• وبلاگ : کميل
  • يادداشت : ايده(نظريه) و عمل!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + علي 

    با سلام.

    جناب رها مگر چه كسي گفته كه ولي فقيه خطا نمي كند يا نبايد خطا كند و چرا فكر مي كنيد با خطاهايي كه فقط خدا از آن خبر دارد! ملت به نيستي كشيده مي شوند. ولي فقيه نبايد گناه كبيره انجام دهد. و نيز اينكه مرگ بر ضد ولايت فقيه دفاع از شخص خاصي نيست. مرگ بر ضد ولايت فقيه، مخالفت با مخالفان اين اصل قانون اساسي و اين جايگاه است. در قانون هم خبرگان رهبري ناظر بر اين شخص است. حالا ما اگر جور ديگري مي خواهيم عمل كنيم و فكر كنيم آن حرف ديگري است.

    + رها 

    چه تضميني وجود دارد كه اين ولي فقيه هميشه مادام العمر بعنوان حاكم جامعه كه هر گونه خدشه بر شخصيت او خدشه بر نظام است

    واز آن مهمتر گويا بر اسلام است او كه دستگاه حكومتيش او را فراي

    قانون ميداند و مخالفين اورا شايسته مرگ(مرگ بر ضد ولايت فقيه)

    اين جامعه آزاد! كه كسي نمي تواند در آن نظري مخالف داشته باشد

    آري چه تضميني وجود دارد كه حاكم مطلق جامعه با لغزشهايي كه فقط خدا از آن آگاه ميگردديك ملت را به كام نيستي و تباهي نكشاند؟

    چرا كه او مسلما معصوم نيست كه برحذر از خطا باشد.

    + علي 

    با سلام و تشكر.

    به نظر من ائمه ما به دنبال برقراري حكومت اسلامي بوده اند ولي چون شرايط(خواست مردم) برايشان مهيا نبوده نتوانستند كه آن را تشكيل دهند(بجز اميرالمؤمنين). زيرا با برقراري حكومت اسلامي مي توان مُر احكام اسلام را پياده كرد. ايشان در خطبه 173 مي فرمايند:

    اي مردم! سزاوارترين اشخاص به خلافت، آن کسي است که در تحقق حکومت نيرومندتر و در آگاهي از فرمان خدا داناتر باشد، تا اگر آشوبگري به فتنه انگيزي برخيزد به حق بازگردانده و اگر سرباز زد با او مبارزه شود.

    پس سزاوار است اينگونه اشخاص به خلافت برسند و نتيجتا سزاوار است حكومت اسلامي تشكيل شود. حالا چگونه ممكن است ائمه ما به اين مطلب رضايت نداشته باشند كه جامعه با يك حاكم ديني اداره شود تا احكام اسلام در كل جامعه تسري داشته باشد و حق مظلوم از ظالم ستانده شود حتي در كل جهان. حالا اگر اين حكومت در دست يك فقيه آشنا به مسائل اسلامي كه با سياست هم آشنايي داشته باشد اداره شود بهتر نيست؟ كاملتر نيست؟

    البته به نظر بنده ولايت فقيه يك روش اجراست در اداره جامعه و حالا نمي دانم زير مجموعه كدام يك از اصول يا فروع دين است فقط اين را مي دانم كه ولايت مطلقه فقيه و لفظ اطلاقش مربوط به امور حكومت داري مي شود و ربطي به زندگي شخصي افراد ندارد.

    مؤيد باشيد.

    + علي 

    باسلام.

    اگر ممكن است تعريفي از ولايت مطلقه فقيه و ولايت فقيه نسبي را بيان نماييد تا بدانيم منظور شما از اين دو چيست؟

    مفاسدي كه به دليل آن ايجاد شده است چيست و اگر درست اجرا شود چگونه است؟

    تفاوت اين نوع حكومت با حكومت اميرالمؤمنين و معصومين چيست؟

    آيا اصولا ائمه معصومين با برپايي حكومت اسلامي موافق بوده اند(البته بعد از خود) و شرايط برقراري حكومت اسلامي چيست؟

    مؤيد باشيد.