خود به من بگو آيا تشيع به اسمها عشق ورزيدن است؟ يا شناخت مسمّاها و بلکه بالاتر از آن ، پيروي از رسمها؟
    پاسخ

    سلام و درود بر استاد ارجمند و گرامي ام. درک عبارت موجز شما برايم دشوار بود؛ اما اگر منظورتان آن است که ظواهر در اعمال صالح از اولويت برخوردار نيست، في الجمله پذيرفتني است. گو اين که تعظيم شعائر و تذکر به ايام الله، و همچنين اهتمام به مناسک آئيني هم در اسلام مورد توصيه و توجه است.