• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : به کجا مي رويم...؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    سلام!

    بسيار جالب ، جامع و پرمحتوا بود.

    أجرکم عندالله.

    + علي 
    با سلام... بنده هم کسي را تکفير نکردم.. چند نقدي بود به فيلم که البته نقاط مثبت آن که بيشتر هم بود ناديده انگاشته شده بود تا مانند فيلم قسمت هاي منفي يک رويداد و روند ديده شود! موفق باشيد
    + علي 
    نشد من از يه مطلب انتقاد کنم اينا نزنن تو پارسي نامه!!
    پاسخ

    سلام ! از اظهار نظر شما - هرچند عجولانه بود اما- ممنونم. فکر مي کنم پارسي نامه اي ها هم از اعوان و انصار هاليوود و استکبار جهاني هستند. بعيد نيست فردا يک اسکار هم براي بنده بفرستند. البته خداکند آن موقع تکفير نشوم.
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ پنج شنبه 18 اسفند 90 نوشته (به کجا مي رويم...؟) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    + علي 

    با سلام و تشکر از مطلب خوبتان و عرض پوزش..
    از منظرهاي مختلف به اين فيلم نگاه کرده ايد که مجالي براي پاسخگويي به همه آنها نيست...
    نمي دانم چرا مسئولين ما بايد نگاه منفي به اين جايزه داشته باشند آيا مثلاً حسودي کرده اند.. و نمي دانم کدام مسئول ديد منفي و سياسي خود را بروز داده.. پس همين که ديدگاه منفي خود را ابراز نکرده اند يعني دوست دارند اين کارگردان به آغوش ملت بازگردد و حتي مسئولين فرهنگي هم با ديد مثبت به اين قضيه نگاه کردند و البته کمي دير تبريک گفته اند.. پس نه ديد منفي به اين کارگردان وجود دارد و نه علتي براي اين ديد وجود دارد عليرغم اينکه خود ما نيز به اين فيلم جايزه داده ايم. اما اگر نخواهيم اسکار را يک جشنواره سياسي بدانيم -که حتماً اينطور است چراکه هاليوود و دم و دستگاهش و کلاً رسانه يکي از بازوان پرقدرت جريان صهيونيست و { } است که اگر تخصصي تر به آن نگاه کنيم به زواياي بسيار آشکار آن پي مي بريم - نکات منفي و سياه نمايي فيلم را از ديد خود و نظر بعضي کارشناسان بر مي شمرم ومثل آقاي سلحشور کلاً منکوب نمي کنم:
    1- سيمين که نماد يک زن روشنفکر و فرهنگي در جامعه است به هيچ عنوان راضي نمي شود که فرزندش را در محيط... ايران رشد دهد و حتي حاضر به طلاق با همسرش مي شود که کمتر نمونه اي از آن در جامعه ديده مي شود.
    2- نادر حاضر به همراهي سيمين نمي شود اما چرا؟ آيا به خاطر وطن دوستي و عشق به آب و خاک.. نه! بلکه به بهانه پدرش که البته يکي از نکات مثبت فيلم هم هست منتها بحث ميهن پرستي در آن نيست.
    3- موضوعي تکراري و آن هم حضور يک خدمتکار زن با چادر که مثلاً مقيد به احکام هست ولي بسيار بي سواد بوده و براي کوچکترين مسئله به دفتر مرجعش زنگ مي زند و نان حرام نمي خورد چرا؟! چون مي ترسد بلايي بر سر بچه اش بيايد!! و مدام هم قسم مي خورد!
    4- مرد مذهبي فيلم داراي اعصابي خراب و حالتي مشوش است و حاضر است زنش قسم بخورد و دروغ بگويد تا مشکلش رفع شود و دير دروغگويي هاي شخصيت هاي فيلم که باعث از هم پاشيدگي خانواده مذهبي و سيمين که بالاخره راضي نشد تا به خاطر فرزندش در کشورش بماند...
    پس کليات فيلم همانطور که خود فرهادي هم در هنگام کسب جايزه گرفت کشوري است که غبار سياست بر روي آن نشسته و مردم به هر دري مي زنند تا کسب معيشت کنند و بهترين راه فرار از اين کشور است..
    آيا زوم کردن بر روي نقاط تاريک يک جامعه سياه نمايي نيست.. آيا هدف فيلمسازي اين است.. پس بايد به مستند سازان ما چندين اسکار بدهند چرا که فيلم هايشان نمود خارجي هم دارد و آيا فيلمساز و سينما کارش بالابردن سطح فرهنگ جامعه نيست... آيا اين است آينه تمام نماي ملت مظلوم و محجوب و مقتدر و حماسه ساز ايران؟!
    اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! يهود و نصارى را ولى (و دوست و تكيه‏گاه خود،) انتخاب نكنيد! آنها اولياى يكديگرند; و كسانى كه از شما با آنان دوستى كنند، از آنها هستند; خداوند، جمعيت ستمكار را هدايت نمى‏كند (51) يا حق