• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : عروسي خواهر و برادر؟!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + حسيني 
    آنچه ازآخرين اکتشافات باستانشناسي برمي آيد قدمت انسان بسيارطولانيتراز انسان تعريف شده درتاريخ اديان موجود(آدم ابوالبشر)مي باشدوتفاوتهاي اسکلتي گوياي متفاوت بودن اساسي کروموزومي وجنتيکي انسان ما قبل ومابعدمي باشد. ااين تفاوت" پيوندکروموزومهاي جنسي وباروري اين دو گونه ازانسان راغيرممکن نموده وحتي درمواردنادرگزارش شده جنين توانايي ادامه حيات نداشته ومحکوم به سقط شده ومردان کامل و عاقل دعاي کميل نمي توانندازآن اخلاف باشند.
    + حميد 

    سلام علي آقا

    مي­بينم که پس از ورود به جرگه متأهلان، به مباحث جالبي علاقمند شده­اي، شايد هم بوده و رو نمي­کردي!

    به هر حال....

    احتمال سوم درباره ازدواج فرزندان آدم، که مستلزم محال بوده و عقلاً ممکن نيست؛ زيرا جنس جن و ملک با انسان متفاوت است.

    اما احتمال اول، که مورد تأييد علامه طباطبايي است، مي­تواند صحيح باشد؛ زيرا تشريع، تابع مصالح و مفاسد بوده، و آن را هم صاحب ولايت تشريعي تشخيص مي­دهد، و آن­چه انسان درک مي­کند تنها در حد احتمال است. علتي هم که علامه براي تشريع حليت ازدواج فرزندان آدم مطرح فرموده است، از قوت چنداني برخوردار نيست. اما روشن است که فطرت چنين ازدواجي را نفي نمي­کند؛ و البته در ساير حيوانات هم که به­وفور اين پديده قابل مشاهده است.

    اما احتمال دوم، به نظر قوي­تر مي­رسد؛ زيرا محققين از علماي اسلامي به اين نتيجه رسيده­اند که آيات قرآن کريم، نافي وجود انسان­هاي ديگر، چه قبل و چه همزمان با وجود آدم و حوا نبوده، و همچنين قرآن نسبت به نظريه «تکامل انواع» داروين ساکت بوده، و آن را هم نفي نمي­کند. بنابر اين، چنين احتمالي قوت مي­يابد که در روند تکامل انواع، برخي از انواع انسان به تکاملي از نوع برخورداري از عقل و نطق دست­يافته باشد، اما در عين حال، با ساير هم­نوعان خود نيز مراوده، تعامل و حتي پيوند جنسي داشته باشد. آيه شريفه­اي هم که مورد استناد شما و علامه قرار گرفته، نمي­تواند نافي اين مدعا باشد. زيرا با اين احتمالي که مطرح گرديد کاملاً سازگار است، و چه بسا، موضوع نفس واحده و زوج آن، به چندين نسل قبل از آدم بازگردد، که در روند تکامل، بقيه آن­ها از بين رفته و تنها از نسل آدم، به­دليل قابليت­هاي خاص آن در سازگاري با طبيعت، نوع انسان باقي مانده باشد.

    والله العالم

    + علي 

    با سلام. لطفاً به پاراگراف زير دقت بفرماييد:

    برخي از آيات قرآني نافي اين مدعاست؛ چنانکه مي فرمايد: يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِي خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کَثِيرًا وَنِسَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِي تَسَاءلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلَيْکُمْ رَقِيبًا(5)
    ‏ از ظاهر اين آيه بر مى‏آيد که در انتشار نسل بشر غير از آدم و همسرش هيچ کس ديگرى‏ دخالت نداشته، و نسل موجود بشر منتهى به اين دو تن بوده و بس، نه هيچ زنى از غير بشردخالت داشته، و نه هيچ مردى، چون قرآن کريم در انتشار اين نسل تنها آدم و حوا را مبدأ دانسته، و اگر غير از آدم و حوا مردى يا زنى از غير بشر نيز دخالت مى‏داشت، مى‏فرمود: "و بث‏منهما و من غيرهما"، و يا عبارتى ديگر نظير اين را مى‏آورد تا بفهماند که غير از آدم و حواموجودى ديگر نيز دخالت داشته و معلوم است که منحصر بودن آدم و حوا در مبدايت انتشار نسل،اقتضا مى‏کند که در طبقه دوم ازدواج بين خواهر و برادر صورت گرفته باشد.

    بالاخره بشر از يك نقطه شروع به تكثيرنموده است. آن تكثير و زاد و ولد چگونه بوده ؟ حلال يا حرام؟ اگر حلال بوده چگونه؟ و اگر حرام بوده يعني فرزندان آدم با موجودات حرامزاده وصلت نموده اند؟!!!

    + عباسي 

    سلام!

    مطلب جالبي است. فقط يك نكته به ذهن ميرسد و آن اين كه:(البته توجيه محدوديت و تجويز به خاطر همين محدوديت پذيرفتني است اما) اگر بنا باشد با اين توجيهات آبكي ، احكام شرعي به ويژه احكامي كه جنبه هاي اخلاقي و خانوادگي دارد ، به اين راحتي دستخوش تحولات اين چنيني شود ، سنگ روي سنگ بند نميشود و چه بسا يكي از علل حساسيت و تعصب عجيب برخي بر بقاي احكام فرعي همان گونه كه هست ، همين مسأله باشد. ضمن اين كه من نميفهمم اگر ما قائل به نظريهء دوم شويم چه مشكلي پيش ميآيد؟ ميدانيد كه چه بر اساس نظريه داروين و چه بر اساس نظريه هاي ديگر اين امكان هست كه پيش از آدم و حوا موجودات انسان نماي ديگري نيز بوده باشند كه بر اثر اختلاط و تمازج و تزاوج آدميان با آنان نسل بشر تكثير پيدا كرده باشد.اين بيشتر مقرون به تعقل و عقلانيت نيست؟ البته قصد موهون نمودن مطلب علامه را ندارم ولي به نظر ميرسد ساده انگارانه به قضيه نگريسته اند. والله العالم بحقائق الامور